eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
523 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany ❣﷽❣ 🔅 🔆 🔆 🔅 ⬅️امشب شب امیرالمومنینه گریه مون باید با همه شب های دیگه فرق کنه،،ناله زدنمون برا مولامون باید فرق کنه.. ⏪ازسادات منبری قم میگفت یه بزرگواری از اهالی قم چهل شب حضرت زهرارو قسم میداد به خون گلوی حسینش،، میگفت بی‌بی گره از کارم باز کن.. چهل شبش تموم شد هر چی توسل کرد دید حضرت زهرا بهش نگاه نمی کنه ،،خیلی دلش شکست.. گفت مادر من که غیر از تو کسی رو ندارم مادر تو هم جواب منو نمیدی؟ خیلی دلش سوخت شروع کرد روضه خوندن و اشک ریختن و دست به دامن شدن.. در عالم رؤیا دید مادر پهلو شکسته اش اومده.. فرمود چهل شب منو به خون گلوی حسینم قسم دادی اگه یک بار منو به مظلومیت علیم قسم میدادی جوابتو میگرفتی.. خیلی غریبه آقا گریه کنا امشب غریب نوازی کنید 🍁کیسه های نان وخرما خواب راحت میکنند 🍁دست های پینه دارش استراحت میکنند 🍁نخل ها ازغربت بغض گلوراحت شدند 🍁مردم ازدست عدالت های اوراحت شدند (دیگه راحت بخوابید..آی کوفیا دیگه راحت بخوابید فردادیگه علی ندارید) 🍁نیمه شبها کوچه ها را عطرآگین میکند 🍁درعوض درحق او هرخانه نفرین میکنند 🍁حرص اهل مکر ازبنده نوازی علیست 🍁داستان بچه هاشان بی نمازی علیست ⬅️خبرشهادت که تومحراب مسجد بلند شد گفتند مگه علی نماز می خونده؟علی تومحراب چه میکرده؟ قربون غربتت بشم آقا (آی گریه کنا امشب نخل ها چشم انتظارش بودند امانیومد..هرچی منتظر شدند امشب روضه سیلی بشنوند..هرچی چشم براه شدند امشب روضه کتک خوردن بشنوند نیومد 🔆یازهرا یازهرا.. 💥یادم نمیره ورم بازوی تورو یازهرا 💥یادم نمیره شکسته پهلوی تورو آی غیرتیا 💥یادم نمیره چهل تا بی حیازدند 💥یادم نمیره میون کوچه هازدند 💥یادم نمیره باتازیانه بدزدند 💥یادم نمیره زهرا به تو لگدزدند (هااا..صدای ناله تو آزاد کن..ای مادر آی جوان ننه..یارالی ننه ⏪دیگه امشب هرچی چشم براه بودن صداناله علی روبشنوند نیومد.. نوشتن این ضربه چی بوده فقط خدا می دونه.. فرق تا ابروشکافته ،،شمشیر زهرآلود بوده امیرالمومنین هی ازحال میره به هوش میاد.. یه وقت چشماشوباز کرد،،دیدزینبش کناربسترش نشسته.. یه نگاه کرد به چشمهای زینبش دید انقدرگریه کرده چشمهاکاسه خونه.. صدا زد زینبم گریه نکن بابا.. ◀️ ان شاالله هیچ دختری بال بال زدن بابارو نبینه.. ان شاالله هیچ دختری صدای ناله باباشو نشنوه.. صدازد گریه نکن بابا.. باباطاقت دیدن گریه هاتو نداره.. ◾️عمرم به سررسیده ببینی چه میکنی؟ زینبم ◾️رنگ ازرخم پریده ببینی چه میکنی؟ ◾️فرق مراتو طاقت دیدن نداشتی ◾️هجده سربریده ببینی چه میکنی؟ ◾️اینجاهمه به گریه توگریه می کنند زینبم ◾️دراوج گریه خنده ببینی چه می کنی؟ 🔸آی 3 ◾️من پیکرم به غیرسرم لطمه ای ندید ◾️جسمی به خاک دریده ببینی چه میکنی؟ آماده ای بگم؟ همه روضه ام این یه بیت باشه.. هرکی حاجت داره بسم الله.. ◾️تویکسره به چشم پدربوسه می زنی اما ◾️تیربه چشم ببینی چه می کنی؟ آی امان2 امشب بریم درخونه آقای بی دست کربلا.. من بیچاره ابالفضلم.. امشب هرکی کارداره بسم الله.. یازهرا.. ☑️ سه نفربودن فرقشون شکافته شد یکی آقامون امیرالمؤمنینه..وقتی شمشیر زد..آقا دستاشوحائل کرد باصورت زمین نخوره.. یکی آقاعلی اکبره.. دست دورگردن اسب انداخت.. اما3 یه آقایی هم دست دربدن نداشت نانجیب عمودشو دور سرگردوند چنان به فرق عباس زد، تیرتوچشمه، باصورت روی خاک افتاد.. آخ3 🔳وقتی شنیدن دست وبریدن 🔳اینابرای ناموست نقشه کشیدن 🔳پاشوباغیرت خیمه وغارت 🔳بین نامحرمانره زینب اسارت 🔳غمت چه کرده دل پردرده 🔳پاشوببین که حرمله خیلی نامرده عباسم.. 🔳اگه نباشی سنگه وشیشه 🔳دعواسر گوشوارهٔ رقیه میشه پاشوببین تازیانه برداشتن.. پاشویبین آتیش برداشتن.. پاشوببین دارن سه ساله رو میزنن.. پاشوببین دارن روخارای بیابون می کشن.. پاشو عباس. دارن معجر میکشن. 🔊ای حسین.. ⬅️تو حرمش گفتم آقا.. امیرالمؤمنین زینبش روبه شماسپرده بود آقاخبر داری زینب وبردندمحله یهودیا؟ کجابودی سنگ به صورت زینب می زدند؟ کجابودی زینب رو زدن؟ 💔یادش بخیر، کرببلاچه حالی داشت 💔یادش بخیر،غمت رو رودلم گذاشت (امشب افضل اعمال زیارت حسینه) 💔یادش بخیر،سحر بین الحرمین 💔یادش بخیر،شیش گوشهٔ آقام حسین2 اونایی که اربعین کربلارفتن 💔یادش بخیر،حلقه های سینه زنی 💔یادش بخیر،روضه های چند نفری یادش بخیر، دیوونگی پا روضه ها 💔یادش بخیر، لطمه زدن تو کربلا (نیت کردم اسمشو ببرم) 💔یادش بخیر،به یاد زخم آبله 💔یادش بخیر، پای برهنه هروله یادش بخیر، پای پیاده بین راه 💔یادش بخیر، یاد رقیه کربلا 💔یادش بخیر، پای پیاده بین راه 💔یادش بخیر، یاد رقیه کربلا ✅حسیـ
‍ ❣﷽❣ 🔲 🔳 🔲 گریز به روضه تنور خولی ⭕️مقدمه: امام صادق فرمود نزدیک ترین راهی که می تونه تو رو در خونه خدا برسونه از روضه جد ما ابی عبد الله است. اومد خدمت امام صادق عرضه داشت آقا جان شب قدر از دستم رفت نتونستم عبادتی کنم خواب موندم نزدیک بود نماز صبحمم قضا بشه. دل نگران بود؛ چقدر خوبه آدم یه سعادتی ازش فوت میشه دل نگران بشه بی خیال نباشه. اگه یه شب دیدی جات تو مجلس امام حسین خالیه دل نگران باش بگو چیکار کردم آقا اسمم رو خط زده. آقا فرمود ناراحت نباش دیشب یه عملی داشتی افضل اعماله منِ جعفر ابن محمد راضیم نماز شبم رو با اون عمل تو عوض کنم. فرمود نصف شب تشنه شدی از خواب بیدار شدی بلند شدی یه ظرف آبی برداشتی یه مقدار آب خوردی گفتی بابی العطشان یا ابا عبدالله... ➖بریز آب روان عباس به جسم باغبان یاس ولی آهسته آهسته ➖بریز آب روان سقا به فرق خونی مولا ولی آهسته آهسته ➖حسینم ای کس و کارم عزیز سر به دیوارم بزن ناله عَلَمدارم ولی آهسته آهسته ➖صدای خواهرم گریه همه دور و برم گریه بمیرم آید آن روزی شود کار حرم گریه ➖همه دور تن بابا غریبه نیست بین ما بمیرم زینبم تنها شود ما بین دشمن ها ➖غمی بر قلب من مانده شب هق هق زدن مانده من و بابا کفن داریم حسینم بی کفن مانده ⬅️امام حسین آب می ریخت، امام حسن بدن بابا رو غسل می داد، یاد مادر زنده شد، اونجا حسن و حسین نگاه می کردند، (کنایه فهما) محل غسل یه آبراهه داره، اسماء میگه من آب می ریختم اما از زیر مغتسل، خونابه جاری بود، ای وای وای... با چه حالی بدن بابا رو غسل دادند، تا رسیدن به پیشانی ورم کرده، این پیشانی ورم کرده رو می دونی کی ارث برد؟ بماند... ⬅️بدن مولا رو با پنج جامه کفن کردن، (چیه چرا گریه می کنی من که چیزی نگفتم) ای بی کفن حسین... حالا می خوان بدن و داخل قبر بذارن، با چه حالی، (می خوان صورت علی رو رو خاک بذارن) پرده ای از سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن از بالای سر پرده رو کنار زد دید انبیا اومدن، حضرت آدم اومده، ابراهیم اومده، پیغمبر اکرم اومده، امام حسین از پایین پا پرده رو کنار زد دید مخدرات اومدن، حضرت حوا اومده، آسیه حضرت مریم، یه وقت یه نگاه کرد دید مادرش فاطمه اومده... ⏺این جا بود انبیاء و اولیا اومدن یه جا هم زن خولی می گه: «ديدم از مطبخ نور به آسمان رفته، در مطبخ و باز كردم ديدم دور تنور چهار خانم مجلله نشستن. يكي مي‌گه: "حسين حوا برات بميره"، يكي مي¬گه: "حسين هاجر برات بميره"، يكي مي‌گه حسين: "آسيه برات بميره"، يكي مي‌گه: "حسين مريم برات بميره"، دارن سينه مي¬زنن.» مي‌گه: «ديدم يه وقت از آسمان هودجي از نور پائين آمد، آرام آرام انگار رو بال جبرئيل نشست (الله اكبر) ديدم اين چهار تا خانم طرف هودج رفتن يه خانم قد خميده‌اي آرام از هودج پياده شد، پاهاش داره مي‌لرزه دستاش داره مي‌لرزه، اين خانمها دست به سينه، يه دستم به زير بغل هي مي‌گن: "خانم جان بفرمائيد"، اين خانم اومد كنار تنور نشست ناله اش بلند شد:‌ "حسين مادرت برات بميره".» ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ❣﷽❣ 🌑 🌑 🌑 ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ⬅️*امشب دلاتون خوب شکسته ها "انا عند قلوب منکسره" خود خدا فرموده* دل شکسته ی من انس با علی دارد *از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه* ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ✨دل از همه بگسسته ، تا علی دارد ✨منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان ✨شناسنامه ی من مهر یا علی دارد ✨خدا مدال علی دوستی به ما دادست ✨به غیر کشور شیعه کجا علی دارد ✨به روز حشر برای ،شفاعت امت ✨علی حسین و رسول خدا علی دارد ⬅️پیغمبر فرمود قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه" شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر" اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فخزی" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن … خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه" دهه ی آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم " تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم… ⬅️بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه" اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا...)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش: ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من حسین ..... ⬅️*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا" یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا* داداش... ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من ▪️تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد ▪️زخم های بدن دختر تو مانده و من. حسین …… 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ⏺ ◾مردم کوفه به هم خبر میدن ◾چشمای مولا دیگه وا نمیشه ◾مرحمی برای مولا بهتر از ◾دیدن فاطمه پیدا نمیشه ⬅️زینب بالا سرشه، هر وقت زخم وا میکنه با اشک های چشمش زخم میشوره، وقتی به سر بابا نگاه کرد یه منظره یادش اومد.. ◾یاد اون شب که تو شهر مدینه ◾سرتو به روی دیوار کوبیدی ◾کسی از حال دلت خبر نداشت ◾به منم نگفتی بابا چی دیدی ⬅️فقط وقتی اسما پرسید، آقا جان جلوی بچه ها اینجوری گریه نکن دق می کنن، آقاجان به ما گفتی گریه نکنیم، خودت چرا ناله میزنی؟ اسما حالا معلوم شد چرا گفت از زیر پیراهن غسلش بدم، اسما گریه ام از اینه، زهرا دردهای دلش رو به من علی هم نگفت، همین الان دستم به بازوی ورم کرده زهرا خورد. اگر کسی مادرش یا همسرش بیمارستانه مریضه، زیاد سوال نکنید ازش. انگار امام صادق (ع) نمیخواست مو شکافی بشه، گفتند: آقا چی شد مادرت هجده سالگی از دنیا رفت؟ فرمود:”دستش درد می کرد”. آقا جان کسی از دست درد از دنیا نمیره، بگو نمیخوام بگم چی شد، بی بی با دست کمر علی رو گرفته باشه سر بالاست دست پایینه، اگه بخوان به دست بزنن… مگه میشه فقط به دست بخوره، سر، صورت، پهلو، هجده ساله همین جوری از دنیا نمیره، یه خبرایی بوده تو کوچه، سادات مادرتون رو تنها گیر آوردند، غریب گیر آوردند، دست علی رو بسته دیدند، زدند. دستش درد می کرد، برید بپرسید کسی از دست درد نمی میره. علی هم نگفت، سوال کرد ته کار رو گفت، گفت دستم به بازو رسیده و الا وقتی باز کرد این روسری رو، دو سه ماه بود این روسری رو جلو علی وا نمی کرد، وقتی وا کرد شاید تازه معلوم شد چقدر از موها سوخته بود شاید جای سیلی رو دید. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
‍ ❣﷽❣ 🔲 🔳 🔲 گریز به روضه تنور خولی ⭕️مقدمه: امام صادق فرمود نزدیک ترین راهی که می تونه تو رو در خونه خدا برسونه از روضه جد ما ابی عبد الله است. اومد خدمت امام صادق عرضه داشت آقا جان شب قدر از دستم رفت نتونستم عبادتی کنم خواب موندم نزدیک بود نماز صبحمم قضا بشه. دل نگران بود؛ چقدر خوبه آدم یه سعادتی ازش فوت میشه دل نگران بشه بی خیال نباشه. اگه یه شب دیدی جات تو مجلس امام حسین خالیه دل نگران باش بگو چیکار کردم آقا اسمم رو خط زده. آقا فرمود ناراحت نباش دیشب یه عملی داشتی افضل اعماله منِ جعفر ابن محمد راضیم نماز شبم رو با اون عمل تو عوض کنم. فرمود نصف شب تشنه شدی از خواب بیدار شدی بلند شدی یه ظرف آبی برداشتی یه مقدار آب خوردی گفتی بابی العطشان یا ابا عبدالله... ➖بریز آب روان عباس به جسم باغبان یاس ولی آهسته آهسته ➖بریز آب روان سقا به فرق خونی مولا ولی آهسته آهسته ➖حسینم ای کس و کارم عزیز سر به دیوارم بزن ناله عَلَمدارم ولی آهسته آهسته ➖صدای خواهرم گریه همه دور و برم گریه بمیرم آید آن روزی شود کار حرم گریه ➖همه دور تن بابا غریبه نیست بین ما بمیرم زینبم تنها شود ما بین دشمن ها ➖غمی بر قلب من مانده شب هق هق زدن مانده من و بابا کفن داریم حسینم بی کفن مانده ⬅️امام حسین آب می ریخت، امام حسن بدن بابا رو غسل می داد، یاد مادر زنده شد، اونجا حسن و حسین نگاه می کردند، (کنایه فهما) محل غسل یه آبراهه داره، اسماء میگه من آب می ریختم اما از زیر مغتسل، خونابه جاری بود، ای وای وای... با چه حالی بدن بابا رو غسل دادند، تا رسیدن به پیشانی ورم کرده، این پیشانی ورم کرده رو می دونی کی ارث برد؟ بماند... ⬅️بدن مولا رو با پنج جامه کفن کردن، (چیه چرا گریه می کنی من که چیزی نگفتم) ای بی کفن حسین... حالا می خوان بدن و داخل قبر بذارن، با چه حالی، (می خوان صورت علی رو رو خاک بذارن) پرده ای از سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن از بالای سر پرده رو کنار زد دید انبیا اومدن، حضرت آدم اومده، ابراهیم اومده، پیغمبر اکرم اومده، امام حسین از پایین پا پرده رو کنار زد دید مخدرات اومدن، حضرت حوا اومده، آسیه حضرت مریم، یه وقت یه نگاه کرد دید مادرش فاطمه اومده... ⏺این جا بود انبیاء و اولیا اومدن یه جا هم زن خولی می گه: «ديدم از مطبخ نور به آسمان رفته، در مطبخ و باز كردم ديدم دور تنور چهار خانم مجلله نشستن. يكي مي‌گه: "حسين حوا برات بميره"، يكي مي¬گه: "حسين هاجر برات بميره"، يكي مي‌گه حسين: "آسيه برات بميره"، يكي مي‌گه: "حسين مريم برات بميره"، دارن سينه مي¬زنن.» مي‌گه: «ديدم يه وقت از آسمان هودجي از نور پائين آمد، آرام آرام انگار رو بال جبرئيل نشست (الله اكبر) ديدم اين چهار تا خانم طرف هودج رفتن يه خانم قد خميده‌اي آرام از هودج پياده شد، پاهاش داره مي‌لرزه دستاش داره مي‌لرزه، اين خانمها دست به سينه، يه دستم به زير بغل هي مي‌گن: "خانم جان بفرمائيد"، اين خانم اومد كنار تنور نشست ناله اش بلند شد:‌ "حسين مادرت برات بميره".» ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ❣﷽❣ 🔲 🔲 گریز به روضه تنور خولی ⭕️مقدمه: امام صادق فرمود نزدیک ترین راهی که می تونه تو رو در خونه خدا برسونه از روضه جد ما ابی عبد الله است. اومد خدمت امام صادق عرضه داشت آقا جان شب قدر از دستم رفت نتونستم عبادتی کنم خواب موندم نزدیک بود نماز صبحمم قضا بشه. دل نگران بود؛ چقدر خوبه آدم یه سعادتی ازش فوت میشه دل نگران بشه بی خیال نباشه. اگه یه شب دیدی جات تو مجلس امام حسین خالیه دل نگران باش بگو چیکار کردم آقا اسمم رو خط زده. آقا فرمود ناراحت نباش دیشب یه عملی داشتی افضل اعماله منِ جعفر ابن محمد راضیم نماز شبم رو با اون عمل تو عوض کنم. فرمود نصف شب تشنه شدی از خواب بیدار شدی بلند شدی یه ظرف آبی برداشتی یه مقدار آب خوردی گفتی بابی العطشان یا ابا عبدالله... ➖بریز آب روان عباس به جسم باغبان یاس ولی آهسته آهسته ➖بریز آب روان سقا به فرق خونی مولا ولی آهسته آهسته ➖حسینم ای کس و کارم عزیز سر به دیوارم بزن ناله عَلَمدارم ولی آهسته آهسته ➖صدای خواهرم گریه همه دور و برم گریه بمیرم آید آن روزی شود کار حرم گریه ➖همه دور تن بابا غریبه نیست بین ما بمیرم زینبم تنها شود ما بین دشمن ها ➖غمی بر قلب من مانده شب هق هق زدن مانده من و بابا کفن داریم حسینم بی کفن مانده ⬅️امام حسین آب می ریخت، امام حسن بدن بابا رو غسل می داد، یاد مادر زنده شد، اونجا حسن و حسین نگاه می کردند، (کنایه فهما) محل غسل یه آبراهه داره، اسماء میگه من آب می ریختم اما از زیر مغتسل، خونابه جاری بود، ای وای وای... با چه حالی بدن بابا رو غسل دادند، تا رسیدن به پیشانی ورم کرده، این پیشانی ورم کرده رو می دونی کی ارث برد؟ بماند... ⬅️بدن مولا رو با پنج جامه کفن کردن، (چیه چرا گریه می کنی من که چیزی نگفتم) ای بی کفن حسین... حالا می خوان بدن و داخل قبر بذارن، با چه حالی، (می خوان صورت علی رو رو خاک بذارن) پرده ای از سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن از بالای سر پرده رو کنار زد دید انبیا اومدن، حضرت آدم اومده، ابراهیم اومده، پیغمبر اکرم اومده، امام حسین از پایین پا پرده رو کنار زد دید مخدرات اومدن، حضرت حوا اومده، آسیه حضرت مریم، یه وقت یه نگاه کرد دید مادرش فاطمه اومده... ⏺این جا بود انبیاء و اولیا اومدن یه جا هم زن خولی می گه: «ديدم از مطبخ نور به آسمان رفته، در مطبخ و باز كردم ديدم دور تنور چهار خانم مجلله نشستن. يكي مي‌گه: "حسين حوا برات بميره"، يكي مي¬گه: "حسين هاجر برات بميره"، يكي مي‌گه حسين: "آسيه برات بميره"، يكي مي‌گه: "حسين مريم برات بميره"، دارن سينه مي¬زنن.» مي‌گه: «ديدم يه وقت از آسمان هودجي از نور پائين آمد، آرام آرام انگار رو بال جبرئيل نشست (الله اكبر) ديدم اين چهار تا خانم طرف هودج رفتن يه خانم قد خميده‌اي آرام از هودج پياده شد، پاهاش داره مي‌لرزه دستاش داره مي‌لرزه، اين خانمها دست به سينه، يه دستم به زير بغل هي مي‌گن: "خانم جان بفرمائيد"، اين خانم اومد كنار تنور نشست ناله اش بلند شد:‌ "حسين مادرت برات بميره".» ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈