#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#متن_روضه 1
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
⬇️⬇️⬇️
#زبانحال
(مراسم ختم پدر)
اونایی که بیمار دارند توی خونه میدونن-پدر خانه بیمار بشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول هستند نه روز دارند نه شب دارند /نه خواب دارند نه خوراک دارند /دنیا براشون تیرع و تاره ،یه پا بیمارستان یه پا خونه/یه پا سر زندگی /یه پا سر کار /مبادا دارو و دوای بابا عقب بیفته /نوبت به نوبت دختر پسر دوماد عروس نوه ها همه میخواستند مرحوم......بمونه ،اما نشد/به خدا قسم الان وقتی یاد خاطرات بابا می افتی جگرتون میسوزه/چند دقیقه کبوتر دلت رو گریان کنم/امشب اگه دختری داغ بابا دیده منو ببخشه/امشب اگع پسری بابا نداره منو ببخشه /میگن دختر و پسری که بابا ندارند میگن شب ندارند /تکیه گاه ندارند /یه تکیه گاه برای ما بودی /میخوام بگم بابا عمود خانه ما بودی /قربون صدای مهربانت برم بابا /
#زبانحال
(ختم پدری که دختر ندارد)
روز محشر وقت پرسیدن زمن رب جلی
گفت تو غرق گناهی ؟گفتمش یا رب بلی
گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم و تنت
گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یا علی
حارث آمد محضر امیر مومنان /حضرت یه نگاه به چهره حارث نمود /دید پریشانه /مضطربه /حارث؟نگرانی؟بله اقاجان .جریان چیه حارث؟عرض کردم مولای من /در تنهایی خودم به فکر جان دادن افتادم /به فکر شب اول قبر افتادم /چه کنم؟نه همسری –نه پسری –نه دختری –نه رفیقی –حضرت یه نگاه کرد به چهره حارث /حارث بگو از دوستان و شیعیان ما هستی یا نه ؟اقا جان البته که از دوستان و شیعیان شما هستم مولا فرمورد حارث بدان شیعه ی واقعی –دوست واقعی ما –تا جمال ما اهل بیت رو نبینه جان نمیده –ما دست دوستانمون رو میگیریم-ما دست رفیقامونو میگیریم –لحظه جان دادن شب اول قبر تنها نمیگذاریم –مرحوم .......یک عمری یا علی گفتی –خدا رحمتت کنه بابا –این مردم هم حق رفاقت علی علی گفتنت رو ادا کردند –این همه جمعیت روز تشییع جنازه اقای .....عاشورایی بود-کربلایی بود فرزندان داغدار لحظه وداع کنار قبر بابا صورت باباتونو بوسیدید یا نه ؟آی عروس ها وداع کردید با عزیز پدر یا نه؟چون دختر نداره عروس عین دختره – با بابات وداع کردی یا نه ؟صورت باباتو بوسیدی یا نه ؟بابا رفتی و فرزندانتو تنها کردی-بابا ؟رفتی و مادر رو غریب و تنها نمودی –تو که عاشق بچه هات بودی –تو که عاشق عروس بودی –تو که عاشق برادرا و خواهرات بودی –دلت اومد همه رو تنها بگذاری –اینها همه مقدمه روضه منه –بدن باباتون سالم –بدن رو آزادانه تشییع کردید بدن رو آزادانه تدفین –اما بمیرم کربلا ....چه خبر بود –امام سجاد اومد صدا زد ای بنی اسد دست نگه دارید اخه این بدنها رو میشناسم –این بدن عونه –این بدن جعفره –این بدنی که کنار نهر علقمست بدن عموی غریبم عباسه –اما این بدنی که سر نداره بدن بابای غریبم حسینه –اقایان ......بدن باباتون با عزت کفن شد –بمیرم امام سجاد فرمود تکه ای حصیر و بوریا برام بیاریید –نازنین بدن بابا رو میان حصیر –با حصیر بدن رو میان خانه قبر –یه بار دیدند خم شده چه میکنه؟هی لباشو گذاشت رو رگهای بریده گردن باباش –هی میگه بابای غریبم –هی میگه بابای مظلومم –فرزندان بزرگوار اقای .....خبر ناگهانی درگذشت باباتونو شنیدید سخت بود؟نه؟خواهران مرحوم .......خبر مرگ برادر رو که شنیدید سخت بود یا نه؟......
#زبانحال
(ختم پدر)
امیر مومنان فرمودند خدا رحمت کنه انسانی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار گرفته و به کجا میرود –خدا رحمت کنه مرحوم آقای .....،چقدر زیبا و چقدر لطیف خدا بدون آنکه دل بنده ای امتی قبلیه ای رو بدرد بیاره ،در سوره الرحمن میگه کل من علیها فان ،خانواده ......مرگ مال باباتون نیست –مرگ مال یه قوم و قبیله ای نیست ،آیه بعدش میفرماید و یبقی ربک ذوالجلال والاکرام ،هیچکی باقی نمی مونه جز ذات اقدس الهی ،فلذا مرحوم آقای ....هم ازین پدیده مرگ مستثنی نبوده،هیچکی باقی نمی مونه –سوره مبارکه اعراف و منافقون دوتا آیه مضومنش مثل همه فرقی نمیکنه خدا میفرماید:بنده ی من کجا میخوای بری تو این کره ی زمین یا هرکجا که مرگ دامانت رو نگیره –میفرماد اجل انسان فرا برسه ثانیه ای و لحظه ای تاخیر و پس و پیش نداره –حالا بگو فلانی مریضه بهترین اطبا روز هم جمع بشن با تجهیزات پزشکی بالا بخوان مداوایش کنند –چقدر میتونن؟صد سال؟دویست سال؟میفرماید علم به یه جاهایی میرسه که عقل بشر هم ظرفیت اونو نداره –الانم بعضی از فرزندان شما میگن پدر مادر شما زمان گذشته و قدیم با نبود امکانات چطور زندگی کردید ؟دوست سال دیگه فرزندانمون به ما میخندند میگن اون زمان شما چطوری زندگی کردید ؟همین طور که بریم جلوتر زندگی پیچیده تر میشه –علم به خیلی جاها میرسه –اما یدونه علم هستش نزد خدا باقی مانده هیچکسی ازش خبری نداره میفرمایند اگر بشر میدانست که فلان ساعت فلان جا اینطوری میخوام بمیرم ،هیچکی باقی نمی موند لحظه شنیدن دق میکردند و میمردند –میفرماید علم مرگ نزد خداست حتی پیغمبر خدا هم –قابض الارواح امدند اجازه گرفته فلان ساعت چه جوری پیغمبر خدا هم می رود-مرحوم اقای ......ازین پدیده مستثنی نبوده هیچکسی نیست –وقتی آدم یه نگاه تو این قبرستان میکنه –میگن قبرستان که آدم قدم میزاره –ته دل آدم خالی میشه –چرا؟انسان حالت گریانی(بکاء)پیدا میکنه چون بهترین فرزندان ما ،زیر خروارها خاک آرمیدند یه روزی مرحوم آقای ......جوان بود و زندگی داشت برو بیایی داشت –یه روزی خونواده ای داشت ید و بیضایی داشت –اما همه چیز دنیا رو برا اهل دنیا گذاشت و رفت ...
کاروان در کاروان رفتند و از یاران ما
عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت
یادگاران این پدر –تا این جای مجلس برا مهمونای آقای .......-چهره هایی رو میبینم که از مناطق مختلف تشریف اوردند با قدومشون مرحم به دل عزیزان داغدیده شدند –یه مقداری هم زبانحال بخونم شاید عقده دلی دارند –اشک بریزند برا باباشون –اینو مریض دارا میدونن –بیمار دارا میدونن خدا نکنه پدر خانه مریض باشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول میشن یه پا بیمارستان یه پا خونه –یه پا سرکار -یه پا کنار بستر –بین خوف و رجا قرار میگیرند حال بابامون چی شد؟فرزندان بزرگوار ......،خواهران –دختران داغدیده دومادای بزرگوار –عروس خانومای داغدیده –آی همسر داغدار برادران خدا بشما صبر بده –فرزندان بزرگوارش بی بابایی سخته؟نه؟چند روزه الان با زبان بی زبانی میگی بابا بخدا خونه بی تو صفایی نداره –بابا دیگه رختخواب مریضی ات رو جمع کردیم بابا –دیگه راحت شدی بابا –دیگه ازین پهلو به اون پهلو ناله نمیزنی –ای دنیا –هر که داغ بابا دیده از حال و روز بچه های مرحوم .......باخبره –ای بابا چند روزه رفتی و صفا و شادی از خونه ی ما بردی –بابا بیا که خونمون غریبه –الهی لحظه احتضار پدری رو بجه هاش نبینن –امان ازون لحظه ای که این بدن رو اوردند رو به قبله گذاشتند این بچه ها اومدند کنار بابا ای بابا –ارام ارام –خیره خیره –یه جایی رو نگاه میکنه –من نمیدونم کنار بابا بودید یا نه ؟
(این این اشعار مخصوص گیلانی هاست
تی خانه د تاسیانه جان بابا
پرنده پر بزه از آشیانه آخ روزگار
آخ بابا همه گفتید جودایی خیلی سخته
آی ننستیم که اجور می سر نوشته
آخ بابا تی مهربانی که مره یاد أیه
دوری توو هیچ مره باور نیه ))))
بزارید بگم به عالم که یتیمی پر درده
یتیما با من بخونید اون که رفت بر نمیگرده
بابا جونم باباجونم من برات روضه میخونم
چند روزه تورو ندیدم نام تو ورد زبونم
از درو دیوار خونه بی تو بوی غم میباره
چحوری برم بخونه خونمون صفا نداره
روی قلب من نوشته که چه ها بهت گذشته
واسه ما دادی جوونی بخدا جات تو بهشته
دل من دریای خونه اشک من چه لاله گونه
چه کنم چه چاره سازم کی تو این دنیا میمونه
خانواده مرحوم .....چه مردمان با صفایی داریم –تا شنیدند باباتون از دنیا رفته گفتند این خانواده غصه دارند –اومدند که مرحمی زه زخم دل شما باشن یا اباعبدالله ....
#زبانحال
(ختم پدری که در سانحه تصادف فوت شده –مادر این خانواده هم از قبل فوت شده)
نمی دونم امشب به یاد کدومیکی از محبتهای باباتون افتادید اما به یقین بر میگردی میگی بابا ،مگه صدای ناله بچه هاتو نمی شنوی هرکی داغ پدر دیده از دل بچه های مرحوم زنده یاد اقای..... با خبره، خواهران من ، دختران داغدیده خدا به شما صبر بده چقدر خوب بود الان بابا کنارتون بود خانه ای که یه بار برای مادر عزادار شده دوباره در و دیوار خونه رو غم گرفته میخوام یه چند بیت به زبان مادرانه بخونم هرکی داغ پدر دیده بسم الله
((به زبان محلی گیلان)
بی قرارم 2 داد از جدایی ،فریاد از جدایی
آخ آقاجان می دیل خیلی بیگیفته
آخ آقاجان عزادارم بازم ،گریه کونم من
الان همه دانَد ده تنها ببوستم
خدا جان راضیم من تی رضایه ولی ننم چرا گریانمه من
آخ آقاجان ایبار د جان بابا دوخان می نامه
بَیَم تی ور بیدینم تی روی ماهه
همه گفتید جودایی خیلی سخته
ننستیم کی اجور می سرنوشته
آخ مسلمانان می دیل لاله منستن آتشینه
غم و غصه می امره همنشینه***
اون لحظه ای که بدن بابا رو اوردند یه فرصتی پیدا شد این بچه ها جمع شدند کنار قبر مادر یکی صدا میزد مادر –ببین دیگه بی پرو بال شدیم –یه مهمان تازه برات اومده –بچه های مرحوم ......شما داغ پدر دیدید میدونید داغ پدر چیه ؟طعم فراق و چشیدید –میگم بابا خونه بدون تو تاریک و تاره –وقتی اولاد به خانه قدم میزاره پدر مادر ذوق میکنه –خیر و برکت هر خانه ای هم پدر هم مادره اما بابا با چه امیدی قدم تو این خونه بزارم –خونه ای که نه مادر داره نه بابا اون خونه تاسیانه –
آقایان .....-مردم نزاشتند شما تنها بمونید اگر بر اثر سانحه تصادف نقش بر زمین شد باباتون این مردم شناخته یا نشناخته اومدند کمک کنند ای بابا رو نجاتش بدند وقتی بچه ها اومدند بیمارستان کنار بدن یه نگاه بصورت و بدن خونی بابا انداختند من میدونم بیاد بی بی ام زینب افتادید یا نه؟این دلای بی قرار بسوزه برا بچه های فاطمه دختران داغدیده عروس خانوما نوه ها دومادا پسرای داغدیده این مردم اومدند شما رو دلداری دادند اما کنار بدن امام حسین آیا هیچکسی اومد سکینه رو دلداری بده یا نه؟آیا هیچکسی اومد بی بی زینب رو آروم کنه یا نه ؟چه کرد؟تا شناخت بدن –بدن باباشه –بقل گرفت بدن پدر رو –چنان درد و دل کرد گرم زباحال گفتنه –یا بار دیدند این نامردا با تازیانه دارن میان –چنان بر بدن سکینه می زدند –یا زهرا –بی بی زینب فرمودند نزنید این طفل غصه داره این طفل داغ پدر دیده –بغل گرفت سکینه رو این ضربات تازیانه بر بدن زینب کبری اصابت میکنه صدا میزنه بابا بابا بیا بابا دارن عمه مو میزنند رو کرد به طرف نهر علقمه بیا بابا-بیا عمو عباس جان-دارند عمه زینبم رو با تازیانه میزنن یا زهرا....
453.7K
#روضه
#زبانحال
#امام_حسین(ع)
#با_مادر_بزرگوار...😭😭😭
#سلام مادر .... ببین با من چها کردن
لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن
ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه
سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه
😭😭😭
سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر
بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر
ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی
سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی
😭😭😭
سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو
سلام مادر ... بریده کی گلوی تو
خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن
به پیش من ... لباس کهنتم بردن
😭😭😭
ته گودال ... برای تو دعا کردم
#تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم
✍#رضیع الحسین
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
حسن اکبرلو:
#اربعین
#زبانحال حضرت زینب(س)
زینب دل خسته هستم دل غمین
گشته ام من زائرت در اربعین
یا حسین گرچه غمین و خسته ام
در کنار مرقدت بنشسته ام
از سفر قامت خمیده آمدم
سوی تو ای نور دیده آمدم
آمدم من از سفر با شور و شین
زیر لب گویم فدایت یا حسین
سوزم و با آه و با اشک بصر
بهر تو گویم حسین شرح سفر
بعد تو خون شد دل اهل حرم
زد شرر بر حاصل اهل حرم
آتشی در خیمه ها افروختند
کودکان بی گناهت سوختند
بعد تو سیلی زدن آزاد شد
ای برادر خون دل سجاد شد
کودکان را وحشیانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
روی شان را جوهر نیلی زدند
یا حسین بر کودکان سیلی زدند
غنچه های تو همه پژمرده اند
زیر بوته دو گل از تو مردهاند
پرپر از کین غنچه های یاس بود
علقمه نقش زمین عباس بود
زخم ما را دشمنت می زد نمک
اهل بیتت را عدو می زد کتک
بهر تشییع جنازه آمدند
اسب ها با نعل تازه آمدند
شد به دست قوم اشقی الاشقیا
پیکرت پامال سم اسبها
ای عزیز زینب ای صد پاره تن
پیکرت را خاک صحرا شد کفن
گویمت از کوفیان بی حیا
بی وفا بی غیرت و پر مدعا
کوفیان چنگ و نی و دف می زدند
جای عرض تسلیت کف می زدند
روز دشمن را نمودم من سیاه
یکه و تنها شدم بر تو سپاه
روز دشمن با بیانم تار شد
دشمن دور از خدایت خوار شد
تا که دیدم رأس تو خون شد دلم
زان سبب سر را زدم بر محملم
گویم از نامردمان شهر شام
سنگ بر ما می زدند از روی بام
زین مصیبت گشته ام چون شمع آب
دختر زهرا کجا؟ بزم شراب
رو به روی من یزید بی حیا
رو به روی او یکی تشت طلا
ناگهان دیدم سرِ از تن جدا
مرگ خود را خواستم من از خدا
سوخت جان زینبت ای نور عین
چوب می زد بر لبانت یا حسین
از سه ساله دخترت منما سؤال
سوی جنت رفت با شوق وصال
ای برادر از تو من شرمندهام
دخترت جان داده و من زندهام
من بمیرم بر سه ساله دخترت
دفن او شد شب به سان مادرت
دیگر از این زندگی سیرم حسین
کرده داغ تو زمین گیرم حسین
هدیه ای دِه یا حسین بر این (رضا)
دستگیری کن ز او روز جزا
هرچه باشد عبد درگاه شماست
عاشق صحن و سرای کربلاست
#رضا_یعقوبیان
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی
وختم خوانی ایتا👇
کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو
@sardar_solaymany
.
#زبانحال و #زمزمه
#در_حرم_حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
آمدم مولا کنار این حرم آقا شدم من
ریزه خوار ریزهخواران تو و مولا شدم من
تو دادی عزتم نمودی دعوتم
کنار این حرم سراپا رحمتم
ابوفاضل مدد۴
از کرامات تو مولا میهمان کربلایم
با نگاه تو گل ام البنین من پر بهایم
ز الطاف الاه منم بر تو پناه
نما جان حسین بر این زائر نگاه
ابوفاضل مدد۴
ای که با اذن خدا چون فاطمه خیر کثیری
شدهام مهمان تو تا از کرم دستم بگیری
منم ذره تویی بسان آفتاب
گل ام البنین به قلب من بتاب
ابوفاضل مدد۴
من کجا و این همه لطف و کرامات تو عباس
شامل این زائرت گشته عنایات تو عباس
حریم با صفات حریم کبریاست
برای زائران حرم دارالشفاست
ابوفاضل مدد۴
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
#روضه
#زبانحال
#امام_حسین(ع)
#با_مادر_بزرگوار...😭😭😭
#سلام مادر .... ببین با من چها کردن
لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن
ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه
سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه
😭😭😭
سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر
بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر
ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی
سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی
😭😭😭
سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو
سلام مادر ... بریده کی گلوی تو
خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن
به پیش من ... لباس کهنتم بردن
😭😭😭
ته گودال ... برای تو دعا کردم
#تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم
✍#رضیع الحسین
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️کانال روضه
شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو
@sardar_solaymany
❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
#زبانحال حضرت علی «ع»
#در شهادت حضرت زهرا «س»
#تقی سیفی اردبیلی
#ترکی
دردیم دواسی زهرا
روحیم صفاسی زهرا
گیزلینده قبره گئتمیش
گیزلین یاراسی زهرا
آواره دیر عم اوغلون
زهرا منی دانشدیر
آز قلبیمی آلشدیر
گؤگلون کوسوبدو مندن
انصافه گل بارشدیر
آواره دیر عم اوغلون
رسوا ائدیبدی کفری
پیغمبرین شعاری
سندیردی دست ظلمو
زیبا سؤزۆن ، وقارون
بیلمَم کی دوشدو هاردان
جبراً سنین گُذارون
غسلون وئرَنده گوردوم
نیلی اولوب عُذارون
آواره دیر عم اوغلون
واردیر یئری اوجالسا
هر لحظه شور و شینیم
قول باغلیام قضادَن
چارَم کسیلدی نئیلیم
آواره دیر منیم تک
ایستهکلی نورِ عینیم
زینب غموندا اوخشار
دایم ملر حسینیم
آواره دیر عم اوغلون
جسمون بوروندو نوره
فانی دیاره گلدی
اون سگگیز ایلده بختون
تئز دوندو قاره گلدی
مسمار اولوبدو باعث
سینه ن فشاره گلدی
بیر گونده دوقّوز ایللیک
عشقون عیاره گلدی
آواره دیر عم اوغلون
من شاهکار خلقت
سن شأنِ مُلکِ جنّت
آیاته من مفسِّر
سن سورهلردهن آیت
والشمس و الضحایه
من سن گوزَل علامت
سن یاتمسان یارالی
من قالمشام خجالت
آواره دیر عم اوغلون
ظلم اهلینین داغلسین
زهرا گوروم تیفاغی
گلزاری برهم ائتدی
سندیردی گُل بوداغی
آخشام یانار چراغلار
خلقین گلر قوناغی
باخ گور آناسیز ائوده
کیم یاندیرار چراغی
آواره دیر عم اوغلون
قبر اۆستونه گلنده
من دل شکسته هر شب
اشک ملایم ایلر
گوز کاسهسین لبالب
گوررَم حسین سزیلدار
اوخشار سنی مرتّب
غم دیزلرین قوجاقلار
آغلار دالمجا زینب
آواره دیر عم اوغلون
قوش آشیانی مثلی
برباد اولوب تیفاقیم
هر گون گورهم مزارون
وار دیلده اشتیاقیم
روحیم دوشوب صفادَن
گلمَز یئره اَیاقیم
هیچ یانمیوب مرتبّ
سنن سورا چراغیم
آواره دیر عم اوغلون
کانال روضه
شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو
@sardar_solaymany
❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
👇👇👇
#زبانحال حضرت صدیقه ی طاهره سلام ا... علیها با امیر المومنین علیه السلام
⚫️⚫️⚫️⚫️
عم اوغلی گَل باشیم اوسته
اولوب زهرا دلشکسته
بهار عمروم دونوب غمدن یا علی جان فصل خزانه
اورکدن رفع ملال ایت
منه حقّون گَل حلال ایت
نولور اشکون عارضه توکمه حسرتیله سن یانه یانه
افسوس/گلدی هجران
اشکیم / اولوبدی قان
زهرا / سنه قربان علی
(مظلوم / عم اوغلوم وای ) ۳ علی
➖➖➖➖➖➖
لباس غم سویمادیم من
حضوروندان دویمادیم من
منه سن سیز جَنّتُ الاعلیٰ دوزخ و نِیراندی عم اوغلی
یتیشدی باشه وصالیم
پریشاندی وضع و حالیم
سنه زهرا حیف اولا امّا آز زمان مهماندی عم اوغلی
چیخسا /روحوم تَندن
زهرا / دویماز سَندن
یاندیم / درد و غمدن علی
(مظلوم / عم اوغلوم وای ) ۳ علی
➖➖➖➖➖➖
اَیا سُلطان ِ ولایت
ایدم حاشا من شکایت
یولوندا گَر جان ویرم مین یول نوشیدور زهرایه عم اوغلی
علی جان تاجِ سَریمسَن
امامیم سان رهبریمسَن
کنیز ایلر دائماً خدمت محضر مولایه عم اوغلی
عالَم / سنسیز فانی
قَدرون / بولمز ثانی
سن سن/ زهرا جانی علی
(مظلوم / عم اوغلوم وای ) ۳ علی
➖➖➖➖➖➖
عم اوغلی ویر بیرجه رُخصت
ایدوم من نچّه وصیّت
گجه ویر غسلون بتولون سن کوینگ اوستوندن ممکن اولسا
اورکده وار سوز و سازیم
اوزون قیل مولا نمازیم
منی قبره تاپشیران ساعت گلمه سین دشمن ممکن اولسا
ظلمِ/ اهل شردن
یاندیم / بلا لردن
ضرب/میخ دردن
(مظلوم / عم اوغلوم وای ) ۳ علی
➖➖➖➖➖➖
بالالاردان دویمادیم من
مواظب اول هر بیریندن
حسینین تاپشیر باشی اوسته فضه قویسون سو یا علی جان
خزان دیده باغبانم
حسینیمدن ناگرانم
کَسه للر باشین سو اوستونده کربلا دشتینده لب عطشان
(بیکَس ) /قالان دمده
دیلدن / یاننام منده
داده / تز گَل سنده علی
(مظلوم / عم اوغلوم وای ) ۳ علی
.
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
یارب مکن امید کسی را تو نا امید ...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#امام_کاظم
#روضه_امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم
کانال روضه
شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو
@sardar_solaymany
❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
👇