eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
525 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
. برگرد آقا جان مادرت کوفه نیس پسر عمو که جای خواهرت اینجا داره حرمله زیاد از پا میندازن تو رو با ذبح اصغرت تو رو خدا برگرد میره رو نیزه ها سرت میترسم آقاجون اربا اربا شه اکبرت آقای من جون من فدات نانجیبا دارن اینجا نقشه ها برات گریم واسه زینبه حسین از رو تل زینبیه میزنه صدات تو رو خدا پاشو شده موهای من سفید تو رو خدا داداش پاشو تا مادر نرسید دلگیره این ؛ سرزمین حسین اضطراب قلب خواهرو ببین حسین میبینم اون لحظه ای رو که می کوبه سرش رو ذوالجناح زمین حسین دلشو ندارم تو رو بی حال ببینمت نکنه که داداش ته گودال ببینمت اینجا میشه روزمون سیاه ارث مادریه شعله های خیمه گاه امن یجیب رو لبم میاد من میمونم و یه عده طفل بی پناه دلشو ندارم تو رو بی سر ببینمت نکنه که داداش زیر خنجر ببینمت دلشو ندارم تو رو عطشان ببینمت نکنه که داداش تو رو عریان ببیننت چشمام تاره صورتم کبود تو بیابونا صدا زدم عمو نبود سخته واست چشماتو ببیند معجرم رو بردن آخه عده ای حسود رسمشونه اینجا با کتک نازی می کنن عمه میگفت آب نیس اونا آب بازی میکنن قاتل تو حرف بد می زد هر کسی به سمت دخترت اومد می زد شرمنده عمه زینبم بیشتر از همه به عمه جون لگد می زد سرتو آوردن پس کجا مونده پیکرت؟ گوشوارمو برده اون که دزدید انگشترت قربون تو بچه های من کاش که مستجاب شه آخر این دعای من جان زهرا دست رد نزن رو سفید بشن الهی اکبرای من نمیخوام ببینن چه بلایی میاد سرم غیرتین آخه نبینن منو بی معجرم حالا دیگه نوبتم رسید توی قتلگاه تو بشم منم شهید دستم مثل حلق اصغرت شد جدا به دست چن تا دشمن پلید با اینکه میبینم دستای من بنده به مو بخدا محاله که جدا شم من از عمو بابام بوده فاتح جمل جون دادن برا عمومه احلی من عسل حرفم اینه من که جای خود عالمی بشه فدای شاه بی بدل زیر سم مرکب نفسم بالا نمیاد شکست استخونام خدا واسه هیچکی نخواد یا (کاشکی زودتر عمو بیاد) لالا لالا اصغرم بخواب میرسه دیگه الان عمو با مشک آب اروم اروم چشماتو ببند اینقده نده منو با گریه هات عذاب شرمندم علی جون با چشات منو صدا نزن حرمله میخنده اینجوری دست و پا نزن گهوارت رو بردن اصغرم قول میدم یکی دیگه براتو میخرم اینجا فکر غارتن گلم هیچکسم نفهمید حالمو یه مادرم یواشکی رفتی با بابا پشت خیمه ها کاش اونجا بمونی نری دیگه رو نیزه ها جان بابا پاشو دلبرم بعد تو موذنی نداره این حرم با هلهله تسلیت میگن اربا اربا کردنت بمیرم اکبرم حرفی بزن اخه بدتر آتیش نزن دلو تو رو خدا پاشو نزار عمه بیاد جلو علی الدنیا بعدک العفا مونده روی پیکر تو رد پا چرا؟ حال من هم میشه مثل تو دست و پا نزن رو خاک داغ کربلا قربه الی الله توی قتلت شدن شریک عقیدشون اینه میکشیم بغضا لابیک برگرد خیمه تکیه گاه من امنیت نداره بی تو خیمه گاه من با کشتنت من شدم شهید نهرعلقمه شد آخه قتگاه من چشات پر خونه اینجوری منو نگاه نکن پاشو داداش من زینب و بی پناه نکن زودتر پاشو دیر شده داداش من چجور بگم رباب و منتظر نباش اصغر من تشنه مونده و پیچیده تو کل دشت کربلا صداش چجوری من آخه تو رو تا خیمه ببرم با داغ برادر شکستن آخر کمرم با نامردا روبرو شدی تو وداعِ خیمه غرق گفتگو شدی تنها موندی قتلگاه شلوغ زیر نعل اسبا رفتی زیر و رو شدی سر تو رو بردن پیکرت مونده رو زمین معجر شده غارت منو از رو نیزه نبین چی بگم از بعدِ کربلا پیر شدم تو این سفر با مشتی بی حیا چشما هرزه بد دهن بودن صدا زدن مارو حرومیا بچه های زهرا همه اولاد بوتراب با هلهله بردن همه رو مجلس شراب تقبل منی یاحسین... آجرک الله یا صاحب الزمان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام واحترام خدمت شما عزیزانم نور چشمانم ذاکرین اهل بیت علیهم السلام از اول محرم تا نهم محرم حر عاملی حبیب بن مظاهر بارگذاری شده است مجددا نوحه ها و اشعار حضرت رقیه س به همراه سبک لطفا جهت اجرای سبک نوحه به شماره بالای صفحه ونمونه سبک توجه کنید ان شاالله ارسال خواهد شد 👇👇👇 کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
بسم الله الرحمن الرحیم سلام واحترام خدمت شما عزیزانم نور چشمانم ذاکرین اهل بیت علیهم السلام از اول محرم تا نهم محرم حر عاملی حبیب بن مظاهر بارگذاری شده است مجددا نوحه ها و اشعار حضرت رقیه س به همراه سبک لطفا جهت اجرای سبک نوحه به شماره بالای صفحه ونمونه سبک توجه کنید ان شاالله ارسال خواهد شد 👇👇👇 کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
نوحه ها و اشعار حضرت رقیه س 👇👇👇 ۱ (حضرت رقیه س) من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته از فراق باب خود،چشم بر در دوخته۲ کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی۲ آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار۲ شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ بر لبم این زمزمه،آمده جان همه من رقیه هستم و،یادگار فاطمه۲ زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم۲ گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ۲ (حضرت رقیه س) گشته خرابه وادی طور از مقدم بابا پر از نور بابای خوبم،گریم برایت می کنم امشب،جانم فدایت بابای مظلوم۲ درد دلم با تو بگویم رویت به اشک تر بشویم ای دلنوازم،بی تو چه سازم بابا ببین من،غرق نیازم بابای مظلوم۲ دیگر پدر از جان سیرم برای غربتت بمیرم ای نور دیده،ستم کشیده از چه پدر رگ،هایت بریده بابای مظلوم۲ بی تو دلم غمخانه گشته پایم پر از آبله گشته دنبال رأست،از بس دویدم درد و غمت را،به جان خریدم بابای مظلوم۲ نبودی از ناقه فتادم تا که رسی پدر به دادم از این مصیبت،لبریز داغم پهلو شکسته،آمد سراغم بابای مظلوم۲ کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان، حجت ثانی عشر، امام الجن و البشر، امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه، سلامتی وجود نازنینشون، تعجیل در فرج مقدسشون... عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ 🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد 🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد 🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا 🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها مناجات 1 🔸پر کن دوباره کیل مرا أَيُّهَا الْعَزِيز 🔸دست منو نگاه شما أَيُّهَا الْعَزِيز يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ یابن الحسن... 🔸رو از من شکسته مگردان که سالهاست 🔸رو کرده ام به سوی شما ایها العزیز آقا... یه عمره دارم صدات میزنم... یه عمره میگم یابن الحسن... یادم میاد از بچگی هام... پدر و مادرم... اسم شما رو بهم یاد دادند... 🔸وادی به وادی آمده ام از درت مران 🔸وا کن دری به روی گدا ایها العزیز آقا میدونم خیلی دلت رو شکستم... خیلی بی حرمتی کردم... اما... امشب اومدم بگم شرمنده ام... امام زمان علیه السلام. .. منو از در خونت ردم نکن آقا... آخه من جز در خونه شما جایی ندارم... یابن الحسن... 🔸چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود 🔸این کاسه را " فَأَوْفِ لَنَا " ایها العزیز شب سوم محرم چی میخواهی به آقات بگی... 🔸خالی‌تر از دو دست من این چشم خالی است 🔸محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ... (شاعر: سقلاطونی) امشب اومدم بگم آقا... با همه بدی هام دستمو بگیری آقا... یک عنایتی هم به ما کنید (یا صاحب الزمان...) متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها نور زهرا یا رقیه هستی ما یا رقیه دستگیر همه عالمینی باب حاجات و نور دو عینی یا رقیه رقیه ای سرا پایت کرامت بر همه بنما عنایت ای که هستی تو روح و روانم سایلم بر درت میهمانم یا رقیه رقیه رقیه... ای امید و آرزویم از تو باشد آبرویم لطف تو عمری است ای گل من یا رقیه شده شامل من یا رقیه رقیه رقیه... ای گل باغ مدینه تازه شد داغ مدینه همچو زهرا رخت گشته نیلی بس که خوردی ز دشمن تو سیلی یا رقیه رقیه رقیه... بابت آمد در خرابه با سر آمد او شبانه تا که دیدی سرش غرقه در خون تو شدی یا رقیه جگرخون یا رقیه رقیه رقیه... دارم از زهرا نشانه خورده ام من تازیانه بس که دشمن نمود ظلم و کینه من فتادم به یاد مدینه یا رقیه رقیه رقیه... که جبینت را شکسته عمه ام در غم نشسته ای که بودی تو قاری قرآن که زده بر لبت چوب خزران یا رقیه رقیه رقیه... من ز داغت دلغمینم خواهم از بعدت بمیرم یک دمی کن دعایم تو بابا زین جهان من روم سوی زهرا یا رقیه رقیه رقیه... ✍حاج رضا یعقوبیان
. 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عمه میگه رفتی سفر / ولی باورم نمیشه انقده سوخته روسریم / اندازه‌ی سرم نمیشه از بس منو زدن به هر بهونه، دخترت کلافه شد صبرم که کم شد ولی به کبودی تنم اضافه شد اضافه شد میخوام بدونم این چه سفر رفتنیه آخه بابا من که دیدمت بسته بودن سرت رو به شاخه بابا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شبیه مادرت دیگه / نای راه رفتن ندارم حرفام زیاده ولی من / حوصله‌ی گفتن ندارم هرجا که میدیدن منو با نیت آزار میزدن زجر و سنان منو برا تفریحشون هربار میزدن هر بار میزدن روی بدنم هرجا رو که دست میکشم کبود شده از بس منو زد دیدم که دست خودشم کبود شده ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازیم نمیدن بچه ها / خیلی دلگیرم بابایی کاشکی بیای مثل قدیم / بازی کنیم باهم دوتایی بهم می‌خندن و میگن این دختره یا که پیرزنه؟! گفتم عروسکایی که دستاتونه مال منه مال منه توو گوش یکی بابا دیدم گوشواره دخترتو توو دست باباش که زده بود منو، بود انگشتر تو ۲ . کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅ 👇
1.02M
▪️نوحه و زمزمه شب سوم محرم سه ساله ام اما کمر خمیدم من کودکم و اما موی سپیدم من ندیده ام خیری، ز بعد تو بابا درد غم و هجران سخت کشیدم من وای حسین بابا... بشد حرم غارت، رفت ز کف چاره به دست نامردی، گوش شده پاره ز ناقه افتادم، روی زمین گرم ز ضرب یک سیلی، دیده ی من تاره وای حسین بابا... سخت مرا می‌زد ، دشمن مجنونم پناه من بوده، عمه ی محزونم به جای من خورده، عمه بسی شلاق به خواهرت بابا همیشه مدیونم وای حسین بابا... اسیری ام بابا، مرا گران آمد دخترت از دست، عدو به جان آمد بر سر بازارِ، یهودیان رفتیم ز دیده ام بابا اشک روان آمد وای حسین بابا... به کنج ویرانه خوش آمدی بابا چرا کمی زودتر نیامدی بابا کودک شامی گفت پدر نداری تو خوب شده بر ما تو سر زدی بابا وای حسین بابا... ✍اسماعیل تقوایی مداح اهل بیت درویشی🎤 کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅
ای صاحب درد و آه مستدام گویا هستی بین خرابه ی شام اشکت شد جاری دل بی قراری یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * می بینی عمّه ات ،آن لاله ی پاک دارد در خرابه ، بالشی از خاک از بس دیده غم دارد قدّ خم یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * شده مویش سپید از داغ بسیار در کوچه های شام او دیده آزار با دست بسته سرش شکسته یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * از بس بابای خود را دائم خوانده قلب عمّه ها را خیلی سوزانده بهانه گیر است از هجرش سیر است یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * بهر تسلّایش ،دشمن نامرد سر بابایش را برایش آورد چگونه دیده سر بریده یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * گفت ای باباجانم، ای نور دیده چه کسی حنجر تو را بریده دیدم من تو را روی نیزه ها یاصاحب الزّمان آجرک الله.... * سر بابایش را گرفت در آغوش دیدند که لاله ی ارباب شد خاموش با حالی پردرد رقیّه دق کرد یاصاحب الزّمان آجرک الله... *** شاعر: ️علی مهدوی نسب
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 -
. متن روضه 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا 🔸🔸🔸
بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴ کانال روضه شهید سلیمانی ومعلم شهید اکبرلو @sardar_solaymany ❁❁═༅ ═🌸🌸🌸═❁❁═༅