‍ ﷽ 🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴 ⚫️#روضهٔ_کوتاه⚫️ ◾️#علی_اصغر_(ع) ◾️ ✍تایپ و اجرا🎧 مداح _پیرزاده🎤 ⬅️ هر چی روضه کوتاه‌تر باشه، باید محتواش بیشتر باشه باید غلیظ تر باشه مِی ناب روضه را با کوثر سینه زنی ممزوج کن، مستیت به عالم می ره.... ابی عبدالله قنداقش رو پاره کرد، آخه آخه یه دست درگیره، 😔 تیر و دست و گلو به هم دوخته شده 😭 بایه دست خنجر کشید بند قنداق را پاره کرد.... بچه از قنداق بیرون آمد... چرا؟؟ برای این که محتضره بتونه دست و پابزنه... 😭 راحت تر جون بده... یا مولای یاعلی اصغر(ع) عالم به اشارهٔ علی اصغر (ع) می گرده 🥀🍂تویی بر تر از تو 🍂🥀ندیدم در این دشت حیدر، تر از تو آخه بقیه شمشیر داشتن، نیزه داشتن، زبان داشتن، رجز بخونند، پا داشتند مرکب داشتند... تو میدان رجز بخونند، اما علی نداشت... (گریز) گفتم محتضر راحت تر دست و پا بزنه اما خود حسین (ع) بااین همه تیر و شمشیر نیزه، چطور دست و پا بزنه؟؟ اینها به کنار، تازه نامردی به سینهٔ او نشست... 😭 (زبان حال) 👇 کسی که باور نمی کرد... هیچ فکر نمی کرد این قدر نامرد باشند... بچه رو زد؟؟ (حرف ذوقی) 👇 تا که تیر روی هوا حرکت می کرد، همهٔ اهل آسمون ها گفتند : ای وای... زد بچه رو... حسین (ع) بلا تکلیف موند... خیمه برم؟؟... بمونم؟؟ مسخره کردند گفتند :تو که بابات صاحب حوض کوثره، چطور نمی تونی به این بچه آب بدی.... (امن ترین جا) همهٔ دنیا جنگ که میشه می گن زن و بچه ها رو بفرستید پناه گاه، مخصوصا برای بچه های حسین جان! از صبح هر کی رو بردی کُشتند چه جوری این بچه رو باز رو دست گرفتی؟؟ گفتی شاید این مردم به فکر بیوفتند، یکی دلش بسوزه هدایت بشه، وسط حرفهای تو، علی مثل ماهی تلظی می کنه... نامردها بچه رو بی هوا زدند... 🥀🍂طفل ما از عشق کی بیگانه است 🍂🥀بچهٔ پروانه هم، پروانه است الالعنة الله قوم ظالمین... مورخ 1402/10/16 🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴

‍ ﷽ 🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴 ⚫️#روضهٔ_کوتاه⚫️ ◾️#علی_اصغر_(ع) ◾️ ✍تایپ و اجرا🎧 مداح _پیرزاده🎤 بسم الله الرحمن الرحیم .. ابی عبدالله قنداقش رو پاره کرد، آخه آخه یه دست درگیره، 😔 تیر و دست و گلو به هم دوخته شده 😭 بایه دست خنجر کشید بند قنداق را پاره کرد.... بچه از قنداق بیرون آمد... چرا؟؟ برای این که محتضره بتونه دست و پابزنه... 😭 راحت تر جون بده... یا مولای یاعلی اصغر(ع) عالم به اشارهٔ علی اصغر (ع) می گرده 🥀🍂تویی بر تر از تو 🍂🥀ندیدم در این دشت حیدر، تر از تو آخه بقیه شمشیر داشتن، نیزه داشتن، زبان داشتن، رجز بخونند، پا داشتند مرکب داشتند... تو میدان رجز بخونند، اما علی نداشت... (گریز) گفتم محتضر راحت تر دست و پا بزنه اما خود حسین (ع) بااین همه تیر و شمشیر نیزه، چطور دست و پا بزنه؟؟ اینها به کنار، تازه نامردی به سینهٔ او نشست... 😭 (زبان حال) 👇 کسی که باور نمی کرد... هیچ فکر نمی کرد این قدر نامرد باشند... بچه رو زد؟؟ (حرف ذوقی) 👇 تا که تیر روی هوا حرکت می کرد، همهٔ اهل آسمون ها گفتند : ای وای... زد بچه رو... حسین (ع) بلا تکلیف موند... خیمه برم؟؟... بمونم؟؟ مسخره کردند گفتند :تو که بابات صاحب حوض کوثره، چطور نمی تونی به این بچه آب بدی.... (امن ترین جا) همهٔ دنیا جنگ که میشه می گن زن و بچه ها رو بفرستید پناه گاه، مخصوصا برای بچه های حسین جان! از صبح هر کی رو بردی کُشتند چه جوری این بچه رو باز رو دست گرفتی؟؟ گفتی شاید این مردم به فکر بیوفتند، یکی دلش بسوزه هدایت بشه، وسط حرفهای تو، علی مثل ماهی تلظی می کنه... نامردها بچه رو بی هوا زدند... 🥀🍂طفل ما از عشق کی بیگانه است 🍂🥀بچهٔ پروانه هم، پروانه است الالعنة الله قوم ظالمین... مورخ 1402/10/16 🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴