eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
525 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) معصوم(ع) 🥀 🌾ای انیس دردمندان یا علی 🌾ای پناه بی پناهان یا علی 🌾یک نظر بنما دم جان دادنم 🌾جان زهرا و محمد یا علی    ◼️یه روز خانم فاطمه زهرا صدا زد علی جان مردم مدینه بهت سلام میدن یا نه؟ صدا زد فاطمه جان سلامشون میکنم جواب سلامم رو نمیدن ... امان امان امان    به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین قسمت میدیم به اون لحظه ای که سر در چاه میکردناله میکرد الا ای چاه یارم را گرفتند گّلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد دلمان برسان 🥀🥀🥀 🥀 سلام_الله_علیها کی قلب بی قرار داره بیاد هر کی با فاطمه کار داره بیاد آخ من گدایم و دلم شکسته است بر در خانه تو نشسته است   ◼️صدا زد جان غسلنی فی الیل/کفنی فی الیل /دفنی فی الیل/یا علی منو شبانه غسل بده شب کفن من شب بدنمو دفن کن حالا تو دل شب علی داره بدن زهراشو غشل میده (تورو خدا برا خودت تجسم کن) ◼️اسما بریز آب روان برروی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته آخ ببین بشکسته پهلو سیه گردیده بازویش بریز آب روان رویش ولی آهسته ولی آهسته آهسته اسمامیگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی بلند بلند داره گریه میکنه گفتم آقا جان شما سفارش کرده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنند چرا خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید صدا زد اسما ..دست از دل علی بردار اسما ...اسما فاطمه ام رفت اما درد دلشو به منه علی نگفت اسما ◼️آخ تو میبینی علی را زار و خسته ◼️وای نمیبینی تو پهلوی شکسته 🥀🥀🥀 🥀 السلام غریب نوازا کجا نشستند... اونایی که حسرت بقیعشو دارن کجا نشستند.... اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند.... (دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه... ▪️آخر برات شیعه حرم میسازه ▪️حرم برای تو شه گرمم میسازه    🌴رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ... فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند...    🌴خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما .. خدا به غریب مدینه قسمت میدیم هر چه زودتر مارو زائر یقیع بگردان 🥀🥀🥀 🥀 (دشتی) 🌾لبُم لبریز از جام حسینه 🌾وای عروج دل سر بام حسینه 🌾اگه جراح قلبم رو شکافه 🌾وای به روی لوح دل نام حسینه 🥀آخ حسین را در غریبی سر بریدن 🥀آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن 🥀آخ تنش در کربلا عریان فتاده 🥀وای سرش بر نیزه های کین دشمن    🌴وقتشه برات کربلات امضا بشه بگو یا امام حسین خیلیا خداحافظی کردند و رفتن کربلا... هر بار دلم شکست گفتم حسین جان، آقا جان،،، مگه من دل ندارم ... مگه من شیعه نیستم،.... آقاجان خیلی بَده شیعه حرم آقاشو نبینه.... آقاجان قِسمت و روزیم کن بیام حرمت از نزدیک گریه کنم،..... زار بزنم، به سینه بزنم ...    به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان 🥀 السلام    🌴قربون اون آقایی که 30یا 35 سال  بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد... آتش می دید گریه میکرد..... گوسفند میدید دارن سر می‌برند گریه میکرد... قصاب های مدینه حواسشون بود جلو چشم آقا سر از بدن حیوان جدا نمی کردند، از گوشه کنار دید سر از بدن گوسفند جدا میکند... جلو اومد ... بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه گفتن آقاجان ما مسلمونیم مگه می شه لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم.... می نشست شروع می‌کرد گریه کردن ... صدا می‌زد یه عده به به ظاهر مسلمون اومدن کربلا... لب تشنه سر از بدن بابای غریبم حسین جدا کردن.... به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانم رو سر بریدند   به امام سجاد قسم میدم ما را جزو نمازگزاران واقعی قرار بده 🥀🥀🥀 🥀 علیه_السلام آخ دلم میل هوای یار داره او موسی ابن جعفر نام داره شاهی که جان داد کنج زندان باب الحوائج نام داره 🌴خدا به سوز دل آقا موسی بن جعفر گوشه زندان مسافران اسلام را به سلامت به وطن شان بازگردان
AUD-20220602-WA0070.mp3
396.7K
صادق ع   کس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
حسن اکبرلو: منزل و روستا که بردند پای سرِ تو شراب خوردند... راوی گوید: من مشغول طواف کعبه بودم. ناگاه شنیدم که مردی می‌گوید: بار خدایا! مرا بیامرز، گرچه می‌دانم نمی آمرزی. من به وی گفتم: ای بنده خدا! از خدا بترس و یک چنین مقاله ای را مگوی، زیرا اگر گناهان تو به شماره قطرات باران‌ها و برگ درختان باشد و از خدا طلب آمرزش کنی، گناهان تو را می‌آمرزد، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است. وی در جوابم گفت: بیا تا داستان خود را برای تو بگویم. وقتی من نزد او رفتم گفت: بدان که ما تعداد پنجاه نفر بودیم که سر مبارک امام حسین علیه السّلام را به طرف شام می‌بردیم. وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ که شب می‌شد، سر مقدس آن حضرت را در میان صندوقی می‌نهادیم و در اطراف آن مشغول شرب خمر می‌شدیم. یک شب رفقای من شرب خمر کردند و مست شدند، ولی من از آشامیدن خمر خودداری نمودم. وقتی تاریکی شب جهان را فرا گرفت، ناگهان دیدم رعد و برقی بوجود آمد، درهای آسمان باز شد و حضرت آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، پیغمبر ما حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم، جبرئیل و گروهی از ملائکه نازل شدند. جبرئیل نزدیک صندوق آمد، آن سر مبارک را خارج کرد و به خود چسبانید و آن را بوسید. سپس کلیه پیغمبران همین عمل را انجام دادند. پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بالای سر امام حسین گریه کرد و مابقی پیغمبران به آن حضرت تعزیت گفتند. جبرئیل گفت: یا محمّد! خدای توانا مرا مأمور کرده که درباره امت تو مطیع تو باشم. اگر تو دستور دهی زمین را دچار زلزله و آن را زیر و زبر کنم، همچنان که درباره قوم لوط کردم. پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: نه یا جبرئیل! زیرا فردای قیامت آنان با من نزد خدای توانا مخاصمه و موقفی خواهیم داشت. سپس آن بزرگواران بر سر امام حسین علیه‌السّلام صلوات و درود فرستادند. پس از این جریان بود که گروهی از ملائکه آمدند و گفتند: خدای تعالی ما را مأمور کرده که این پنجاه نفر را به قتل برسانیم. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: هر عملی که می‌خواهید با آنان انجام دهید. ملائکه ایشان را با حربه‌هایی زدند. بعد یکی از آن ملائکه با حربه‌ای بر من حمله کرد که مرا بزند. من گفتم: الامان! الامان! یا رسول اللَّه! پیغمبر خدا فرمود: برو، خدا تو را نیامرزد. وقتی صبح شد، دیدم یاران من همگی از پای در آمده و خاکستر شده‌اند! 📚لهوف ص١۵٢ 📚مقتل الحسين الخوارزمي ج٢ص٨٨ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص١٢۵ کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
《اَلسَّلامُ عَلَيْكُم یَا اَهلَ بَیتِ النُبُوَّةِ》 روایات، امام حسین(ع) هنگام شهادت یا احتضار سه بزرگوار، خود را روی بدن شخص دیگری افکنده است. 1⃣هنگام رحلت حضرت رسول اکرم(ص) : راوی می گوید : هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) در حال احتضار قرار گرفت، اهل بیت خود را به محضر خود فراخواند. 《وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ(ع)》 #و امام حسین(ع) خود را بر روی بدن حضرت رسول اکرم(ص) انداخت.(۱) 2⃣هنگام شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اسماء بنت عمیس می گوید : هنگامی که حضرت فاطمه(س) به شهادت رسید، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) وارد منزل شدند و احساس کردند که ایشان به خواب فرو رفته است. پس گفتند : 《یَا أَسْمَاءُ! مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ!》 اسماء! مادرمان در این وقت نمی‌خوابید! اسماء گفت : 《یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَهً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا!》 فرزندان پیامبر اکرم (ص)! مادرتان نخوابیده، بلکه از دنیا رفته است. در این هنگام؛ 《أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ(ع) [فَوَقَعَ عَلَیْهَا] یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ : یَا أُمَّاهْ! أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ(ع) کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَنْصَدِعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ》 حسین(ع) نیز پیش آمد و در حالی که پاهای مادرش را می‌بوسید، می‌گفت : مادر جان! منم، پسرت حسین(ع)! پیش از آن‌که قلبم بشکافد و از تپش بیفتد با من، سخن بگو!(۲) 3⃣هنگام شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) : جناده بن ابی امیه می گوید : هنگام شهادت امام حسن مجتبی(ع) خدمت ایشان رسیدم. در این هنگام نیز؛ امام حسین(ع) وارد شدند. 《فَانْکَبَّ عَلَیْهِ حَتَّى قَبَّلَ رَأْسَهُ وَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَعَدَ عِنْدَهُ وَ تَسَارَّا جَمِیعَاً》 حسین(ع)، امام حسن مجتبی(ع) را در بر گرفت و سر مبارکش و میان دو دیدگانش را بوسید و نزدش نشست، پس مقدارى آهسته با هم صحبت کردند. سپس ندای《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ》بلند شد.(۳) کربلا؛ هیچ روزی مانند روز امام حسین(ع) نبود. روزی که هنگام شهادت ایشان، کسی را از خویشان خود، در کنار خود ندید. در زیارت ناحیه، امام زمان(عج) خطاب به جدّ مظلومش عرضه می دارد : 《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》 بر روی سینه ات نشست و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشت و محاسن غرقه به خون تو را به دست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا کرد.(۴) در روز عاشورا، هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، دشمن برای غارت ایشان وارد قتلگاه شد. طبری می نویسد : 《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۵) حتی در نقلی آمده است که؛ 《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》 امام حسین(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} : کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی شود اگر جدائی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم ورنه ز دیده ام عبث اشک رها نمی شود گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی شود عمر گذشت، وانشد راه زیارتت به من حاجت این شکسته دل چرا روا نمی شود جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی شود ای بدن تو غرق خون وی سر و روت لاله گون با چه خضاب کرده ای خون که حنا نمی شود ✍ 📚منابع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴ ۲)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۵۰۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵ ۵)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۰
دو جهان چون لقمه‌ای میر کمندی، مردی بزرگ شکم و دعوت خواره بود. او از اهل هرات و به پرخوری مشهور بود. تا جایی که او را به مرض گرسنگی نسبت می‌دادند. فخر الدّین علی صفی (م 931) گوید: «روزی از او پرسیدم که شما از بزرگان شعرا به چه کسی اعتقاد داری و نظم کدام را بیشتر یاد داری؟» گفت: «من را شعر هیچ‌کس همانند مولانای رومی، خوش نباشد؛ مدّت شصت سال است که غیر از مثنوی و غزل مولانا نخوانده‌ام و یاد نگرفته‌ام.» گفتم: «چند هزار بیت را حفظ هستی؟» گفت: «از کل اشعار مولانا یک بیت و از مثنوی هم یک بیت.» گفتم: «آن کدام بیت است؟» گفت: کوه بود نواله ام، بحر بود پیاله‌ام **** هر دو جهان چون لقمه‌ای، هست در این دهان من و از مثنوی این بیت را: چون‌که لقمه می‌شود در تو گهر **** دم مزن، چندان‌که بتوانی بخور 📚لطایف الطوایف، ص 147
که می‌گوید حسیـــــن زیـــــنب دعایش میکند چاوشی بدرقه زائر دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا سلام کرببلا ...... سلام کرببلا همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام سلام کرببلا ..... سلام کرببلا دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا 🌴🌴🌴🌴🌴
که می‌گوید حسیـــــن زیـــــنب دعایش میکند چاوشی بدرقه زائر دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا سلام کرببلا ...... سلام کرببلا همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام سلام کرببلا ..... سلام کرببلا دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن صَاحِبَی السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ{۳۹} اى دو يار زندانى من! آيا خدايان متعدّد و گوناگون بهتر است يا خداوند يكتاى مقتدر؟(۳۹) سه دسته‌اند: قالب پذيرند مثل آب و هوا كه از خود شكلى ندارند و در هر ظرفى به شكل همان ظرف درمى‌آيند نفوذ ناپذير و مقاوم هستند همچون آهن و فولاد كه در برابر فشار بيرونى ايستادگى مى‌كنند گروهى امام و راهبرند كه ديگران را به رنگ حقّ درمى‌آورند يوسف نمونه‌اى از انسان‌هاى دسته سوم است كه در زندان نيز از مشرک موحّد مى‌سازد قرآن در جاهاى مختلف از روش مقايسه و پرسش استفاده شده است كه به نمونه‌هائی از آن درباره خداوند اشاره مى‌كنيم: ❶ «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ» آيا از شركائی كه براى خدا گرفته‌ايد كسى هست كه بيافريند و سپس آنرا برگرداند؟ ↲سوره یونس، آیه ۳۴ ❷ «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِی إِلَى الْحَقِّ» آيا از شركائی كه براى خدا قرار داده‌ايد كسى هست كه به حقّ راهنمايى كند؟ ↲سوره یونس، آیه ۳۵ ❸ «قُلْ أَغَيْرَ اللهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» آيا غير خداى يكتا پروردگارى بپذيرم در حالى كه او پروردگار همه چيز است؟ ↲سوره انعام، آیه ۱۶۴ ❹ «آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ» خداوند بهتر است يا آنچه شریک او مى‌گردانيد؟ ↲سوره نمل، آیه ۵۹ ↯ ⓵ مردم را با محبّت و عاطفه صدا بزنيد «يا صاحِبَیِ» ⓶ انسان در برابر هم نشينان خود نيز مسئول است «يا صاحِبَیِ السِّجْنِ» ⓷ از مكان‌ها و زمان‌هاى حسّاس براى تبليغ استفاده كنيد «يا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ‌» يوسف در زندان همين كه مى‌بيند به تعبير خواب او نياز دارند فرصت را غنيمت شمرده و تبليغ مى‌كند ⓸ پرسش و مقايسه يكى از راه‌هاى ارشاد و هدايت است «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ» ⓹ اعتقاد به توحيد اساس ايمان است يوسف سرآغاز دعوت خود را توحيد قرار داد «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ» ⓺ خدايان متعدّد عامل تفرقه و پراكندگى و خداى واحد عامل يگانگى است «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ الله» ⓻ فطرت بشر از تفرقه و تشتّت بيزار است و يوسف از همين امر براى اثبات توحيد بهره گرفته است «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ الله الْواحِدُ» ⓼ وحدت و يگانگى عامل قدرت و غلبه است «الْواحِدُ الْقَهَّارُ»
شــــب یـک مـعـنــوی پیرمردی در دامنه کوه‌های دمشق هیزم جمع می‌کرد و می‌فروخت تا مایحتاج زندگی را برطرف کند روزی حضرت سلیمان پیرمرد را در حال جمع آوری هیزم دید تصمیم گرفت تغییری در زندگی پیرمرد به وجود بیاورد او یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا شاید زندگی‌اش بهبود یابد پیرمرد تشکری کرد و بسوی خانه روان شد وقتی به خانه رسید نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد و نگین را در نمکدانی گذاشت اما ساعتی بعد به کلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته زن همسایه که به نمک احتیاج پیدا کرده بود به خانه آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما وقتی زن همسایه به خانه‌اش رفت و چشمش به نگین افتاد نگین را نزد خود مخفی کرد پیرمرد از اینکه نگین گم شده بود بسیار مأیوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی و زن پیرمرد هم گریه می‌کرد که چرا نگین را گم کرده‌ام چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت آنجا دوباره با حضرت سلیمان روبرو شد و جریان گم شدن نگین را گفت حضرت سلیمان نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد تشکر کرد و خوشحال به خانه رفت در میانه راه نگین را از جیب خود بیرون آورد و بالای سنگی گذاشت و خودش چند قدم دورتر نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد در این وقت ناگهان پرنده‌ای نگین را به منقار گرفت و پرواز کرد و رفت پیرمرد هرچه دوید و هیاهو کرد فایده نداشت تصمیم گرفت چند روز از خانه بیرون نرود بعد از چند روز همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه می‌نشینی؟ پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت و هیزم جمع آوری کرد که باز هم صدای حضرت سلیمان را شنید و دید که حضرت ایستاده و با حیرت بسوی او می‌نگرد پیرمرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود حضرت سلیمان به او گفت: می‌دانم که تو به من دروغ نمی‌گویی ایرادی ندارد بیا این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتماً آن را بفروش تا شاید در حال و روزت تغییری بوجود آید پیرمرد قول داد که آن را به قیمت خوب بفروشد پشته هیزم خود را گرفت و بسوی خانه حرکت کرد در مسیر خانه پیرمرد رودخانه‌ای بود هنگامی که به رودخانه رسید خواست تا کمی استراحت کند و نفس تازه کند نگین را از جیب خود بیرون آورد که در آب بشوید، ناگهان نگین از دستش سُر خورد به دریا افتاد اما هر چه کوشش کرد و در آب غواصی کرد چیزی بدستش نیامد با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت و دیگر از ترس حضرت سلیمان به کوه نمی‌رفت همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست تو را بسیار دوست دارد اگر دوباره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمی‌گوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت پشته هیزم را جمع آوری و به طرف خانه روان شد که ناگهان حضرت سلیمان را دید پشته هیزم را به زمین گذاشت و دوید و فرار کرد حضرت سلیمان خواست تا مانعش شود اما فرستاده خدا جبرئیل آمد و به او گفت: ای سلیمان خداوند می‌گوید که تو چه کسی هستی که می‌خواهی حالت بنده مرا تغییر دهی و مرا فراموش کرده‌ای حضرت سلیمان با سرعت به سجده رفت و از اشتباه خود معذرت خواست خداوند به واسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت: تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی، حال ببین من چگونه اینکار را انجام می‌دهم پیرمرد که با سرعت بسوی قریه روان بود با مرد ماهیگیری روبرو شد! ماهیگیر به او گفت ای پیرمرد من امروز ماهی بسیاری گرفته‌ام بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی‌ها را گرفت و برایش دعای خیر کرد همسرش وقتی شکم ماهی‌ها را پاره کرد در شکم یکی از ماهی‌ها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد که نگین پیدا شده است شوهر با خوشحالی به او گفت تو ماهی را نمک بزن من به کوه می‌روم تا هیزم بیاورم هنگامی که زن نام نمک را شنید ماجرای نگین اول نیز به یادش آمد که در نمکدان پنهان کرده بود سریع به خانه همسایه رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد وقتی که زن همسایه صحبت‌های زن را شنید ملتمسانه عذرخواهی کرد و نگینش را آورد و گفت: نگینت را بگیر من خطا کردم خواهش می‌کنم به شوهرم چیزی نگو چون او شخص پاک نفسی است اگر خبردار شود مرا از خانه بیرون خواهد کرد از آن طرف پیرمرد در جنگل که بالای درختی رفته بود تا شاخه خشک شده‌ای را قطع کند ناگهان چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده افتاد با خوشحالی نگین را گرفت و به خانه آمد فردای آن روز پیرمرد به بازار رفت و هر سه نگین را به قیمت بالایی فروخت حضرت سلیمان علیه‌السلام که تمام ماجرا را به چشم می‌دید یقین یافت که بنده حالت بنده را نمی‌تواند تغییر دهد مگر آنکه خداوند بخواهد
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ضرب المثل ایرانی- قرآنی كه دو تا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک «لو كان فیهماءالهة الا الله لفسدتا: اگر در آسمان و زمین جز خدای یکتا خدایان دیگری بود، فساد در آسمان راه می اُفتاد» (سوره انبیاء، 22) 🌸🍃 تو حركت از خدا بركت «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً كثیراً و سعة: كسی كه در راه خدا هجرت کند در زمین (پهناور خدا) برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت»(سوره نساء، آیه 100) 🌸🍃 آنجا مانده و از این جا رانده «خسر الدنیا و الأخرة: کسانی که خدا را بزبان و بظاهر میپرستند در دنیا و آخرت زیان دیده است»(سوره حج آیه 11) 🌸🍃 گلی بزنی به سر خودت زده‌ ای «ان احسنتم احسنتم لأنفسكم: اگر نیكی كنید به خودتان نیكی می كنید».(سوره اسراء، آیه 7) 🌸🍃 را بخیر و شما را به سلامت «لکم دینکم ولی دین: پس اینک دین شما برای شما باشد و دین من برای من»(سوره الکافرون آیه 6) 🌸🍃 🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسلی انجام دادید در کنار آن نیت غسل زیارت امام حسین علیه السلام هم کنید و بعداً رو به قبر امام_حسین علیه سلام کنید یک زیارت برای شما نوشته میشود به همین سادگی... ظهور... 🌴🌴🌴🌴🌴
برای گناه نکردن علی علیه السلام فرمودند: کس بعد از نماز صبح در جایش بنشیند و سوره توحید را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند، آن روز مرتکب گناه نمی شود هر چند شیطان به سوی او طمع کند. الاعمال شیخ صدوق ص ۳۴۱ کنیم به خاطر کسب رضایت امام عصر ارواحنا فداه از گناهان فاصله بگیریم.