eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
524 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🥀🍂🌾🍂🥀🌾🥀🍂 🍂🌾🍂🥀 🌾🍂🥀 ﷽ 🍂🥀 🍂 (ع) (س) 🌴 زینب بیاوقت وداع آخرم شد🥀 آماده خنجردگر این حنجرم شد🥀 ای خواهری که هرکجا یارم توبودی🥀 ازکودکی غمخوار ودلدارم توبودی🥀 بنگرکنون نخل جدایی جان گرفته 🥀 آن روزهای خوب ما پایان گرفته 🥀 ای خواهرنالان خداباشد نگهدار 🥀 من می روم میدان خدا باشد نگهدار 🥀 🌴🌴 روز عاشورای امام حسین است، روزتنهایی عزیز فاطمه است...🍂 عجب روضه جانسوزی است روضه وداع امام حسین...😭🥀 عزاداران امروز برای غربت امام حسین گریه کنید...😭🍂 بیاد اون ساعتی که ابی عبدالله به سوی میدان حرکت کرد...آمدند دورش را گرفتند...🍂🌾 یکی صدا می زند: حسین بیا ما را به مدینه باز گردان...🌾 یکی می گوید: حسین با این زن و بچه چه کنم 🌾 بچه‌ها دور بابا می گردند تمام زن ها را ساکت کرد حسین...اما کسی که آرام نمی شد زینب است...😭🥀 دست ولایَت روی قلب خواهر گذاشت‌《واَشارَبیَدِه الی قلب اُخته 》 زینب هم آرام شد یک دفعه صدا زد حسین جان می خواهی بروی برو...😭🍂🌾 جان خواهر در غمم زاری مکن🌾 با صدا بهرم عزاداری مکن 🌾 هر چه باشد تو علی را دختری 🌾 عصمت الهی و زهرا پروری 🌾 خانه سوزان را تو صاحب خانه باش 🌾 با زنان در همرهی مردانه باش 🌾 گرخورد سیلی سکینه دم مزن 🌾 عالمی زین دم زدن بر هم مزن 🌾 هست بر من ناگوار و نا پسند 🌾 از تو زینب گر صدا گردد بلند 🌾 با تو هستم جان خواهر همسفر 🌾 تو به پا این راه کوبی من بِسَر🌾 وقتی نگاه کرد دید زینب داره میاد...خواهرم کجا میای؟ صدا زد حسینم وقتی حرکت کردی یاد وصیت مادرم زهرا اُفتادم...🍂🌾 امام حسین تا نام مادر را شنید مُنقَلِب شد، فورا پیاده شد... صدا زد زینبم مگر مادرم چه فرموده؟ برادرم مادرم فرموده: عصر عاشورا عوض من زیر گلوی حسینم را ببوس...اینجا زیر گلوی حسین را بوسید اما ساعتی بعد هم آمد گودال قتلگاه لبها را گذاشت بر رگهای بریده حسین...😭🥀🥀🥀 رگهای گلوی خشک گردیده ببوس 🍂 جایی که به جز تو کس نبوسیده ببوس 🍂 این تن که زهر زخم به تيغ دشمن 🍂 وا کرده دو لب به خصم ببوس ۲🍂 ۱: عمان سامانی ۲: 👇👇👇 کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
عباس ع دلم تنگ و غم بسیار دارم امروز با ابالفضل کار دارم امروز از ابالفضل توشه گیرم زیارت کردن شش گوشه گیرم بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه... دست توسل بزنیم به بی دست کربلا.. حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله... با چه نیتی اومدی تو مجلس عباس مشکل گشاست.. گشایی میکنه. درد بی درمونو دوا میکنه.. 🌴الا ای یارو دلدارم ابالفضل 🌴شدم خسته ز افکارم ابالفضل 🌴گرفتارم مدد باب الحوائج 🌴گره افتاده در کارم ابالفضل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا.. مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن آی حسینیا... آی کربلائیا... خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا. امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم حرم امام حسینو ببینم 🌾الهی حسرتش به دلت نمونه زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه حرم عباسُ ببینم یا ابالفضل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات. دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات سوز/اوج هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت یا ابالفضل 🌾آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم اما آقا ببین با من چه کردند آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی تو که امید ناامیدایی آقا دستمو بگیر آقا به دادم برس تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه. 🌾مادر .......ای مادر. من عباسم مادر اومدم دستتو بگیرم مادر. چرا؟ صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم امیدم ناامید شد. هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده. امان امان 🌾آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا آقا کی امیدش ناامید شد. ای مشک تو لااقل وفا داری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن چرا آخه من وعده آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن 🌴خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین کدوم مادر رو میگم... همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد 🌾 طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین. 🌾 دیدی حوون تز دست داده باشه چطور گریه میکنه هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر .....ای مادر مادر ابالفضلم مادر 🌾مادر نبودم کربلا مادر اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر میکرد گریه میکرد 🌾یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد فرود گفت مادر ابالفضلم مادر مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر اوج 🌾مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره حالت سینه زنی 🌴مسلمانان حسین مادر ندارد 🌴غریب است و کسی بر سر ندارد 🌴ز جور ساربان بی مروت 🌴دگر انگشت و انگشتر ندارد ........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم .........جانم حسین جانم، جانم حسین جان
حسن اکبرلو: متن روضه حضرت رقیه (س) - ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ با این همه زخم، دست کمی از مادرت زهرا ندارم تنها نشستم، حتی به قول دختران بابا ندارم داری میایی، باید که چادر که سر کنم اما ندارم شرمنده بابا، غیر ازخرابه من برایت جا ندارم یا عمه یا تو، یا آرزوی مرگ دارم یا ندارم اما دلت قرص، یک لحظه هم ترس از حرامی ها ندارم  دیدی خمیدم، اینقدر سیلی زد که جایی را ندیدم بعد از تو بابا، با دامن آتش گرفته می دویدم من مثل عمه وقتی که قاتل می برید و میبریدم با خنده می گفت با دست خود از پشت سر سر را جای تو خالی با حرمله با شمر چه زجری کشیدم رنگین کمانم، بازو کبود و روی زرد و مو سفیدم کنج خرابه خوابیده بودم با لگد از جا پریدم  بازار شام و حرف کنیزی و نمی گویم چه دیدم قربان لبهات من پیر چوب خیزرانی یزیدم آماده هستم عمه حلالم کن که دیگر سر رسیدم +دختر داری یا نه؟ خواهر کوچیک داری یا نه؟ یاد اون پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی به خیر که وقتی می فهمیدن میخوای بری حرم بی بی میدیدی یه عروسک بهت میدادن، میگفتن رفتی ببر حرم رقیه؛ معناش میدونی چی بود؟ یعنی دختر بچه بهونه میگیره باید با این چیزا ساکتش کنن؛ نامرد یه دفعه گفت کیه که نمیزاره من بخوابم؟ گفتن: صدای دختر حسینه، گفت: چی میخواد؟ گفتن: بهونه باباش رو گرفته، گفت: این که کاری نداره سر بریده رو براش ببرید، دختری که دلش برا باباش تنگ شده همچین که تشت آوردن روپوش کنار زد، تا چشمش به سر افتاد، آروم آروم شروع کرد رو این لبا دست می کشید یه مرتبه دادش بلند شد بابا کی رگ های گردنتو بریده.... رسیدن به خیر سر و روی خونی یه دردایی دارم بعیده بدونی وای سرم، ای کرم تو از زخمای من نداری خبر وای سرم، حنجره به من گفته بودی که رفتی سفر تو تو سفر، چی شده چه زخم لب از همه است تازه تر چیزی از من نپرس که گوشواره هامه همین دور و بر نمیبینه چشمام یا اینجا بی نوره این عطر بابامه یا بوی تنوره وای ببین، رو زمین با چه حالی از هوش رفته رباب وای ببین، دستمو اینا جای سنگه اینا هم طناب جون من غم نخور اصلا ما نرفتیم به بزم شراب هر چی شد بسته روی پای من دیگه راحت بخواب بابا بابا بابا بابا +وقتی پسر بچه زمبن میخوره، میگن: بلند شو، گریه نکن، مرد که گریه نمیکنه، زودی میاد کس کارش پیدا میکنه، اما دختر زمین میخوره بلند نمیشه اینقدر صبر میکنه تا باباش بیاد... گفت بابا یه نصف شب از ناقه افتادم، هر چی صدات زدم نیومدی.... شنیدم صدای قدمی میاد گفتم بابام کع اینحور تند تند راه نمی رفت، بابام هیچ وقت با عجله قدم بر نمی داشت، همچین که دستم رو سرم بود حس کردم یه دستی موهام گرفت... یک ضربه زد... بابای مهربونم.چندوقته هروقت میگم بابامومیخوام.بهم سیلی میزنن.بابایتیمی وغریبی بددردیه گفتم غریبی.آی غریب نوازآقام.یاامام حسن..درسته شماغریب بودین.ولی غریبترازشماحسین توکربلابود.اگه بدن امام حسن وتیرباران کردن.راوی میگه ۷۲ تیربه بدن وتابوتش زدن..ولی مولاابی عبدالله بودتیرهاروازتابوت وبدن شمابکشن.ولی کربلا کسی نبودکناربدن مولاکاری کنه..زینب اومدبالای بلندی.وای حسین....😭😭😭😭😭 کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی وختم خوانی ایتا👇 کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
حسن اکبرلو: ﷽ (ع) (ع) 🌴براحمدوبرجمال حیدرصلوات          🌴بر فاطمه پاک و مطهر صلوات 🌴بر مِهر وجود یازده نور جلی       🌴برجمله شافعین محشرصلوات (دعای فرج) عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ  عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ  وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ 🌾فرمود و قبره فی قلوب من والاه …قبر حسین تو قلب هر کسیه که دوستش داره دستتو بزار رو قلبت بیاد ضریح شش گوشه اباعبدالله … از دور سلام بدیم … 🌾السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ع (به نیت اموات گذشتگان از این جمع و بانی محترم مجلس یه بار دیگه همه فیض ببرند ) 🌾السلام علی الحسین و…   🥀سبک : گلی گم کرد ام 🌾آخ 🌾سرم خاک کف پای حسینه 🌾دلم زیر قدم‌های حسینه 🌾به وقت مرگ چشمم را نبندید 🌾که چشم من به سیمای حسینه 🌾چراغ از بهر قبر من نیارید 🌾چراغم روی زیبای حسینه (ان شاالله این حرف برا همه مون باشه) 🌾بود پرونده ام چون برگ گل پاک 🌾آخ در این پرونده امضای حسینه 🌾بهشت ارزانی خوبان عالم 🌾بهشت من تماشای حسینه 🌾خوش بحال هر کی قیامت این صحنه رو میبینه خوش بحال هر کی جزو حسینیون کربلاست (هر کی برا ابی عبدالله گریه کرده باشه ان شاالله محشرم با حسینه…نگاه می‌کنه نامه عملش میبینه جزو گریه کتای حسین امضا خورده) ملائکه میان می‌بینند یه عده دم در بهشت جمع شدند… هر چی ملائکه میگن بهشت منتظرتونه بیایید برید داخل … (کسی وارد بهشت نمیشه…سوال میکنند چرا وارد بهشت نمیشین) میگن آخه ◼️بهشت ما تماشای حسین است… تا حسین وارد نشه ما وارد نمیشیم… ( ما بهشتمون این آقاست ) ندا میاد حسین جان،، عاشقاتو معطل نکن وارد بهشت شو , تا عاشقات و حسینیا وارد بهشت بشن ان شالله اسم مارو هم جزو گریه کتای حسین بنویسند … ◼️در حالات مقدس اردبیلی مینویسند… تا زنده بود از آب فرات ننوشید وقتی رو به قبله اش کردند ظرفی از آب فرات دستش دادن ( گفتن آب فرات و تربت ابی عبدالله ست یه خورده از این آب بخور ) صدا زد تا زنده بودم از آبی که به حسین ندادند نخوردم … حالا دم مرگ هم از آبی که به عزیز زهرا ندادند، نمی‌خورم بعد سه مرتبه صدا زد صل الله علیک یا اباعبدالله چشماشو رو هم گذاشت و از دنیا رفت (…دلتو ببرم کربلا...) آی کربلاییا… آی حاجت دارا آی جوون دارا …آی مریض دارا... (بریم کربلا) امروز برا ارباب تشنه لبت گریه کن ((بعضی مصیبت های روز عاشورا خیلی سنگینه مثل تشنگی ابی عبدالله به چند علت خیلی ابی عبدالله تشنه بود … هم جنازه هارو به خیمه می آورد … هم بچه ها رو آروم میکرد … هم علقمه رفت … هم بالا سر علی اکبر گریه کرد … زیر آفتاب گرم کربلا جنگ میکرد … زخمی شده بود بیشتر تشنگی رو حس کرد)) 🌾اربعینم وقتی بچه های حسین رسیدند کربلا اولین کاری که کردند رفتن کنار شط الفرات …کاسه هارو پر آب کردن 🌾اومدن کنار قبر ابی عبدالله گفتن بابا... پاشو بابا… بابا برات آب آوردیم بابا (اوج )آخ قربون اون آقایی که لب تشنه سر از بدنش جدا کردن 🌾اینقدر مصیبت تشنگی ابی عبدالله سنگینه …که حضرت زینب هم وقتی اربعین اومد کربلا برا این مصیبت روضه خوند و گریه کرد صدا زد داداش … آخ عزیز برادرم … حسین جان… 🌾من بقربونت که لب تشنه جون دادی آخ بقربونت که داغ دیدی و جون دادی قربون دل داغدارت یا ابا عبدالله… یا حسین3 (میتونید روضه هلال بخونید) 🥀انشاءالله کنار حرمش ناله بزنی قربون اشکای چشمتون ، قربون دلای کربلایی تون (اگر کسی داغ عزیز ببینه بین ماها اینجور رسمه فامیل میان دوستان میان زیر بغلاشو می گیرند ، آرومش میکنند … تسلا میدن) 🥀اما میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا … 🥀می‌خوام بگم تو کربلا کنار جنازه علی اکبر… کسی نبود زیر بغلای حسینو بگیره کسی نبود تسلیت بگه… لشکر شروع کرد کف و هلهله… یه وقت دیدن یه خانمی هی به سر و سینه می زنه … میدوه… فریاد می زنه : واحبیباه، یااُخَیّاه وَابنَ اُخیّاه 🥀وای عزیز برادرم ، وای پسر برادرم 🥀اینجا زینب اومد کمک حسین …حسینو دلداری داد اما کنار بدن ابی عبدالله کسی نبود زینب رو دلداری بده ..یه عده با تازیانه و کعب نی اومدن 🌾یه وقت دیدن حسین عبا رو پهن کرد 🌾جوانان بنی هاشم بیایید 🌾علی را بر در خیمه رسانید 🌾خدا داند که من طاقت ندارم 🌾علی را بر در خیمه رسانم 🌾بگویید عمه اش زینب بیاید 🌾تماشای رخ اکبر نماید المظلوم بکربلا … به ناله های دل زینب کبری … به جگر سوخته ابی عبدالله ناله بزن بگو یا حسین … کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو @sardar_solaymany
(ع) (ع) 5 ما هدیه کنیم به روح احمد بر آدم و نوح و هم محمد بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام بر خاتم انبیا محمد ( فرج) عج 🌾خوشا روزی که دلدار من آید 🌾شبی آقا به دیدار من آید 🌾خوشا روزی که ماه من بیاید 🌾به پایان آن شب تار من آید آقا جان یا صاحب الزمان..مهدی زهرا.. آقا جان آجرک الله فی مصیبت جدک.. 🌾خوشا روزی که در دل غم نماند 🌾شب شادی دلدار من آید 🌾خوشاروزی که مُحرم درطواف است 🌾از آن کعبه برون یار من آید 🌾بجز دیدار تو کاری ندارم 🌾بیا تا آخر کار من آید ◼️یا صاحب الزمان..الغوث و الامان دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان آقا.. بین من و تو فاصله هاست (دلت هوای کربلا داره؟ دوست داری کربلا رو ببینی؟) دوست داری یه شب جمعه ای کنار حرم ابی عبدالله باشی.. اونا عرض کنی آخ ..دوست داری بین الحرمین باشی.. بگو آقا جااان.. بین من تو فرسنگ ها فاصله است.. اما آقا خودت فرمودی..هر کی هر کجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم. ◼️یه‌سلام میدم با حسرت طرف کرببلا ◼️آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا آقا جان ◼️غم کربلا منو میکشه ◼️دل من فقط به حرم خوشه ◼️دلتو یه لحظه ببرم کربلا..آی حاجت دارا..آی مریض دارا..آی جوون دارا..آی اونی که التماس دعا داری.. ◼️روز عاشورا هر شهیدی که زمین می افتاد...امام حسین می آورد تو خیمه دارالحرب.. (خیمه دارالحرب خیمه ای بود که شهدا رو اونجا نگهداری میکردند) آخ چه کردند کربلا... خدا لعنت کنه اون نانجیبی که ..صدا زد..همه کُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون.. جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میکردند... نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب.. نمیدونم مادر قاسم چه کرد.. نمیدونم دختر حسین ع چه کشید.. آخ بی‌بی زینب کبری چه حالی داشت.. امان امان.. 🥀مأمور بردن سر کیه.. خولیه.. دیر وقت رسید کوفه..دید در دارالاماره بسته است.. آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا.. درِ تنور و باز کرد آخ.. 🥀نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه.. خدا خونهٔ من که تاریک بود، این نور چیه.. (از کجا این نور میاد) دنبال نور اومد.. دید از تنوره.. آخ درِ تنورو برداشت.. دید یه سر بریده روخاکستر تنور.. 🥀یاحسیــن 🥀میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله‌،دور تنور نشستند یکی میگه حسین جان، مادرت حوا به فدای تو.. یکی میگه حسین جان.، هاجر فدای تو.. یکی میگه مریم فدای تو.. یکی میگه آسیه فدای تو.. همه داشتند گریه می کردند. میگه یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد.. این چهار بانوی بهشتی بلند شدند...رفتن کمک کردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند.. 🥀خمیده خمیده این بانو اومد کنار تنور.. نشست..سر در تنور کرد.. هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان.. آخ غریب مادرحسین مظلوم مادر حسین آخ امان از دل زهرا س (مادر اومده حسین جان) مادر 3 🥀سلام مادر ببین با من چه ها کردند (حسین ع داره با مادر درد دل میکنه) 🥀سلام مادر ببین با من چه ها کردند 🥀لب تشنه سرم ازتن جدا کردند مادر مادر (دیدی دلت عقده داره میخوای بامادر حرف بزنی، چطورحرف میزنی) مادر3 🥀ببین موهام پُر از خاکستر و خونه 🥀سَرم اینجا تنم بین بیابونه آخ مادر 🥀ته گودال که غوغا شد کجا بودی 🥀سر نعشم که دعوا شد کجا بودی امان از دل زهراس 🥀حالا بی‌بی داره جواب میده (حسین جان) 🌾سلام مادرچرا پُر خونه روی تو 🌾سلام مادر بریده کی گلوی تو (آخ حسینم) 🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند 🌾به پیش من لباس کُهنه ات بُردند حسین جان مادر خودم کربلا بودم مادر همه صحنه هارو دیدم مادر 🥀هلال‌ابن‌نافع میگه صدای العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم برای فرزند زهراس ببرم.. گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد.. صدا زد هلال کجا میری.. گفتم صدای العطش حسین ع زهراس  رو شنیدم براش آب آوردم.. یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش کردم.. گفتم نانجیب توکه آبی نداشتی.. میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد کنار.. سر بریده حسین.. 🌾میگه نگاه کردم دیدم شمر داره میلرزه.. گفتم نانجیب توکه کارخودتو کردی چراداری میلرزی صدا زد هلال همین که داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میکردم، یه مرتبه شنیدم صدای مادری بلنده..هی صدا میزد آخ عزیز مادر حسین غریب مادر حسین ای مادر3 (دشتی) 🌾اگر  کشتن چرا  آبت  ندادن 🌾چرا  زان  دُرِّ  نایابت  ندادن 🌾اگرکشتن چرا خاکت نکردن 🌾کفن‌برجسم‌صد‌چاکت‌نکردن 🌾چرا برتن حسینم  سر نداری 🌾بمیرم من مگر  مــادر نداری هر چقدر ناله داری تسلای دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو
(ع) (ع) 🌴فرزند اما دهمین را صلوات 🌴مفخر اهل زمین را صلوات 🌴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🌴حجت دین مبین را صلوات 🌴 آن نورولایت صلوات 🌴گل گلزار رسالت صلوات 🌴خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🌴بفرست برآن روح کرامت،صلوات اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🌾شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🌾جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🌾عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🌾کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🌾در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🌾شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🌾این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🌾تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ◼️روز عزای امام حسن عسکری... ◼️امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ◼️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... ◼️هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... ◼️آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🌾دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ◼️سامرا بار دیگر در عزا شد ◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    🥀آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... 🥀اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن 🥀از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن (گریز روضه به حضرت زهرا س)    🥀بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... 🥀ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... 🥀اینقدر این بدن ضعیف شده... 🥀اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... 🌾نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)   🌾یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ 🌾شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی 🌾اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... 🌾اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... 🌾چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... 🌾آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید
(ع) (ع) 🌴فرزند اما دهمین را صلوات 🌴مفخر اهل زمین را صلوات 🌴عسکری آن گلِ گلزار رسول 🌴حجت دین مبین را صلوات 🌴 آن نورولایت صلوات 🌴گل گلزار رسالت صلوات 🌴خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🌴بفرست برآن روح کرامت،صلوات اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🌾شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🌾جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🌾عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🌾کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🌾در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🌾شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🌾این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🌾تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن   ◼️روز عزای امام حسن عسکری... ◼️امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ◼️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... ◼️هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... ◼️آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🌾دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ◼️سامرا بار دیگر در عزا شد ◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد    🥀آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... 🥀اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن 🥀از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن (گریز روضه به حضرت زهرا س)    🥀بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... 🥀ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... 🥀اینقدر این بدن ضعیف شده... 🥀اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... 🌾نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز)   🌾یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ 🌾شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی 🌾اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... 🌾اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... 🌾چه کشید بی‌بی  زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... 🌾آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید
🌴بر احمد و محمود و محمد صلوات 🌴بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات 🌴بر احمد و زهرا و علی و حسین 🌴بر پنج تن آل محمد صلوات 🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله 🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع 🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3 🥀نبی در بسترو زهرا کنارش 🥀عزیز قلب او شد بی قرارش 🥀بگوید دخترم کمتر نوا کُن 🥀برای رفتن بابا دعا کن 🌾نمیدونم مدینه رفتی یانه گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه، دل بده با هم بریم مدینه، بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود، الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه، آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد... 🌾بابای خوب و مهربون 🌾حرفامو از نگام بخون 🌾من التماست می کنم 🌾یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد، ناله میزد، بابا بابا میگفت، امیرالمومنینم ایستاده، یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا، صدای ناله فاطمه بلند شد، فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا، وقتی بی‌بی  جلو آومد، صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا، 🥀آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود، اومدن دسته‌های هیزم آوردند، در خانه زهرا شو آتش زدن، فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن، بین  در و دیوار  ناله زد، یا ابتا یا رسول الله بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا همون سینه ای که تو می بوسیدی، اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن، میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا، 🥀چه کردند با دختر پیغمبر، صدا زد زد علی جان  شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن، امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده 🥀اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته 🥀ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش 🥀بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته 🥀بدن زهرا رو غسل داد، بدن زهرا رو کفن کرد، یه مرتبه نگاه کرد بچه‌های فاطمه دارن پر و بال می‌زنند، مادر داری یا نه، اگه مادر نداری امروز ناله بزن، انیس یه دختر مادره، مونس یه دختر مادره، میگه تا گفتم بچه‌ها بیایید، یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد، دستای زهرا از کفن بیرون اومد، گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ، گاهی حسینو بغل میگیره، گاهی زینبین رو بغل میگیره، یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان، بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن، دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند، حق بچه یتیمه، 🥀اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید 🌾اما می خوام بگم آی ناله دارا.... آی جوون دارا.... آی مریض دارا .... آی حسینیا.... میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا... 🌾میخوام بگم این رسم تو  کربلا نبود، کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن، 🌴ای غریب حسین مظلوم حسین ع 🌾بی سرو سامان توأم یا حسین 🌾دست به دامان توأم یا حسین 🌾برسر نی زلف رها کرده ای 🌾با جگر شیعه چها کرده ای 🌾زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین 🌾کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین (شعرا 227)
(ع) 🌴براحمدوخلق مهربانش صلوات 🌴برحیدر وصبر بیکرانش صلوات 🌴ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین 🌴تاحضرت صاحب الزمانش صلوات ... (همه بگن) (آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه... آی حاجت دارا...مریض دارا... خوب جایی اومدی گدایی) 🌾آخ دلم میل هوای یار داره 🌾که او موسی بن جعفر نام داره 🌾آخ همون شاهی که جان داد توی زندان 🌾بدان باب الحوائج نام داره 🌾همه زمزمه کنن... ◾️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. ◾️آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم ◾️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ◾️آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم ◾️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ◾️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین .. حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین... وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره.. چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین.. خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند.. انشاالله به زودی زود قسمت و روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم .. (بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم) انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده.. آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده.. (الهی هیچ کس غریب نباشه) ◾️عاشقای موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند.. سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود... یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا... (یا زهرا..)2 بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟ (آره مادر) (اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود: 🥀اللهم‌عجل‌وفاتی‌سریعا 🥀خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.. 🥀یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود.. می فرمود:خدااا.. دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون... هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد... آخ.. 🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم 🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم 🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را 🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم.. 🌾دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد... (چی می گفت آقا؟) نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد: ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی.. ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی.. بچه رو از رحم مادر نجات می دی.. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن.. خلصنی یارب 2 🥀به یارب یارب شب زنده داران 🥀به امید دل امیدواران 🥀به آه سینهٔ طفلان گریان 🥀خلاصم خدا از کنج زندان (اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون.. چقد زود دعای آقامون مستجاب شد... 🥀آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... (اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 🥀شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. 🌾دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🌾مگر به کربلا کفن 🌾به غیر بوریا نبود 🌾مگر حسین تشنه لب 🌾عزیز مصطفی نبود سیعلم‌الذین‌ظلموا‌ای‌منقلب‌ینقلبون.. 🌾حالا از سویدای دلت به نیت 🌾سلامتی و فرج امام زمان... 🌾شفای همه بیماران.. 🌾هدایت و خوشبختی جوونامون.. 🌾عاقبت به خیری مون.. سه مرتبه صدا بزن
(ع) 🌴به آیه آیه قرآن محمدی صلوات 🌴به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات 🌴به اهل بیت رسول گرامی اسلام 🌴به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) (ع) (ع) ◼️داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت ◼️جز خالق اکبر که زِ دل حسین خبر داشت ◼️تا آن دم آخر که بریدند سرش را ◼️او دیدهٔ حسرت به سوی جسم پسر داشت ◼️میسوخت خود از تشنگی و در دم مُردن ◼️از سوز لب خشک پسر دیدهٔ تر داشت 🌾از امام صادق علیه السلام پرسیدند.. آقا جان اَلَّذَ الذائذ.... آقا جان لذت بخش ترین لذتها تو دنیا چیه؟ فرمود اگه فرزند پسری داشته باشی بزرگش کنی جلو چشم پدر و مادر راه بره نگاه قد و بالای پسر کنی... ( لذت بخش ترین لذت‌های دنیا آینه پرسید) آقا جان سخت ترین مصیبت ها چیه؟؟ فرمود اگه همون جوون جلو چشم پدر و مادر از دنیا بره.... ◼️امان از دل حسین3... ◼️بمیرم برا دل داغدارت یا ابا عبدالله.... ◼️داغ علی اکبر چه کرد با دل حسین... امان امان امان امان... 🥀نقل می کنند آقایی تو حرم امام حسین ع روضه علی اکبر ع خوند میگه شب خوابیدم،، امام حسینُ ع خواب دیدم.. دیدم همه بدن امام مجروحه... پرسیدم آقا جان... این زخمها چیه به بدنتون.. فرمود نیزه ها و شمشیرهاییه که به من زدند... گفتم آقا آیا مرحمی داره؟؟ فرمود بله.. وقتی شیعیانم بر منِ حسین ع گریه می کنند زخم‌های تن من خوب میشه... (سوز/اوج) میگه یه مرتبه دیدم رو قلب امام حسین ع یه زخم عمیقه... آقا این زخم چیه؟ فرمود از این زخم سوال نکن این زخم هیچ وقت خوب نمیشه... این زخم هیچ وقت خوب نمیشه... این زخم داغ پسرم علی اکبره... 🥀بمیرم برا دل ابی عبدالله... 🥀اگه جوون داری جوونتو بیمه علی اکبر امام حسین ع کن... 🥀مادرایی که جوون دارین.... خدا براتون نگه داره ... الهی نبینی داغ جوونتو... هر پدری...هر مادری.. هزار آرزو داره برا جوونش.. هی نگاه قد و بالای جوانش می‌کنه.... مادر الهی داغتو نبینم مادر... الهی عصای پیریم باشی مادر... (اما دیدی؟؟) اون مادری که داغ جوون میبینه... هی مُشت به سینه میکوبه..... هی میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... 🥀قربون دل داغدارت برم یا اباعبدالله... 🥀چه کرد داغ علی اکبر با دل حسین ع..... آی آبرومندا....آی حاجت دارا.. 🥀روایت میگه هر کدوم از اصحاب که صدای ناله شون بلند می شد... (وقتی از سمت میدان ابی عبدالله را صدا میزدند) آقا سریع می آمد کنار بدنها اما آی جوون دارا... همچنین که صدای ناله علی بلند شد... روایت میگه ابی عبدالله افتاد رو دو کُنده زانو.. دیگه نتونست قدم از قدم برداره... (سوز/اوج) اومد کنار بدن علی..... هرچه کرد دلش آرام نگرفت... سر علی رو به دامن گرفت دلش آرام نشد... سر علی رو به سینه چسباند دلش آرام نگرفت.... اگه جون داری بسم الله .... اگر ناله داری بسم الله .... که حاجت داری بسم الله... (بگمو التماس دعا) یه وقت دیدن حسین خم شد و وضعو خَدهو علی خَده صورت به صورت علی گذاشت.... عَلی الدنیا بّعدِکَ العَفا ولدی علی... ولدی علی..ولدی علی... 🌾تا کنارت با دو زانو اومدم... 🌾عزیز لیلا 🌾جلوی چشای بابا... 🌾دستُ پا مزن مسیحا 🌾ارباً اربا زیر تیغا... 🌾نمیدونم چی کشیدی 🌾اولین باره میبینم... 🌾جلوی بابا خوابیدی 🌾مثل بارون اشک میریزم.. 🌾آبرو دارم عزیزم... 🌾تا که یک بابا نگویی.. 🌾از کنارت بر نخیزم... 🌾غرق آه آتشینم... 🌾کنارتنت میشینم... 🌾تیکه تیکه بدن تو رو... 🌾من روی عبا می چینیم.. هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسیــــــن...یا حسیـــــن
‍ ﷽ (ع) .. 🌾خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... 🌾کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... 🌾امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... 🌾 راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ◾️گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... ◾️ در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ◾️ ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. ◾️ اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. ◾️دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 🥀آی_حسین... 🥀چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... 🌾 هی صدا میزنه: وا ولدا ... 🌾عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه 🌾حسین...
(ع) 1 🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم 🌾من امروز با ابالفضل کار دارم 🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم 🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2 🌾امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه... دست توسل بزنیم به بی دست کربلا.... اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله..... 🌾نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس بخدا عباس مشکل گشاست... مشکل گشایی میکنه... عباس درد بی درمونو دوا میکنه... (دشتی) 🌾الا ای یارو دلدارم ابالفضل 🌾 خسته ز افکارم ابالفضل 🌾گرفتارم مدد باب الحوائج 🌾گره افتاده در کارم ابالفضل 🌾متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا.. مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن آی حسینیا... آی کربلائیا... 🌾خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا.... میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا... امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،، (الهی حسرتش به دلت نمونه) صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه حرم عباسُ ببینم یا ابالفضل3 🥀متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات... دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات... (سوز/اوج) هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت یا ابالفضل3 🥀آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،، اما آقا ببین با من چه کردند،، آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی... تو که امید ناامیدایی... آقا دستمو بگیر.. آقا به دادم برس... 🥀میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه... مادر .......ای مادر...... من عباسم مادر..... اومدم دستتو بگیرم مادر..... چرا؟... صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم... امیدم ناامید شد... هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده... امان امان3 🥀آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا میدونی آقا کی امیدش ناامید شد... ای مشک تو لااقل وفا داری کن من دست ندارم تو مرا یاری کن (چرا) آخه من وعده آب تو به اصغر دادم یک جرعه برای او نگهداری کن 🥀خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن... 🥀امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ... کدوم مادر رو میگم... همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....) (مادر دیدی حوون تز دست داده باشه چطور گریه میکنه) ◾️هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر .....ای مادر ◾️میگفت مادر ابالفضلم مادر ... مادر نبودم کربلا مادر... اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر... (ناله میکرد گریه میکرد) ◾️یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد (فرود) گفت مادر ابالفضلم مادر...... مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر .... (اوج) ◾️مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره..... (دشتی حالت سینه زنی) 🌾مسلمانان حسین مادر ندارد 🌾غریب است و کسی بر سر ندارد 🌾ز جور ساربان بی مروت 🌾دگر انگشت و انگشتر ندارد ........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم .........جانم حسین جانم، جانم حسین جان سینه زنی...