eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
219 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
14.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام😊✋ به سه شنبه خوش آمدید 🍬🌺🍃 صبح زیباتون پرانرژی و معطر به🌹 نور الهی، سر آغاز روزتون سرشاراز عشـق❤️ وخبرهای عـالی زندگیتـون آرام لحظه هاتون زیبا🌺🍃 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🌺 💫نامه امام على عليه السلام به مردم مصر رسول خدا صلى الله عليه و اله فرمود : من نسبت به امتم چه مومن باشند و چه مشرک نگران نیستم ؛ چون که خداوند مومن را در سایه ایمانش حفظ می کند و مشرک را به خاطر شرکش خوار و ریشه کن می سازد ؛ ولی من بر شما از منافق شیرین زبان نگرانم‌ که هر جه مورد قبول شماست از آن دم می زند در حالی که کارهایی که از نظر شما ناپسند است انجام می دهد 📗 : تحف العقول : ص : ۲۹۸ 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️هیچکس را در زندگی مقصر نمی دانم... از خوبان "خاطره" و از بدان "تجربه" میگیرم... بدترین ها "عبرت" میشوند... و بهترین ها "دوست"... حرف اشتباهیست که میگویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد! اگر چنین بود از منیت و شخصیت هر کس چیزی باقی نمیماند! هرکس هر چه به سرت آورد فقط خودت باش! اگر جواب هر جفایی بدی بود داستان زندگی ما خالی از آدم های خوب بود... اگر نمیتوانی آدم خوبه ی زندگی کسی باشی اگر برای یاد دادن تنها همان خوبی هایی که خودت بلدی ناتوانت کردند اگر همان اندک مهربانیت را از بر نشدند اگر خوبی کردی و بدی دیدی کنار بکش!!! اما بد نشو... زیرا این تنها کاریست که از دستت بر میاید... مهم نیست با تو چه کردند تو قهرمان زندگی خودت بمان تو آدم خوبه ی زندگی خودت باش با وجدانت آسوده بخواب سرت را پیش خدایت بالا بگیر و بخاطر همه چیز شاکر باش. 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 راه یک شبه نيست 🌸 یعنی اینکه تو هر روز 🌸 یه مقدار هم که شده بهتر از روز قبل باشی... 🌸 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸این سبد گل زیبا 💠تقـدیم به شمـا 🌸دوستان گلم که 💠حضـورتون برامـون 🌸به زیبایـۍ 💠این گلها زیباست 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربانی درخشش🍃🌸 باورهای پاڪ درون ما آدمهاست، حس مشترڪی است، " بین دو قلب " یڪ قلب می‌فرستد و یڪ قلب می گیرد و ڪودڪان ماهرترین فرستنده ی این حس عجیبند.....🍃🌸 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸کسی‌ که مشیت الهی را درک کند و قلباً به آن مطمئن گردد! متوجه می‌شود هرچه که برایش پیش ‌بیاید به ‌خیرش است 🌸 به آرزوهای دست نیافته فکر نکن! و برای زندگیت اتفاق‌های قشنگ ایجاد کن 🌸 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
🌸سه شنبه تون شاد و بینظیر 💓قلبتون جایگاه عشق 🌸و مهربانی 🌷دستتون روزی دار 💓و سخاوتمند و بخشنده 🌸سفره تون همیشه بازو پربرکت 🌷جمالتان شاد 💓وهدیه دهنده لبخند 🌸خداوند یار و نگهدار تک تکتون 🌸🍃
۱۲ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ تیر ۱۴۰۳
❣بنزین ماشینم تموم شده بود؛ از مهدے خواستم چند لیتر بنزین بده تا به پمپ بنزین برسم. گفت: بنزین ماشین من از بیت الماله، اگه ذره اے از اونو به تو بدم نه تو خیر مے بینے و نه من! شهید🕊🌹🕊
۱۲ تیر ۱۴۰۳
❣اذان ظهر تاسوعا به دنیا آمد. پدرش شیراز بود. عمه اش پیش یکی از ملا های محل رفت و گفت پسر برادرم به دنیا آمده، برایش اسم انتخاب کنید. ایشان گفته بود: علی اکبر. فرزند اولم بود هنوز به حال خودم نیامده بودم. در همان حال گفتم: انگشت دست راستش نذر ابوالفضل. وقتی به حال خودم آمدم، نگاه کردم دیدم همه انگشت ها هست. یکی را فرستادم پیش یکی از خانم های مؤمن محل که بپرسد تکلیف من با این نذر چیست. گفت: نگران نباش. وقتی بزرگ شد، سر کار رفت، ده یک درامدش را برای حضرت ابوالفضل(ع) خرج کنید. که دیگر علی اکبر به کار کردن نرسید. وقتی جنازه اش آمد، رفتم بالای سرش. چشمم رفت به دست راستش، دیدم سه تا انگشت های دست راستش قطع شده، نذرم ادا شده بود. 🌷بار اخر که امد، جورابش را که در آورد. پایش پر از طاول بود. شیمیایی شده بود. گفتم: پاشو بریم بیمارستان مسلمین پاتو درمان کنیم! سرخ شد و گفت: من برم مسلمین که برام پرونده تشکیل بدن! گفتم: دیگه نمی زارم برگردی؟ گفت: من باید برم اسلحه برادرم را از زمین بردارم. پسر برادرم، محمد عزت حقیقی پنج شش ماهی بود که شهید شده بود. گفت: می خواهم برم اسلحه برادرم را بردارم! گفتم: دیگران هستند که اسلحه او را بردارند. گفت: نه، تا من هستم که دیگران نباید اسلحه برادرم را بردارند. بار آخرش بود. خود پدرش بند پوتینش را بست و راهی اش کرد. وقتی از خانه بیرون رفت، عده ای در خیابان در حال کار بودند. تا علی اکبر از جلو آن ها رد شد و رفت، گفتند: خدا به فریاد شما برسد، این شهید است. 🌹🌷🌹 هدیه به شهید اکبر ممسنی صلوات، 🕊🌹🕊
۱۲ تیر ۱۴۰۳
❣گفتم: با فرمانده تون کار دارم گفت: الان ساعت 11 هست ملاقاتی قبول نمی‌کنه! . رفتم پشت در اتاقش در زدم گفت: «کیه؟» گفتم: مصطفی منم... سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود... نگران شدم! 🔻گفتم چی شده مصطفی؟ خبری شده، کسی طوریش شده؟ دو زانو نشست سرش را انداخت پایین، زل زد به مهرش گفت: یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم! از خودم می‌پرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم... 📚منبع: کتاب مصطفای خدا شهید🕊🌹🕊
۱۲ تیر ۱۴۰۳