eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.7هزار ویدیو
102 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
یادمان‌باشد درهمین‌ڪوچه‌ها مادرۍ‌هست‌ڪه‌عشقش‌را‌داد تاماعاشق‌شویم... :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دکتر جلیلی در یکی از موکب‌های مسیر پیاده روی : ان شاالله به زودی پیروزی مسلمانان و مبارزان فلسطین را جشن خواهیم گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سلیمانی: 🌴ما به مردم قول دادیم ببریمشان ولو اینکه با دادن خونمان باشد.. کابوس اسرائیل روحت شاد🥀
❌ آقای پرستویی سال ۱۴۰۱ که فتنه فواحش مورد حمایت شماها در کف خیابان های تهران پرچم مقدس ایران را آتش می‌زدند رگ غیرت نداشتی از پرچم کشور دفاع کنی ،حالا اما نگران حمل پرچم عراق توسط آقای در اربعین شده ای ؟ زوار ایرانی و عراقی در جهت تعمیق دوستی و مودت بین دو ملت به پرچم های هر دو کشور احترام می‌گذارند. فقط صدام و صدامیان هستند که جنگ و نفرت و تفرقه بین مردم ایران و عراق را می‌خواهند. شما که رگ غیرتت برای پرچم کشور خودت باد نکرد حالا بگو ببینیم کدام سمت هستی؟ ۱۴۴۶
💬 یک اهل سنت معاون رئیس جمهور شد/ با صدور حکمی عبدالکریم حسین‌ زاده را به سمت معاون رئیس جمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم منصوب کرد.
عزادار امامی که تنش جمع نشد 😭 اگه به دنبال معجزه می گردی! اگه میگی از وقتی دوربین اختراع شد هیچ معجزه ای ثبت نشد، باید برای بینایی به پزشک مراجعه کنی... ۱۴۰۰ سال پیش پیغمبری فرمود حرارت فرزندم حسین خاموش نخواهد شد... پس از ۱۴ قرن، هرروز عاشورا و همه جا کربلاست... از معجزه بالاتر آنجاست که ندیده خریدار شده ای...لبیک یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
50.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 گزارش تصویری 🔰 اجرا در پیاده روی 🔹نام تئاتر :خرابه های شام 📢اجرای گروه تئاتر نوجوانان پایگاه گل نرگس 🗓یکشنبه ۱۴۰۳/۶/۴
● قرار بود شهید آیت الله مدنی خطبه عقد ما را جاری کند. قبل از شروع مراسم، على آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم چه آرزویی داری؟ درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید. از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بی نهایت سخت بود. ●و سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد و به ناچار قبول جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم و هم برای على طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به على دوختم، آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود. مراسم ازدواج ما در حضور شهید آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند. ✍ راوی: همسرشهید 🌷 ⚫️⚫️⚫️⚫️
☘️داستانی واقعی ☘️ 💠دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. 💠از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن... از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… 💠وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم… 💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن… 💠یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!! 💠خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم 💠از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن… 💠اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست 💠نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر… من رسیدم خدمتشون که آهسته در گوشم گفتن: ❣️👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی ⚫️⚫️⚫️⚫️