eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
14.5هزار ویدیو
102 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
خواننده اُپرایی که فرمانده میدان‌های نبرد شد! سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. قاری و حافظ قرآن بود اما در عین حال فعالیت‌های هنری مختلفی داشت. کارش را با اُپرا آغاز کرد، اما به توصیه پدر هنر را به خدمت انقلاب آورد. در رادیو و تلویزیون برنامه‌ های مانند "ایران در جنگ" ، "رویدادهای جبهه" و "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" را کارگردانی کرد . گاهی هم دست به قلم می‌شد و شعر می‌سرود. معروف‌ترین اثر او هم شعر معروف «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی» است که خیلی‌ها شاعر آن را نمی‌شناسند. ساخت سرود (شعر، آهنگ، تنظیم) از جمله سرودهای «اتحاد»، «مادر من کو تفنگم»، «بسیج»، «مسجد»، «هجرت» از دیگر آثار اوست... او که مسئولیت معاون عملیاتی گردان حضرت زینب سلام‌الله‌علیها لشکر۱۰ سیدالشهداء را برعهده داشت سرانجام پس از چند اعزام و مجروحیت‌های شدید در ۱۰ تیر سال ۱۳۶۶ در ماووت عراق به لقاءالله پیوست و به بیان دیگر آخرین هنرش نیز شهادتش بود که: "شهادت هنر مردان خداست "
❣به یاد شهیدی که شهادت را به‌عنوان پاداشِ آزادیِ مهران از امام‌حسین(ع) هدیه گرفت... 🔹 شب قبل از عملیات کربلای‌یک حضرت اباعبدالله(ع) را در عالم رویا می‌­ بیند که با آزادی شهر «مهران» ؛ با یک مرکب از سمت جاده خسروآباد بسمت شهر «مهران» در حرکت هستند ایشان وقتی به نزد رزمندگان می‌رسند بازوی آنها را می‌بوسیدند. ☆ و هنگامی که به سید محسن می‌رسند او را در بغل گرفته و بازوی او را هم می‌بوسند و یک مُهر کربلا به سید محسن می‌دهند و می‌فرمایند: «به‌عنوان پاداش آزادی مهران، این مهر را به تو می‌دهم». ☆ «محسن» وقتی خوابش را برایم تعریف می‌کرد صورتش برافروخته شده بود. هنگامی هم که به شهادت رسید "مهران" آزاد شده بود و ترکش به همان بازویی اصابت کرده بود که در عالم رویا، حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) آن را بوسیده بودند.ـ. ✍ راوی : همرزم شهید "گل‌محمد غزنوی" 🕊🌹🕊
هشتم مهرماه سالروز شهادت شهید امیر سرلشکر حسن آبشناسان فرمانده بی‌ادعای ارتش حزب‌الله معروف به "شیر صحر" گرامی‌باد. امیر آبشناسان تنها فرمانده لشکرِ شهیدِ ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی بود. اگرچه فرمانده لشکر بود ولی همیشه در خط مقدم حاضر می‌شد! فرماندهی از دور را خوش نداشت. صدام‌حسین برای سرش جایزه تعیین کرده بود ولی او با حضور در صحنه نبرد، و رهبری سربازانش روح شجاعت را در کالبد لشکرش می‌دمید. و عاقبت همین فضیلتش موجب شهادتش در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه‌‌ی سرسول کلاشین عراق در سال۱۳۶۴ در عملیات قادر شد. 🕊🌹🕊
یکی از حالت های اخلاقی علی این بود که دفترچه ی «محاسبه ی نفس» داشت هر روز کارهایی که کرده بود محاسبه میکرد و توی دفترچه می‌نوشت . محاسبات نفسش هر روز دو قسمت داشت یک قسمت محاسبه نفس بود، یک قسمت هم نتیجه و توصیه. قسمت نتیجه حرفهای حاج‌آقا حق‌شناس بود. او جز مریدان حاج آقا بود و به دستورات اخلاقی ایشان همیشه عمل میکرد . وقتی دروغ میگفتی واقعا رنگ علی می‌پرید غیبت که می‌کردی ناراحت می‌شد. هر وقت که می‌خواست نماز بخواند تمام متعلقات دنیا را از خودش جدا میکرد. علی واقعا توی جبهه ساخته شده بود و این را همیشه خودش می گفت ....
جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب .... فرمانده‌ تیپ یک ثارالله فرمانده تیپ الزهرا (س) فرمانده گردان زهیر لشکر ۱۰‌سیدالشهداء (ع) شهادت: ۲۵ دی ۱۳۶۶ سلیمانیه عملیات بیت المقدس ۲ 🕊🌹🕊
هرجا شهیدی بر خون می‌غلتد شقایقی می روید ...! تا پیام عشق را به آسمان‌ها برساند؛ که خون قهرمانان هرگز پایمال نخواهد شد. ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ عملیات کربلای۵ تصویری ماندگار که نمادِ شهادت شد عکاس : احسان رجبی 🕊🌹🕊
🥀 چفیه خونی عملیات بیت‌المقدس تمام شد خبر داشتم شهید شده.... به‌دنبال جنازه‌اش گشتم و پیدایش کردم. چفیه خونی دور گردنش بود. ترکش به فک و صورتش خورده بود. حرف‌هایش چند دقیقه قبل از خداحافظی یادم آمد و بی‌اختیار اشک‌هایم سرازیر شد... علی چفیه‌اش را پهن کرد. نان و غذایمان را گذاشتیم روی آن لقمه اول و دوم را برداشتیم که یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «علی! بلند شو بریم.» علی غذایش را گذاشت و سریع بلند شد. انگار دنبال چیزی بود که گفتم: «چفیه‌ات رو لازم داری؟ اشکالی نداره، بیا چفیه من رو بگیر.» راضی نشد. اصرار کردم با دلخوری گفت: « واسه چی اصرار می‌کنی؟! اگه من شهیدشم، چفیه‌ات خونی میشه، نمی‌تونم بهت پس بدم.» ازش دلگیر شدم. از پشت، سرم را گرفت و گردنم را بوسید. گفت:«خداحافظ رفیق!» در نورد اهواز ماندیم و او رفت .... (به نقل از هم‌رزم شهید، علی بابایی) 🕊🌹🕊
. چشم به درد نخور ! چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهـران ؛ محسن بعد از معاینه دکتر پرسید: آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکتر پرسید: براچی این سوال رو می پرسی پسر جون؟ محسن گفت: چشمی که برا امام‌حسین(ع) گریه نکنه بدرد من نمی‌خوره .... 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آرزو می‌کنم هنگام مرگم ، پسرم به بالینم بیاد ... "حاجیه خانم طیبه تابش" مادر سردار شهید حاج حسین خرازی پس تحمل سال‌ها فراق دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست. درگذشت این مادر صبور و فداکار را به بیت معظم شهید خرازی تسلیت عرض می‌نماییم. 🕊🌹🕊
هشتم مهرماه سالروز شهادت شهید امیر سرلشکر حسن آبشناسان فرمانده بی‌ادعای ارتش حزب‌الله معروف به "شیر صحر" گرامی‌باد. امیر آبشناسان تنها فرمانده لشکرِ شهیدِ ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی بود. اگرچه فرمانده لشکر بود ولی همیشه در خط مقدم حاضر می‌شد! فرماندهی از دور را خوش نداشت. صدام‌حسین برای سرش جایزه تعیین کرده بود ولی او با حضور در صحنه نبرد، و رهبری سربازانش روح شجاعت را در کالبد لشکرش می‌دمید. و عاقبت همین فضیلتش موجب شهادتش در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه‌‌ی سرسول کلاشین عراق در سال۱۳۶۴ در عملیات قادر شد. 🕊🌹🕊
۱۴ آبان سالروز شهادت فرمانده دلاور تیپ عمار لشکر۲۷ حضرت رسول ﷺ به سال ۱۳۳۰ در آذرشهر از توابع تبریز متولد شد. در عنفوان جوانی به تهران مهاجرت کرد و به ارتش پیوست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اولین جوانانی بود که به سپاه پاسداران ملحق شد. او را باید از بنیانگذاران لشکر۲۷محمد رسول‌اللهﷺ به شمار آورد. علی‌اکبر از همرزمان وفادارِ «حاج‌احمد متوسلیان» و «حاج ابراهیم همت» در این یگانِ حماسه‌ساز بود. و سرانجام به تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر۴ پای بر بساط عند ربهم یرزقون نهاد. او در زمان شهادت، سکانِ هدایت تیپ عمار از لشکر۲۷ حضرت‌رسولﷺ را برعهده داشت. 🕊🌹🕊
جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب .... فرمانده‌ تیپ یک ثارالله فرمانده تیپ الزهرا (س) فرمانده گردان زهیر لشکر ۱۰‌سیدالشهداء (ع) شهادت: ۲۵ دی ۱۳۶۶ سلیمانیه عملیات بیت المقدس ۲ 🕊🌹🕊