شھادت همان پیچک سبزی ست که
جوانه میزند بر دل های عاشق همان دل هایی که عاشق خدا شدهاند..:)✨
#شهید_جهاد_مغنیه
اگر از من بپرسند لقب بزرگترین قلب دنیا
به چه کسی میرسد !
بدون تردید نام مادر شهید را خواهم آورد..(:
#شهید_جهاد_مغنیه
اگر از من بپرسند لقب بزرگترین قلب دنیا
به چه کسی میرسد !
بدون تردید نام مادر شهید را خواهم آورد..(:
#شهید_جهاد_مغنیه
روایت لبخند لبخند تو درمان و من بند به هر دردی از درد نماند هیچ آنگه که تو میخندی✨
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_جهاد_مغنیه:
ما فرزندان مدرسهای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگے کنیم،
ما امنیت را از دشمن التماس و گدایے نمےکنیم؛
ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندے نذر شده و بر آزادگے ایستاده است، باز پس میگیریم...
#سخنرانی_شهیدجهاد_مغنیه🕊🌹🕊
وقتی به طرز شهادتت فکر میکنم دلم میگیره..
اسلحت کنارت بود ولی از پشت زدنت💔
عمو قاسم میگفتن جهاد کامل سوخت ..
و چیز زیادی ازش نموند💔
این جمله قلب مارو آتیش میزنه...
خوش به سعادتت رفیق :)
چقد قشنگ خدا خریدت...
برای ماهم دعا کن؛
راستی؛ نهمین سالگرد شهادتت مبارک🕊️
#شهید_جهاد_مغنیه
#سالگرد_شهادت 🕊🥀
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
#شهید_جهاد_مغنیه
یک هفته قبل از #شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه #جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر #سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با #امام_زمان صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
.
🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟
چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بهخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم.
گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم .
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
.
🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !.
راوی: مادرشهید
#شهید_جهادعمادمغنیه🕊🌹🕊
💔
✍#ماه_رمضان بود
جهاد نيمه شب تماس گرفت و گفت كه اماده شوم و به چند نفر ديگر از دوستانمان كه از افراد مورد اعتماد جهاد بودند بگويم حاضر شوند میخواهيم برويم جايی.
ساعت نزديك ٢:٣٠،٣صبح بود در محلی كه قرار گذاشته بوديم همه جمع شديم.
جهاد بعد از چند دقيقه گفت بچه ها سوار شويد!
ماهم بدون اينكه چيزی بپرسيم سوار شديم.
در راه كسی حرفی نزد و چيزی از او نپرسيد.
ديديم در خانه ای ايستاد كه از ظاهر كوچه معلوم بود افراد ساكن در اينجا وضع خوبی ندارند.
از ماشين پياده شد و ما هم همين طور نگاهش میكرديم، بستهای از صندوق عقب ماشين درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و اين را بده و بيا
گفتم جهاد اين چيه؟!
گفت كمی خوراكی، برو…
چند قدم كه رفتم برگشتم و با تعجب نگاهش كردم، او هم مرا نگاه كرد و یك لبخند زد و گفت راه برو ديگر…
رفتم سمت در و در را زدم. كسی آمد و بدون اينكه از من سوالی کند بسته را گرفت و تشكر كرد و رفت داخل خانه
اون لحظه بود كه فهميدم جهاد قبلا هم اينكار را میكرده و برای آن ها چيزی میفرستاده و ما بیخبر بوديم و برای اينكه ممكن بود كسی بشناسدش نيامد بسته را بدهد
تا قبل از شهادتش فقط چند نفر از خانواده اش اين را میدانستند و ان هم فقط بخاطر اينكه در ماه رمضان، ديروقت از خانه میآمد بيرون و دير هم برمیگشت آنها خبردار باشند و نگرانش نشوند
بعد از شهادتش بود كه همه فهميدند اون فرد، "شهيد جهاد عماد مغنيه" بوده است
#شهيد_جهاد_مغنيه🕊🥀
.
💔
✍#ماه_رمضان بود
جهاد نيمه شب تماس گرفت و گفت كه اماده شوم و به چند نفر ديگر از دوستانمان كه از افراد مورد اعتماد جهاد بودند بگويم حاضر شوند میخواهيم برويم جايی.
ساعت نزديك ٢:٣٠،٣صبح بود در محلی كه قرار گذاشته بوديم همه جمع شديم.
جهاد بعد از چند دقيقه گفت بچه ها سوار شويد!
ماهم بدون اينكه چيزی بپرسيم سوار شديم.
در راه كسی حرفی نزد و چيزی از او نپرسيد.
ديديم در خانه ای ايستاد كه از ظاهر كوچه معلوم بود افراد ساكن در اينجا وضع خوبی ندارند.
از ماشين پياده شد و ما هم همين طور نگاهش میكرديم، بستهای از صندوق عقب ماشين درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و اين را بده و بيا
گفتم جهاد اين چيه؟!
گفت كمی خوراكی، برو…
چند قدم كه رفتم برگشتم و با تعجب نگاهش كردم، او هم مرا نگاه كرد و یك لبخند زد و گفت راه برو ديگر…
رفتم سمت در و در را زدم. كسی آمد و بدون اينكه از من سوالی کند بسته را گرفت و تشكر كرد و رفت داخل خانه
اون لحظه بود كه فهميدم جهاد قبلا هم اينكار را میكرده و برای آن ها چيزی میفرستاده و ما بیخبر بوديم و برای اينكه ممكن بود كسی بشناسدش نيامد بسته را بدهد
تا قبل از شهادتش فقط چند نفر از خانواده اش اين را میدانستند و ان هم فقط بخاطر اينكه در ماه رمضان، ديروقت از خانه میآمد بيرون و دير هم برمیگشت آنها خبردار باشند و نگرانش نشوند
بعد از شهادتش بود كه همه فهميدند اون فرد، "شهيد جهاد عماد مغنيه" بوده است
#شهيد_جهاد_مغنيه🕊🥀
.
2.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╰•❲🌹❳•╮
پدربزرگ شهید:
جهاد دل پاکی داشت و خنده
همیشه بـرلـبش بـود،وجـود او
هـمـه ی غـصه هـای دنـیـا را از
دل مـا بـیـرون می آورد..(:💕
#شـهـیـد_جـهـاد_مـغـنـیـه🍃
•
ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری
بردهای خواهی شد در بازار بردهفروشان
که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست !
#شهید_جهاد_مغنیه
#مرگ_بر_آمریکا