eitaa logo
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
1.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
49 فایل
یادت سردار عزیز همیشه در قلبمان میماند وخونت هرلحظه میجوشد و همه را انقلابی میکند🌾🌾 در کنار اولیاءاللّه ماراشفاعت کن❤❤ شهادتت مبارک #پدرجان کپی از مطالب کانال به هر شکل آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مانند خودش بی همتا ! «قاسم» بلند برد ترین و سریع ترین موشک بالستیک تاکتیکی جهان. برد:۱۸۰۰کیلومتر طول:۱۱متر سرعت ورود به جو:۱۲ ماخ سرعت اصابت:۵ ماخ وزن سرجنگی : ۵۵۰ کیلو وزن موشک : هفت تن! موشک قاسم با وزن ۷ تنی عملا کار موشک های خانواده قدر و ?عماد را با وزن بیش از ۱۷ تن انجام میدهد! ◾️سردار به امیدخداوند ودستان بر دعا مانده شده شما جهان رافتح خواهیم کرد👊 💔 👤 فیلد مارشال! http://eitaa.com/bachehshei
🌱من خجالت می‌کشم توی صورت نگاه کنم اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد آقا و آقا مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «می‌آیی مراسم؟» گفتم: «می‌آیم. چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است». مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلی‌ها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکو‌ها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم📱 را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم داشت حرف‌هایش را جمع‌بندی می‌کرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت: «حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست می‌بینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!» موقع پایین آمدن از پله‌ها به محمودرضا گفتم: «نمی‌شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: «من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهره‌اش خسته است.» پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور در فیلم آژانس شیشه‌ای به او گفتم: «این شما، اینم مربی‌تون!» دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. محمودرضا خودش هم همین طور بود؛ همیشه خسته. پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. می‌گفت: «من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده‌ای حرف می‌زدم. گفتم من این طور فهمیده‌ام که خداوند را به کسانی می‌دهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ این طور بوده‌اند. حاج قاسم حرفم را تایید کرد و گفت: بله همین بود». 💚 http://eitaa.com/bachehshei
Shab01Moharram1399[04].mp3
2.31M
🎙یتیماتو رها نکن حاج قاسم (زمینه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب اول ۹۹ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🔴 وزارت بهداشت دائما از نزولی شدن فوتی‌های کرونا میگوید. اما مسئولانِ آن در جلساتی که رسانه‌ای نمیشود، میگویند اول مهر و آبان احتمالا پیکِ شدید کرونا را خواهیم داشت. خوب است ستاد کرونا و مسئولان وزارت بهداشت، از پیک کرونای اول پاییز هم برای مردم بگویند تا مقصر، عزاداران محرم نشوند! 👤 Ali Gholhaki http://eitaa.com/bachehshei
🔴بزک برجام با مکانیزم ماشه فرض کنیم با مخالفت روسیه و چین و اروپا ، آمریکا نتواند در بکارگیری مکانیزم ماشه موفق شود ، از فردا برجامیان با هیاهو و ذوق زدگی ، گوش فلک را کر می کنند که این پیروزی نتیجه فتح الفتوح برجام است و دیدید که گزینه مذاکره و سازش جواب داد؟! و حالا ملت ایران باید دلش خوش باشد به خسارتی محض و جنازه ای بی خاصیت بنام برجام که هفت سال را با وعده های پرطمطراق و برنامه هسته ای برباد رفته و عزت پایمال شده و دلار ۲۰ تومانی و وضعیت وخیم تر شده معیشت به بار آورده است ... ✍️"قاسم اکبری" http://eitaa.com/bachehshei
✍شیخ جلال‌الدین الصغیر، عضو شورای مرکزی مجلس اعلای اسلامی عراق، با بیان خاطره‌ای از دیدار خود با سردار قاسم سلیمانی گفت: «هشتم ماه صفر ۱۴۴۱(۱۵ مهرماه ۹۸) بود که شهید حاج قاسم سلیمانی پس از پایان مجلس عزاداری حسینی در منزل ما به پرچم آویخته شده روی دیوار پشت سخنران مجلس که پرچم خاص روی مضجع شریف امام حسین(ع) بوده و چند سال قبل از سوی عتبه مقدس حسینی به بنده مرحمت شده بود، اشاره کرد و گفت: «شیخ من این پرچم را می‌خواهم». به او گفتم: بعد از اتمام مجالس عزاداری ان‌شاء‌الله این پرچم متعلق به شماست. پرچم را برای ایشان کنار گذاشتم تا اینکه حدوداً سه هفته پیش به ما افتخار داد و در منزل مهمان ما شد؛‌ فوراً پرچم را تقدیم ایشان کردم. پرچم را گرفت و بوسید و گفت: «می‌خواهم در کفنم بگذارم». این دیدار بیش از یک ساعت طول کشید؛ از هم و غم درونی‌ و دغدغه‌اش گفت. این دیدار مثل بقیه جلسات نبود. درست مثل جلسه وداع بود. در پایان از من خواست برایش شهادت بطلبم. به شدت مشتاق دیدار دوستانش عماد مغنیه، شهید محراب، شهید همت، شهید کاظمی و بسیاری دیگر از رفقای شهیدش بود که از آن‌ها ‌‌با شوق و حسرت یاد می‌کرد. http://eitaa.com/bachehshei
حاج قــاسم..! رفیق خوشبخت ما ! جای خالے ات در مجالس روضه اربـاب، نفس هایمان را تنگ میکند. این محرم، اولین محرمے ست که مهمان سیدالشهدا هستے . انگار تقدیر این بود که قطره ای از دریای مصیبت حسین(ع) را هنگام دیدن دست بریده علمدارش بچشیم.. و چه تلخ بود این تقدیر! چه بهای سنگینی پای آن دادیم! خدا صبور کند ما را در مصیبتت .. حقا که همنشینے با حسین بن علے، تنها سزاوار خودت بود و بس! http://eitaa.com/bachehshei
🌼🥀💚🌼🥀💚🥀🌼 🌸🍃 🏜شده ام در ت✨و در بہ درٺ ڪے رسد بر من نظرٺ مهدےجان 🏜ڪے شود تا ڪہ بر سر راهم گذرےبر ڪہ بیفتد نظرٺ مهدےجان 💔 🌷 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت پایان جراحی فصل سوم قسمت دوم يكباره يادم آمد. حدود 25 سال پيش... شب قبل از سف
🌱 پایان جراحی فصل سوم قسمت سوم خيلي زود فهميدم منظور ايشان، مرگ من و انتقال به آن جهان است. از وضعيت به وجود آمده و راحت شدن از درد و بيماري خوشحال بودم. فهميدم كه شرايط خيلي بهتر شده، اما گفتم: نه! مكثي كردم و به پسر عمه ام اشاره كردم. بعد گفتم: من آرزوي شهادت دارم. من سالها به دنبال جهاد و شهادت بودم، حالا اينجا و با اين وضع بروم؟! اما انگار اصرارهاي من بي فايده بود. بايد مي رفتم. همان لحظه دو جوان ديگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند: برويم؟ بي اختيار همراه با آنها حركت كردم. لحظه اي بعد، خود را همراه با اين دو نفر در يك بيابان ديدم! اين را هم بگويم كه زمان، اصلاً مانند اينجا نبود. من در يك لحظه صدها موضوع را مي فهميدم و صدها نفر را مي ديدم! آن زمان كاملاً متوجه بودم كه مرگ به سراغم آمده. اما احساس خيلي خوبي داشتم. از آن درد شديد چشم راحت شده بودم. پسر عمه و عمويم در كنارم حضور داشتند و شرايط خيلي عالي بود. من شنيده بودم كه دو ملك از سوي خداوند هميشه با ما هستند، حالا داشتم اين دو ملك را مي ديدم. چقدر چهره آنها زيبا و دوست داشتني بود. دوست داشتم هميشه با آنها باشم. ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🌱 پایان جراحی فصل سوم قسمت چهارم - آخر ما با هم در وسط يك بيابان كويري و خشك و بي آب و علف حركت مي كرديم. كمي جلوتر چيزي را ديدم! روبروي ما يك ميز قرار داشت كه يك نفر پشت آن نشسته بود. آهسته آهسته به ميز نزديك شديم! به اطراف نگاه كردم. سمت چپ من در دور دستها، چيزي شبيه سراب ديده مي شد. اما آنچه مي ديدم سراب نبود، شعله هاي آتش بود! حرارتش را از راه دور حس مي كردم. به سمت راست خيره شدم. در دوردس تها يك باغ بزرگ و زيبا، يا چيزي شبيه جنگل هاي شمال ايران پيدا بود. نسيم خنكي از آن سو احساس مي كردم. به شخص پشت ميز سلام كردم. با ادب جواب داد. منتظر بودم. مي خواستم ببينم چه كار دارد. اين دو جوان كه در كنار من بودند، هيچ عكس العملي نشان ندادند. حالا من بودم و همان دو جوان كه در كنارم قرار داشتند. جوان پشت ميز يك كتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد! ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🔴وقتی افسار مدیریت دست جماعت غربزده باشد.... 🌄 شب اول محرم، شهرداری تهران سیاهی که نزده هیچ، چراغانی را جمع نکرده، حتی زحمت نکشیده چراغانی را خاموش کند. اجرتان با سیدالشهدا! محمدرضا باقری 🇮🇷😷 http://eitaa.com/bachehshei
◾️◾️◾️◾️◾️ ⚫️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ🏴 ⚫️تو به آرزوت رسیدی تو امام حسین(علیه السلام)رو دیدی😭 🤲 http://eitaa.com/bachehshei
🌼✨🌼✨🌼 ❣ ❣ 💛سَر شد به وصل ت✨و فصل جوانیَم نمی شود که از این در برانیَم 💛 الحسن برای تـ🌹ـو بیدار می شوم صبـ🌤ـحت بخیر ای همه ی 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/bachehshei
🍁 یک روز بودے: من کجا و کجا⁉️ و گفتے: ☘شـ‌هید، را بہ چنگ مےآورد..و امروزتو شـ‌هادت را بہ آوردے،و همنشین گشتے... "🌷 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
🔸شهدا شور ونوای جنت الحسین بودنند ، مرغان ملکوتی امام بودنند که جنت فردوس فرش قدوم آنهااست 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢این کلیپ را بفرستید برای کسانی که می‌گویند هیئت‌ها پروتکل را رعایت نمی‌کنند... http://eitaa.com/bachehshei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت اول جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است. چقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود : «اقرا كتابك، كفي بنفسك اليوم عليك حسيبا.» (آیه 14 سوره اسراء) اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت. نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم. سمت چپ بالاي صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود: «13 سال و 6 ماه و 4 روز» از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟ گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي. به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه هاي بلوغ فقط اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده. ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
🌱 حسابرسی فصل چهارم قسمت دوم قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم. (1) من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويق هاي پدر و مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش مي آمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحم قضا ميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را از بچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم. خوشحال شدم. به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود.كوچكترين كارها. حتي ذره اي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند. تازه فهميدم كه «فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره» يعني چه؟ هرچي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند! ————————————————— 1 ) پيامبر (ص) فرمودند: نخستين چيزي كه خداي متعال بر امتم واجب كرد، نمازهاي پنج گانه است و اولين چيزي كه از كارهاي آنان به سوي خدا بالا ميرود، نمازهاي پنج گانه است و نخستين چيزي كه درباره آن از امتم حسابرسي ميشود، نمازهاي پنجگانه ميباشد. {كنز العمال،جلد هفتم، ص 276}. وقتي آن ملك، اينگونه به نماز اهميت داد و بعد به سراغ بقيه اعمال رفت، ياد حديثي افتادم كه فرمودند: اولين چيزي كه مورد محاسبه قرار م يگيرد، نماز است. اگر نماز قبول شود، بقيه اعمال قبول ميشود و اگر نماز رد شود ... ... 🔸سه دقيقه در قيامت، تجربه اي نزديك به مرگ؛ كاري از گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي http://eitaa.com/bachehshei
💔🌱 تو عجیب ترین داغی هستی... که نه فقط سرد نمی‌شود... بلکه هر روز بیش از پیش زبانه می‌کشد🖤 ❤️ _ حاجی 💔 http://eitaa.com/bachehshei
آن گونه باش كه اگر تو را نديدند، هوايت بى‌قرارشان كند و اگر حضورت را به دست آوردند، غنيمت بشمارند و اگر غايب شدى، به سراغت بيايند و اگر مُردى و رفتى، جاى خالى تو را احساس كنند ...! ✍آیت الله علی صفائی حائری ☫ http://eitaa.com/bachehshei
🏴اولین محرم بدون عزیزان شهیدمان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به همراه سرهنگ پاسدار شهید شهروز مظفری نیا سر تیم حفاظت ایشان در منطقه عملیاتی سوریه http://eitaa.com/bachehshei
♥️ 💠وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد. برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند.ایستاد به سخنرانی برای نیروها:اگه به شهرشما حمله ...... 👆 🌷 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei
✨🌹✨🍃🌹✨🍃✨🌹✨ ♥️امسال این مؤدب حاج‌ به آقا و نگاه پر از ♥️ محبت 💞حضرت به سردار دلها رو تو بیت نمیبینیم.😭 🌙 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/bachehshei