eitaa logo
سردار دلها
949 دنبال‌کننده
61.3هزار عکس
6.9هزار ویدیو
682 فایل
آهای بسیجی می دانی چه موقع وقت استراحت توست؟! یک روز ایجاد امنیت،یک روز غربالگری سلامت،یک روز اردوی جهادی سیل و زلزله،یک روز رزمایش کمک مؤمنانه، همیشه برای تو کار هست.... @hemmat7265
مشاهده در ایتا
دانلود
فایل بنر قابل چاپ ویژه دهه فجر انقلاب اسلامی 👇👇👇
🔹ارزش هرکس به مقدار. دانایی و تخصص اوست .(حکمت ۸۱ نهج‌البلاغه)🔹 ☑️ جلسه حلقه صالحین پایگاه مقاومت بسیج مقداد 📎دراین جلسه حکمت هایی از نهج البلاغه قرائت شد. 🗓️ شنبه ۹ بهمن ماه ۱۴۰۰
دستاورد آمریکا در افغانستان 😞 کشوری چند دهه زیر پرچم آمریکا بود تحریم نبود مسئولانش غرب‌زده و آمریکایی بودن توجه افساد طلبان وغربزدگانی که فکر می‌کنند رابطه با آمریکا یعنی تبدیل شدن کشور به مدینه فاضله نه اگر قراربود آمریکا کشوری را بهشت کند تاحالا افعانستان بهشت شده بود.
🔷 جشن ملی ۱۴۰۰ ♦️ مرحله دوم آذین بندی،بروزرسانی تابلو تبلیغاتی حوزه بسیج امام علی علیه السلام اردستان همزمان با درپیش بودن دهه فجر سال ۱۴۰۰ صورت گرفت. ♦️پیشاپیش چهل وسومین طلوع انقلابِ شکوهمند مردم ایران مبارک وتهنیت باد.
🔷 جشن ملی ۱۴۰۰ ♦️ آذین بندی محدوده حوزه بسیج امام علی علیه السلام اردستان همزمان با درپیش بودن دهه فجر سال ۱۴۰۰ صورت گرفت. ♦️پیشاپیش چهل وسومین طلوع انقلابِ شکوهمند مردم ایران مبارک وتهنیت باد.
🔷 جشن ملی ۱۴۰۰ ♦️ نصب بنر دهه فجر همزمان با درپیش بودن دهه فجر سال ۱۴۰۰ توسط پایگاه بسیج شهدای مدافع حرم مسکن مهر اردستان جنب پایگاه بسیج صورت گرفت. ♦️پیشاپیش چهل وسومین طلوع انقلابِ شکوهمند مردم ایران مبارک وتهنیت باد.
🔴 حضرت امام خمینی رحمة الله علیه بچه های مسجد اهل دل اند.. 🔶راه همان است ومرد بسیار... ♦️تحقق محله اسلامی♦️ 📝 به گزارش رسانه محله،شهرک امام حسن مجتبی علیه السلام شهر اردستان درروزشنبه مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۰۹ انجام بازی فوتبال دستی در راستای طرح بچه های مسجدپایگاه بسیج شهیدعباس دیانیان و باشرکت نوجوانان بسیجی درمحل مسجد اهل البیت علیه السلام صورت گرفت.
یکشنبه های اهل بیتی مسجد حضرت حجت عج محله مون سادات با سخنرانی و نوای دلنشین حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سید علیرضا طباطبایی نژاد رئیس اداره تبلیغات اردستان
🔷 جشن ملی ۱۴۰۰ ♦️ نصب بنر دهه فجر در میدان امام خمینی رحمة الله علیه اردستان توسط حوزه بسیج امام علی علیه السلام اردستان همزمان با درپیش بودن دهه فجر سال ۱۴۰۰ صورت گرفت. ♦️پیشاپیش چهل وسومین طلوع انقلابِ شکوهمند مردم ایران مبارک وتهنیت باد.
🔴 حضرت امام خمینی رحمة الله علیه بچه های مسجد اهل دل اند.. 🔶راه همان است ومرد بسیار... ♦️تحقق محله اسلامی♦️ 📝 به گزارش رسانه محله،شهرک امام حسن مجتبی علیه السلام شهر اردستان درروز شنبه مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۰۹ برگزاری کلاس قرائت قرآن کریم،در راستای طرح بچه های مسجدپایگاه بسیج شهیدعباس دیانیان و باشرکت نوجوانان و نونهالان بسیجی درمحل مسجد اهل البیت علیه السلام صورت گرفت.
‌ 📚 داستان کوتاه شرط جالب و عجیب پیرزن سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی، هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خودمونو بردیم توی خونه ی پیرزن.شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت. هرسه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود.