eitaa logo
سردار دلها
957 دنبال‌کننده
66.8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
693 فایل
آهای بسیجی می دانی چه موقع وقت استراحت توست؟! یک روز ایجاد امنیت،یک روز غربالگری سلامت،یک روز اردوی جهادی سیل و زلزله،یک روز رزمایش کمک مؤمنانه، همیشه برای تو کار هست.... @hemmat7265
مشاهده در ایتا
دانلود
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 گل رسول و زهرا و علی است🌺 💐زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است💐 🌹ما را دگر از روز جزا بیمی نیست🌹 ❤️چون بر دل ما عشق حسین بن علی است❤️ ❤️💐💞میلاد باسعادت سومین اختر تابناک ولایت و امامت ❤️حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام )❤️ بر شیعیان و عاشقان حضرت مبارکباد ❤️💐💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱حکایت شب اول قبر آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند : شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم . دوستان چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟! پرسيدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن... وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل مي‌ديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌اي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي مي‌آيد. صداهايي رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست مي‌کرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بي‌انتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک مي‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه مي‌کشيد و مانع از آن مي‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف مي‌زدند و مرا به يکديگر نشان مي‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نمي‌آمد. تنها دهانم باز و بسته مي‌شد و داشت نفسم بند مي‌آمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم.... همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم. صدايی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من مي‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر مي‌شد آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر مي‌رفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند. نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور ! نوری چشم نواز و آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمي‌توانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ‌ترک مي‌شدم و خدا مي‌داند چه بلايي بر سر من مي‌آوردند. بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
✍🍷زن و مرد شرابخوار ✨ 🔸می گویند یکی از حاکمان در زمان خلافت خود، شب‌ها در شهر می‌گردید و از احوال مردم مطلع می‌شد. شبی از خانه ای آوازی شنید. چون از دیوار خانه بالا رفت، دید زن و مردی نشسته اند و شراب می‌خورند. حاکم به مرد گفت: "ای مرد آیا فکر می‌کنی خدای تعالی اعمال شنیع و گناهان تو را پنهان می‌کند؟" 🔹مرد گفت: "ای حاکم! اگر از من یک گناه سر زده باشد، تو از سه جهت مرتکب گناه شده ای: اول آنکه خدای گفته است تجسس در احوال مردم نکنید و تو تجسس کردی؛ و دوم آنکه گفته است: «وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا» (بقره: ۱۸۹)و حال آنکه تو از دیوار خانه ما داخل شدی؛ و سوم آنکه خدا فرموده است: «إِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا» (نور: ۶۱) ؛ یعنی هرگاه داخل خانه‌ها شدید، سلام کنید، و تو سلام نکردی.
☀️ امروز چهار شنبه27 اسفند ۱۳۹۹ 🌙 3 شعبان ۱۴۴۲ 🎄 17 مارس ۲۰۲۱ 🔸ذکر روز : یا حی یا قیوم (۱۰۰مرتبه) 💠 امام علی(ع) : اگر مردم میدانستند در قبرها چه میگذرد حتی یک گناه هم نمیکردند البنین (س) (س)
🌹🌷میلاد سه گل🌷🌹 صبا شبنم به سیمای سه اختر می زند امشب به درب شادی دلها فلق در می زند امشب سحر مُهر اناالمستی به دفتر می زند امشب ستاره با شفق حرف سه دلبر می زند امشب کبوترهای دل یارب کجا پر می زند امشب دم از عشق سه نوزاد و سه مادر می زند امشب سه مادر بهر ما دلداده ها سه دلبر آورده یکی مینا یکی جام و یکی هم ساغر آورده بگو امشب چه رخ داده بگو ایدل کجا بودی چرا تنها سفر کردی چرا از ما جدا بودی مدینه بودی ایدل یا نجف یا کربلا بودی کنار علقمه یادر بقیع با صفا بودی تو هم قنداقه بوس دسته گلهای ولا بودی خوشا بر حال تو ایدل که امشب هر کجا بودی بگو ایدل کدامین مادر امشب گوهر آورده که در سینه دل هر عاشقی سوی مدینه پر درآورده تو را دیدم که دور مهد سه نوزاد می گشتی چو پروانه به دور سه گل شمشاد می گشتی عجب آزاد ای دل در علی آباد می گشتی بنازم من بتو ایدل که تو آزاد می گشتی گهی خندان گهی گریان وگاهی شاد می گشتی به دور مهد عباس و حسین و حضرت سجاد می گشتی بگرد ایدل که سه مادر بدنیااختر آورده سه شب سه دسته گل بهر علی سه مادر آورده هوای شهر ما امشب صفای دیگری دارد دل دلبر پرست ما هوای دیگری دارد به سینه قلب ما امشب صدای دیگری دارد متاع عشق ما امشب بهای دیگری دارد نوای شعر ما امشب نوای دیگری دارد دل دلخستگان امشب دوای دیگری دارد به هر دل بنگری شور ونوایی خوش برآورده زده کف بر کف از شادی که کوثر کوثر آورده علی با دسته گلهایش، گلستان کرده شعبان را سه مادر با سه دسته گل ، گل افشان کرده شعبان را سه مادر با سه اختر، نور بار ان کرده شعبان را نوای گرم سه بلبل ، بهاران کرده شعبان را سه یوسف طلعت گلچهره ، کنعان کرده شعبان را سه تا ماه و سه مهپاره ، چراغان کرده شعبان را سه تا مادر سه تا مولودِ از گل بهتر آورده یکی یاس و یکی سوسن ، یکی نیلوفر آورده یکی را می کند نازش علی بر دامن مادر یکی چون شهد می نوشد لب شیرین پیغمبر یکی مینای لبهایش شده پیمانة کوثر یکی را در بغل زینب یکی را ساقی کوثر یکی را شهربانو می زند بوسه به دست وسر یکی دلداده آورده یکی آورده یک دلبر یکی پیغمبر آورده یکی یک حیدر آورده یکی را حضرت ام البنین و آن یکی را کوثر آورده چرا زینب دل از بوسیدن دست برادر بر نمی دارد چرا لب از لبِ عباس ، خــــــواهر بر نمی دارد دل از بوسیدن عبـــــــــاس حیدر بر نمی دارد به رخسارش نهاده چهره مـــــــادر بر نمی دارد برادر دل زدیـــــدار برادر بر نمی دارد خــــــدایا از چه روجبریل شهپر بر نمیدارد مگر امشب برای هدیه عباس بال و شهپر آورده برای دیدن عباس حوران بهشتی را بهمره یکسر آورده خوشا بر حال نوزادی که دارای دو مادر شد به روی قلب دو مادر دو جبهه مهر پرور شد به دامان دو مادر چهرة او سایه گستر شد دو تا دستش همیشه بوسه گاه دو برادر شد همیشه دلنواز او دو تا دست دو خواهر شد خوشا بر حال نوزادی که با قنداقه محور شد خدایا این چه مولودیست که اشک علی راهم در آورده به طفلی همرهش ای(قطره) گویا که دوتا چشم تر آورده 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 میلاد مسعود سرور و سالار شهیدان کربلا حضرت امام حسین علیه السلام و علمدار و سقای دشت کربلا حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیها و سید الساجدین ' حضرت امام زین العابدین علیه السلام بر همه مسلمانان مبارک باد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 البنین (س) (س) 🌹💛❤️🌴🌹💚❤️🌴🌹❤️💚💦