#شهیـــد_حاج_حسیـــن_خـــرازی
رفتمبیرون، برگشتم. هنوزحرفمیزدن.
پیرمردمیگفت: جوون دستتچیشده؟
تو جبهه اینطوری شدی یا مادر زادیه؟
حاجحسین خندید. اون یکی دستشرو
آورد بالا. گفت: این جـای اون یڪی رو
هم پرمیکنه! یهبار تو اصفهان با همین
یه دست ده دوازده ڪیلو میوه خریدم
برای مادرم.
پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: پــدر جان!
تازه اومــدی لشڪر؟ حـــواسش نبــود!
گفت: ایــن چه جــوون بیتڪبــری بود.
ازش خوشم اومد. دیدی چهطور حرفو
عوض ڪرد؟! اسمش چیه این؟
گفتم: حاجحسینخرازی! راستنشست.
گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکــر؟!
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی
🌷شهيد احمد کاظمي ميگويد:
🌷شهيد حسين خرازي پيشم آمد و گفت: من در اين عمليات شهيد ميشوم. گفتم: از کجا ميداني؟ مگر علم غيب داري؟ گفت: نه، ولي مطمئنم. چند عمليات قبل، يک خمپاره کنار من خورد. به آسمان رفتم.
فرشته اي ديدم که اسم هاي شهدا را مينويسد. تمام اسم ها را ميخواند و ميگفت وارد شويد.
به من رسيد گفت حاضري شهيد بشي و بهشت بري؟ يه لحظه زمين رو ديدم گفتم: " يک بار ديگر برگردم بچه و همسرم را ببينم، خوب ميشود. تا اين در ذهنم آمد زمين خوردم. چشم باز کردم ديدم دستم قطع شده و در بيمارستانم. اما ديگر وابستگي ندارم. اگر بالا بروم به زمين نگاه نميکنم"
گاهي ما بخاطر وابستگي هايمان، از دين کوتاه مي آييم.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
🌹#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
حسین سرلشگر نبود، حسین سرتیپ نبود، حسین حکم مسئولیت نداشت.
حسین را کسی نیامد بر لشگر معرفی کند. حسین، خود معرّف لشگر بود.
اینقدر حجم تبعیت و اطاعت نسبت به او وجود داشته باشد.
حسین یک عارف بود.
حسین وقتی حرف می زد، اول به خودش جسارت می کرد بعدحرف می زد، خودش را کوچک می کرد.
حسین بنیانگذار بود.
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌹
#لشکر_امام_حسین علیه السلام🌹
#سپاه_پاسدار_انقلاب🌹
✅مالشکرامامحسینیم،حسینوارهم
بایدبجنگیم،
اگربخواهیمقبرششگوشہامام حسینرادرآغوشبگیریمكلامۍودعایۍ
جزایننبایدداشتہباشیم
اللهماجعلمحیاۍمحیامحمدوآلمحمدومماتۍمماتمحمدوآلمحمد.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🌷یکی از دوستان شهید حسین خرازی ماجرای ازدواج او را چنین بیان میکند: «او تصمیم به ازدواج گرفته بود و برای عمل به این سنت نبوی از مادر من مدد جست. حسین به مزاح به مادرم گفته بود: من فقط پنجاه هزار تومان پول دارم و میخواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم. بالاخره با تلاش مادرم، او که ایام زندگیاش را دائما در جبهه سپری کرده بود، بانویی پارسا را به همسری برگزید.
🌷مراسم عقد آنها در حضور رهبر کبیر انقلاب رحمهالله برگزار شد. لباس دامادی او پیراهن سبز سپاه بود.
🌷دوستانش به میمنت آن شب فرخنده، یک قبضه تیربار گرنیوف به وی هدیه دادند و روی آن نوشتند جنگ را فراموش نکنی. فردا صبح حسین تیربار را به پادگان بازگرداند و با تکیه بر وجود شیرزنی که شریک زندگیاش شده بود به جبهه بازگشت.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🌹#شهید_حاج_حسین_خرازی:
گاهی یڪ #نگاه حــرام #شــهادت را
بـرای ڪسی ڪه لیاقت دارد سالها
عقب می اندازد چـه برسد به کسی
ڪه هنوز لایق #شهید شدن را نشان
نداده است.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
صلوات