#هنر_زن_بودن
#همسرانه
اگر دنیای همسرت آنقدر کوچک است که.. از گفتن دوستت دارم خجالت می کشد...
تو دنیایت را آنقدر بزرگ کن که...
دنیای او پر از " دوستت دارم" های تو شود!!
اگر دنیای همسرت آنقدر کوچک است که...
وقتی خشمگین میشود زبان به ناسزا و درشت گویی میگشاید..
تو دنیایت را آنقدر بزرگ کن که...
صبر و سکوتت رفیق لحظه های او باشد!!
اگر دنیای همسرت آنقدر کوچک است که...
شبها وقتی بخانه برمیگردد.. کوله باری از گله مندی و خستگی اش سهم تو میشود...
تو دنیایت را آنقدر بزرگ کن که.. آرامش و لبخندت سهم او باشد...
اگر دنیای همسرت آنقدر کوچک است که...
با قضاوت های نابجا دلت را می شکند..
تو دنیایت را آنقدر بزرگ کن که...
گذشت و بخشش تو برایش راهی بسوی سعادت باز کند!!
زندگی را سخت نگیر... دوست داشتن آنقدر سخت نیست که زیربارش شانه خالی کنی..
او که نباشد ، هیچ مرافعه و کشمکشی هم نیست..
اما خانه چنان سوت و کور و خالی میشود که...
دلت سخت رنگ تنهایی می گیرد!!
دوست داشتن سخت نیست اگر... تعهد و مهربانی را یاد بگیرید.
#پایگاه_ام البنین (س)
#حوزه_حضرت_زهرا (س!
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
#همسرانه
با همسرتان همدردی کنید !
اجازه دهید همسرتان در رابطه با مشکلاتش صحبت کند حتی اگر شنیدن این مشکلات برای شما خوشایند نباشد یا ناراحت شوید .
برای مثال : اگر همسرتان به شما می گوید که در حال ورشکست شدن می باشد به جای اینکه به او بگویید : نه ! من طاقت ندارم ، جواب فامیل را چه بدهم از این پس چطور زندگی کنیم و یا سوالاتی بدین سبک ...
با همسرتان همدردی کنید اجازه دهید او به صحبت هایش ادامه دهد از او بپرسید حالا چه فکری دارد؟
چه طور می توانید با هم راه حلی پیدا کنید؟
فراموش نکنید همسرتان به کمک ،همدلی و همدردی شما نیازمند است نه ملامت و افکاری که دردهای او را مضاعف کنند!
#پایگاه_ام البنین _زواره
#حوزه_حضرت_زهرا _زواره
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#سردار_شهید
#عباس_بابایی
یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان
گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان )
همراه #عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم
از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند
از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن #وضعیت را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون
پیاده راه #افتادیم سمت خانه
#عباس ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد
قدم هایش را بلند بر می داشت که #زود تر برسد
به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر #گریه
مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن #مهمانی رفته
کمی که آرام شد، #وضو گرفت
سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به #نماز
تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم
#قرآن می خواند و اشک می ریخت
آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید #خدا راضی نباشد .
ولی #عباس همیشه یک #قهرمان بود ، حتی در مبارزه با #نفس_اماره_اش
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_اردستان