🕊بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊
♥️ #شهیدجهادعمادمغنیه ♥️
زندگینامه و خاطرات فرمانده
🍃🌸🍃🌸🍃
❣ دو هفته بعد از #شهادت_جهاد ، خواب دیدم آمده پیشم. مثل زمانی که هنوز زنده بود . گفتم: #جهاد! عزیز دلم چرا انقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم و #جهاد گفت:« بازرسی ها طول کشید برای همین دیر آمدم. یادم نبود شهید شده ، فکر کردم بازرسی های سوریه را میگوید، گفتم:« مگر تو از بازرسی رد میشی؟ گفت:« آره بیشتر از همه سر بازرسی #نماز ایستادیم. با تعجب گفتم:« بازرسی چی؟» گفت:« بازرسی نماز. بیشتر از همه چیز از #نماز_صبح سوال میشود . #نماز_صبح تازه یادم آمد #جهادم_شهید_شده ، پرسیدم #حساب_قبر چی؟ گفت:« #شهدا حساب قبر #ندارند ، حسابی در کار نیست ، ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم،
🍃🌸🍃🌸🍃
❣گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش به آنها متذکر میشد ، همیشه هرکجا بود تا صدای #اذان را میشنید #نمازش را میخواند ، حتی گاهی اوقات در جلسه در حین حرف زدن که بود تا صدای اذان به گوشش میرسید انگار که ملائک در گوشش صدایش کردند، به آرامی بلند میشد و از همه ما میخواست اول #نماز را بخوانیم و بعد به کار ادامه دهیم.
🍃🌸🍃🌸🍃
❣واقعا به هدفش و روحیه جهادی ایمان قلبی داشت. نه تنها ایشان بلکه تمام اطرافیانش هم همینطور بودند. به هر حال او تربیت شده #حاج_رضوان بود.
در دیداری که با فرزندان شهدا داشتیم مهدی همت فرزند #شهیدهمت از #جهاد پرسید:« میخواهی چه کاره شوی؟» او گفت:« میخواهم #شهید شوم»🙏
http://eitaa.com/joinchat/2233860114C85ab382f71
•🔸•🔷•🔸•
خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت:
ما برای خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد.
این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیران ایستادند.
شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟
خلبان شیرودی کجا میرود؟
هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت:
نماز!
صدای اذان می آید وقت #نماز است...
#شهیدعلیاکبرشیرودی💐🌱
#ازشهدابیاموزیم
#سردار_لاله_ها🌷
📖 برگرفته از کتاب برفراز آسمان
http://eitaa.com/joinchat/2233860114C85ab382f71
#دمیباشھدا🕊
یکی از تکه کلامهایش این بود کھ :
"نماز رو ول کن!خدارو بچسب..."
همیشه برایم عجیب بود این حرفش؛
روزی از او پرسیدم معنی این حرفت چیست؟!
خندید و گفت:
داداش!
یعنی اینکه همه نمازت باید برا خدا باشه
و همش بھ فکر خدا باشی... :)
#نماز
#شھیدمصطفیصدرزاده
https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
🍃 #برگی_از_زندگی_شهدا🍃
🌷رسول متولد سال ۱۳۶۷ بود و در رشته مهندسی الکترونیک فارغ التحصیل شد. چند ماهی بود که با دخترعمه ۱۹ ساله ام عقد کرده و قرار بود بعد از بازگشت از #سوریه مراسم عروسی نیز برگزار شود که آسمانی شد. برادرم بسیار مهربان، دلسوز و قدردان خانواده بود. همیشه توصیه به خوب بودن و احترام به یکدیگر داشت و خود نیز آن را رعایت می کرد.
🍃کودکان را بسیار دوست داشت و به همه توصیه می کرد با آنها رفتار خوبی داشته باشیم. #نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نشد و همیشه در طول شبانه روز با وضو بود. صبح های جمعه ندای یا «صاحب الزمان(عج)» برادرم در #دعای_ندبه بلند بود و هیچ وقت آن را ترک نمی کرد.
🔹به ما چیزی در خصوص کارهایش نمی گفت اما چند روز قبل از رفتنش به مشهد و زیارت #امام_رضا (ع) رفت و بعد هم از همه حلالیت طلبید و گفت برای دفاع از حرم #حضرت_زینب (س) و حضرت رقیه(س) به سوریه می رود. برادرم عاشق #شهادت بود و در کتاب ها، شعرها و چیزهایی که از او به جای مانده این خواسته کاملا مشهود است. او وارد #سپاه شد تا به قول خودش یک قدم به شهادت نزدیک شود. الان به آرزوی خود رسیده و در جوار سیدالشهدا (ع) روسپید است...
#مدافع_حرم
#شهید_رسول_پورمراد