✋🏻حوزه #تعطیله و تو نگرانی؟
✋🏻 #گروهی برای پاسخ به سوالاتِ ادبیات می خوای؟
🤗یه گروهی برات معرفی می کنم که موضوعش فقط #علوم_ادبیه:👇🏻
📝 گروه #بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے:
╭─═ঊঈ🔴ঊঈ═─
⚫️ eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba
╰─═ঊঈ🔴ঊঈ═─
👌 فقط وارد شدی به پیام #سنجاق شده توجُّه کن.
🖌 مواردی که حرف علة، حکم حرف صحیح را دارد و قواعد اعلال اجرا نمیشود:
🔸۱. عین الفعل لفیف مقرون: قَوِيَ، یَحْیَی
🔸۲. عین الفعل کلماتی که بر رنگ، عیب و زینت دلالت دارد: أبیَض، حَوِرَ، اِبیَضَّ
🔸۳. حرف علّهی غیر آخر در کلمات ملحق: جَدْوَل
🔸۴. حرف علة مشدد: صُیِّرَ، إجلِوَّاذ
🔸۵. سماعاً: اسْتَحْوَذَ، مَشوَرَة
📚 منبع: صرف ساده، ص۱۱۵ و ۱۱۶
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
#تجزیه و #ترکیب آیهی نهم سورهی یوسف:
🍀اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ
🍀[یکی ﮔﻔﺖ:] ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻧﺎﻣﻌﻠﻮﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﻳﺪ ﺗﺎ ﺗﻮﺟّﻪ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﭘﺪﺭﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ [ﺑﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﺬﺭﺧﻮاهی ﺍﺯ ﭘﺪﺭ] ﻣﺮﺩﻣﻰ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ.
«اقتلوا»: فعل امر ، مبنی بر حذف نون
«واو»: فاعل
«یوسُفَ»: مفعول به
«أوِ»: حرف عطف و به دلیل التقاء ساکنین مکسور شده.
«اطرَحُوا»: مانند «اقتلوا»
«ه»: ضمیر متصل منصوبی، مفعول به
«أرضاً»: منصوب به نزع خافض، در اصل «فِی أرضٍ» است.
«یَخلُ»: مضارع مجزوم در جواب طلب، که اصلش «إن تَقتُلُوا...و تَطرَحوا...یخلُ» است.
«لکم»: جار و مجرور متعلق به «یخلُ»
«وَجهُ»: فاعل «یخلُ»
«أبي»: مضاف الیه و علامت جرش به«یاء» (چون از اسماء ستّه است.)
«کم» ضمیر متصل مجروری، مضاف الیه
«واو»: عاطفه
«تَکُونُوا»: مضارع مجزوم؛ به خاطر اینکه عطف شده است به «یخلُ» و «واو» اسمش، محلّاً مرفوع
«مِن بعدِه»:جار و مجرور متعلّق به «صالحین» و ضمیر «هاء»: مضاف الیه
«قوماً»: خبرِ کان
«صالحین»: نعت برای «قوماً» و علامت نصبش به «یاء»
🍀اعراب جملات
«اقتلوا...»: محلی از اعراب ندارد. (مستأنفه)
«اطرحوا... »: محلی از اعراب ندارد، عطف به جملهی «اقتلوا»
«یخل...»: محلی از اعراب ندارد زیرا جواب شرط مقدر غیر مقترن به «فاء»
«تکونوا......صالحین»: محلی از اعراب ندارد؛ به خاطر عطفش به جمله «یخل...»
📚 منبع: الجدول فی اعراب القران و صرفه و بیانه، ج۶، جزء١٢، ص۳۸۶
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
قابل توجه دوستان که این کتاب رو علامه شهید صدر در سن سیزده سالگی (۱۳۲۷ شمسی) نوشتند.
این کتاب در واقع، مجموعهی مطالبی است که شهید صدر، در کودکی برای سخنرانی تهیه میکرده است و سپس در یکی از تعطیلات حوزوی، آن را سامان میدهد.
بسیار کتاب مفیدی است و به زبان فارسی با عنوان «فدک در تاریخ» ترجمه شده است و توصیه میشود علاقهمندان این کتاب را حتماً مطالعه کنند.
📖 @sarf_v_nahve
#تجزیه و #ترکیب آیهی دهم سورهی یوسف:
🍀 قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ.
🍀 یکی ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﻴﺪ. ﺍﮔﺮ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻛﺎﺭی ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻴﺪ، ﻭی ﺭﺍ ﺩﺭ مخفیﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﭼﺎﻩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮخی ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪ [ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﺮﻧﺪ.]
«قال»: فعل ماضی، مبنی بر فتح
«قائل»: فاعل
«منهم»: جار و مجرور متعلّق محذوف؛ به خاطر اینکه نعت برای «قائل» هست.
«لا»: ناهیة و جازمة
«تَقتُلُوا»: مضارع مجزوم و علامت جزم آن به حذف نون. «واو» فاعل و محلّاً مرفوع
«یوسُفَ»: مفعول به
«واو»: عاطفه
«ألقُوه»: فعل امر باب افعال و مبنی بر حذف نون.
«واو» فاعل و محلّاً مرفوع و «ه» مفعول به، محلا منصوب
«فِی غَیابَةِ»: جار و مجرور متعلّق به «ألقوا»
«الجُبِّ»: مضاف إلیه
«یَلتَقِطْه»: مضارع مجزوم در جواب طلب، که اصل آن«إن تُلقُوه....یَلتَقِطه....» و «ه» مفعول به، محلّاً منصوب
«بعضُ»: فاعل و مضاف
«السَّیّارة» مضاف الیه، اسم جمع (کاروان)
«إن»: حرف شرط
«کنتم»: فعل ناقص، محلا مجزوم (به خاطر فعل شرط) «تُم» اسم کُنتُم و محلّاً مرفوع
«فاعلینَ»: خبر«کنتم» و علامت نصبش به «یاء»
🍀 إعراب جملات
«قال قائل...»: محلی از اعراب ندارد. (مستأنفه)
«لاتقتلوا...»: محلّاً منصوب، مفعول به«قال»
«ألقُوه...»: محلّاً منصوب، عطف بر جملهی «لاتقتلوا»
«یَلتَقِطْه...»: محلّی از إعراب ندارد، جواب شرط مقدّر
«إن كنتم...»: محلّی از إعراب ندارد. «مستأنفه»، جواب شرطش محذوف است. (اِن كنتم فاعلین فَافعَلُوا هذا القدر مِنَ التفریقِ.)
(تفریق: ترساندن)
📚 منبع: الجدول فی إعراب القران و صرفه و بیانه، ج۶، جزء١٢، ص۳۸۷ و ۳۸۸
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
#تجزیه و #ترکیب آیهی یازدهم سورهی یوسف:
🍀 قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ؟
🍀 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍی ﭘﺪﺭ! ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﻮﺳﻒ ﺍﻣﻴﻦ ﻧﻤﻰﺩﺍنی ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻩ ﺍﻭﻳﻴﻢ؟
«قالوا»: فعل ماضی، «واو» فاعل
«یا»: حرف نداء
«أبانا»: منادی مضاف و علامت نصبش به الف، «نا» مضاف الیه و محلّاً مجرور
«ما»: اسم استفهام، محلّاً مرفوع، مبتدا
«لك»: جار و مجرور، سدّ مسدّ خبر ، متعلّق به محذوف
«لاتأمنّا»: «لا»: نافیه، مضارع مرفوع و علامت رفع: ضمة مقدّر و فاعل: «أنت» مستتر، «نا» مفعول به
«علی یوسف»: جار و مجرور متعلّق به(تأمنّا) و علامت جر به فتحه نیابی
«واو»: حالیة
«إنّ»: حرف مشبهة بالفعل
«نا»: ضمیر متصل منصوبی، محلّاً منصوب، اسمِ «إنّ»
«له»: متعلّق به «ناصحون»
«لام»: مزحلقة
«ناصِحُونَ»: خبر «إنّ» و علامت رفع به واو
🍀 إعراب جملات:
«قالوا...»: محلی از اعراب ندارد (مستأنفه)
«یا أبانا...»: محلّاً منصوب، مقول قول
«ما لك...»: محلی از اعراب ندارد. (جواب نداء)
«لاتأمنّا»: محلّاً منصوب ، حال از ضمیر(کاف)
«إنّا له...»: محلّاً منصوب، حال از ضمیر «نا» یا یوسف
📚 منبع: الجدول فی اعراب القران و صرفه و بیان ، ج ۶، جزء ١٢، ص ۳۸۸ و ۳۸۹
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
#تجزیه و #ترکیب آیهی دوازدهم سورهی یوسف:
🍀 أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
🍀 ﻓﺮﺩﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻦ ﺗﺎ [ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻭ ﺻﺤﺮﺍ] ﺑﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺎﺯی ﻛﻨﺪ؛ ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺎ ﺣﺎﻓﻆ ﻭﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ.
«أرسِلْه»: فعل امر دعائی و «انت مستتر» فاعل
«ه»: ضمیر متصل منصوبی، مفعول به
«معَنا»: ظرف منصوب متعلق به «أرسِله» و «نا» ضمیر متصل مجروری، مضاف الیه
«غداً»: ظرف زمان، منصوب، متعلق به «أرسله»
«یَرتعْ»: مضارع مجزوم در جواب طلب که در اصل «إنْ تُرسِلْه یرتعْ و یَلعَبْ…» بوده است.
«یَلعَبْ»: عطف شده به «یرتع»
«واو»: حالیه
«إنَّا له لحافظونَ»: مانند «إنَّا له لناصحونَ» در آیه یازدهم
🍀 إعراب جملات
«أرسله...»: محلی از اعراب ندارد«مستأنفه»
«یرتع...»: محلّی از إعراب ندارد؛ زیرا جواب برای شرط مقدر، غیر مقترن به «فاء» است.
«یلعب...»: محلّی از إعراب ندارد، عطف شده به «یرتع»
«إنّا له...»: محلّاً منصوب، حال از ضمیر «نا» در «معنا» یا از ضمیر «هاء» در «أرسِله».
📚 منبع: الجدول فی اعراب القران و صرفه و بیانه ، ج۶، جزء١٢، ص۳٨٩
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
#تجزیه و #ترکیب آیهی سیزدهم سورهی یوسف:
🍀 قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ
🍀 ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﺨﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻰﺗﺮﺳﻢ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻏﻔﻠﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﮔﺮﮒ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ.
«قال»: فعل ماضی، فاعل: ضمیر مستتر جوازی «هو»
«إنّی»: حرف مشبهة بالفعل و «یاء» اسم ان محلّاً منصوب
«لام»: حرف توکید
«یحزن»: فعل مضارع مرفوع
«نون»: وقایة
«یاء»: ضمیر متکلّم، مفعول به
«أن»: حرف مصدری و ناصبِ فعل مضارع
«تذهبوا»: مضارع منصوب و علامت نصب به حذف نون. «واو»: فاعل
«باء»: حرف جر و معنای آن تعدیه به معنی الأخص
«هاء»: محلّاً مجرور و متعلّق به «تذهبوا»
مصدر مؤوّل «أن تذهبوا به»: محلّاً مرفوع، فاعلِ «یحزن»
«واو»: عاطفه
«أخاف»: مضارع مرفوع و فاعلش: ضمیر «أنا» مستتر
«أن»: مانند قبلی
«یأکله»: مضارع منصوب، «هاء» مفعول به
«الذّئب»: فاعل
مصدر مؤوّل «أن یاکله...»: محلّاً منصوب، مفعول به برای «أخاف»
«واو»: حالیة
«أنتم»: ضمیر منفصل مرفوعی، محلّاً مرفوع، مبتدا
«عنه»: جار و مجرور متعلّق به «غافلون»
«غافلون»: خبرمرفوع و علامت رفع به «واو»
🍀 إعراب جملات:
«قال…»: محلّی از إعراب ندارد. (مستأنفه بیانی)
«إنّى لیحزننی…»: محلّاً منصوب، مفعول به برای «قال»
«یحزننی…»: محلّاً مرفوع، خبرِ «إنّ»
«أخاف…»: محلّاً منصوب، عطف به جمله «لیحزننی…»
«تذهبوا.... و یأکله....»: محلی از اعراب ندارند زیرا صلهی موصول حرفی «أن» هستند.
«أنتم غافلون»: محلّاً منصوب، جمله حالیه
📚 منبع: الجدول فی اعراب القران و صرفه و بیانه، ج۶، جزء١٢، ص۳۹۰
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
#تجزیه و #ترکیب آیهی چهاردهم سورهی یوسف:
🍀 قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ
🍀 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ ﻛﻪ ﮔﺮﻭهی ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻳﻢ، ﮔﺮﮒ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﻳﻢ.
«قالوا»: فعل ماضی، مبنی بر فتح، «واو»: فاعل
«لام»: موطِّئة
«إن»: حرف شرط
«أَکَلَه»: فعل ماضی و «هاء» مفعول به
«الذّئبُ»: فاعل برای «أکل»
«واو»: حالیة
«نحنُ عُصبَةٌ»: مبتدا و خبر
«إنّ»: حرف مشبهةبالفعل و دلیل مکسور شدن همزه، واقع شدنش در جایگاه جواب قسم است.
«نا»: ضمیر متصل منصوبی، اسم «إنَّ»
«إذاً»: حرف جواب و مهمل؛ زیرا در حشو واقع شده است.
«لام»: مزحلقة
«خاسرون»: خبر «إنّ» و علامت رفعش به «واو»
🍀اعراب جملات
«قالوا…»: محلی از اعراب ندارد. (مستأنفه)
«لَئن أكله…»: محلّاً منصوب، مفعولبه برای «قالوا»
«نحن عصبة…»: محلّاً منصوب، جملهی حالیه
«انّا…لَخاسرون»: محلّی از إعراب ندارد؛ جواب قسم محذوف و جواب شرط به قرینهی همین جمله حذف شده است.
📚 منبع: الجدول فی اعراب القران و صرفه و بیانه، ج۶، جزء١٢، ص۳۹۱و۳۹۲
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.
🍀 ای آنکه گرهِ کارهای نا خوشایند به او و گشوده میشود!
و ای آن که سختیِ دشواریها با او آسان میگردد!
و ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی از او طلب میشود!
«یا»: حرف نداء
«مَن»: اسم موصول، منادا، محلّاً منصوب؛ زیرا «یا» نائب از فعل اُنادي است و «مَن» مفعول به است.
«تُحَلُّ»: صله، فعل مجهول
«بِه»: جار و مجرور متعلِّق به تُحَلُّ
«عُقَدُ»: نائب فاعل فعل تُحَلُّ، مضاف، جمع مکسر، مفردش: عُقدَة
«المکارِه»: مضاف إلیه، جمع مکسر، مفردش: المَکرَه
«ال»: استغراق افراد
«و»: عاطفه
«یا»: حرف نداء
«مَن»: مانند جملهی قبل
«یُفثَأ»: فعل مجهول، صله
«حَدُّ»: نائب فاعل، مضاف
«الشَّدائد»: مضاف إلیه، جمع مکسر، مفردش: شدید
«و»: عاطفه
«یُلتَمَسُ»: صله، فعل مجهول
«مِنه»: جار و مجرور متعلِّق به یلتمس
«المخرجُ»: اسم مکان، نائب فاعل
«إلی رَوحِ»: جار و مجرور متعلِّق به یُلتمس
«الفرج»: مضاف إلیه
🍀 #ترکیب جملات:
«یا مَن…المکارِه»: مستأنفه و محلّی از إعراب ندارد.
«تُحَلُّ…»: جملهی صله و محلّی از إعراب ندارد.
«یا مَن…الشّدائد»: عطف به یا من تُحلّ و محلّی از إعراب ندارد.
«یُفثَأ…»: جملهی صله و محلّی از إعراب ندارد.
«یا مَن…الفرج»: عطف به یا من تُحلّ و محلّی از إعراب ندارد.
«یُلتَمَس…»: جملهی صله و محلّی از إعراب ندارد.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 ذلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ
🍀 دشواریها به لطف تو آسان شد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آمد و قضا به قدرتت جاری شد و همهچیز به اراده تو روان شد.
«ذَلَّت»: فعل ماضی، صیغهی ۴، مبنی بر فتح به خاطر اتصالش به تاء تانیث،
«لِقدرَتِك»: جار و مجرور متعلّق به «ذَلّت»، «کاف»مضاف إلیه و محلّاً مجرور
«الصِّعابُ»: فاعل و علامت رفع، ضمّه آخرش
«و»: حرف عطف و مبنی بر فتح
«تَسبَّبَت»: فعل ماضی، صیغه چهار، باب تفعُّل، مبنی بر فتح
«بلُطفِكَ»: جار و مجرور متعلق به تَسبّبَت و «کاف»مضاف إلیه
«الأسبابُ»: جمع مکسّر، فاعل تسَبَّبَت
«و»: عاطفه
«جرَی»: فعل ماضی، صیغه یکم، مبنی بر فتحهی مقدّر
«بِقدرتِك»: جار و مجرور متعلّق به جَرَی
و «کاف» مضاف إلیه
«القَضاءُ»: فاعل جَرَی
«و»: عاطفه
«مَضَتْ»: فعل ماضی، صیغهی چهار، مبنی بر فتحهی مقدّر، و لام الفعل در التقاء ساکنین با تاء تأنیث افتاده است.
«علی إرادَتِکَ»: جار و مجرور متعلِّق به مَضَتْ
و «کاف» مضاف إلیه
«الاشیاءُ»: جمع مکسّر، فاعل مَضَتْ
🍀 #ترکیب جملات:
«ذلَّتِ الصِّعابُ»: مستأنفه و محلّی از إعراب ندارد.
«تسبَّبتِ الاسبابُ» ، «جَرَی القَضاءُ» و «مَضَتِ الاشیاءُ» محلّی از إعراب ندارند؛ زیرا عطف به جمله: ذلَّت الصِّعابُ، شده اند.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 فهِی بِمَشِیتِك دُونَ قَوْلِك مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِك دُونَ نَهْیك مُنْزَجِرَةٌ.
🍀 تنها به خواست تو بیآنکه فرمان دهی، همهچیز فرمان برد، و هر چیز محض ارادهات بیآنکه نهی کنی از کار بایستد.
«فاء»: استینافیه
«هى»: ضمیر منفصل مرفوعی، محلّاً مرفوع (مبتدا)
«بِمَشیَّتِكَ»: جار و مجرور متعلّق به «مُؤْتمِرَة»، «کاف» مضاف إلیه
«دونَ»: مفعول فیه برای «مشیة»
«قولِك»: مضاف إلیه و مضاف، «کاف» مضاف إلیه
«مُؤتَمِرَةٌ»: اسم فاعل باب إفعال، خبر برای «هی»
«واو»: حرف عطف
«بِإِرَادَتِك»: جار و مجرور متعلِّق به «مُنزجِرة»
«دُونَ»: مفعول فیه برای «إرادة»
«نَهْیك»: مضاف إلیه و مضاف، «کاف» مضاف إلیه
«مُنْزَجِرَةٌ»: اسم فاعل باب إفعال، عطف به «مؤتمِرة»
🍀 #ترکیب جملات:
«هی…مُؤتَمِرَة»: مستأنفه و محلّی از إعراب ندارد.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
هدایت شده از یا مولا علی علیه السلام
https://ahlparvaz.kowsarblog.ir/توصیه-آقای-پناهیان-برای-شب-های-قدر
توصیه آقای پناهیان برای شب های قدر
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 أنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
🍀 تویی خوانده شده در تمام دشواریها و تویی پناهگاه در بلیات و گرفتاریها، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تو آن را بگشایی.
«أنتَ»: مبتدا، ضمیر منفصل مرفوعی
«المَدعُوُّ»: خبر، علامت رفع: ضمه
«لِلمُهِّماتِ»: جار و مجرور متعلّق به المدعوّ
«واو»: حرف عطف
«أنتَ»: مبتدا، ضمیر منفصل مرفوعی
«المَفزَعُ»: اسم مکان، خبر، علامت رفع: ضمه
«فِی المُلِمَّاتِ»: جار و مجرور متعلّق به فعل مقدّر
«لایَندَفِعُ»: «لا» حرف نفی غیر عامل،
«یندفع»: فعل مضارع و علامت رفع: ضمّه
«منها»: جار و مجرور متعلّق به «یندفع»
«إلّا»: حرف استثناء، ملغیٰ از عمل
«ما»: اسمیه معرفه ناقصه(موصوله) و محلّاً مرفوع، فاعل برای «یندفع» یا بدل از فاعل محذوف
«دَفَعْتَ»: فعل ماضی صیغه هفت، مبنی بر سکون
«تَ»: ضمیر متصل مرفوعی، فاعل
و «ه» مفعول به محذوف است که عائد صله نیز همان ضمیر مفعولی است. (مادَفَعتَه)
«واو»: عاطفه
«لایَنکَشِفُ»: «لا»حرف نافیه غیر عامله، «ینکشف» فعل مضارع و علامت رفع به ضمّه
«منها»: جار و مجرور متعلّق به «یَنکَشِفُ»
«إلّا»: حرف استثناء، ملغیٰ از عمل
«ماکَشَفتَ»: مثل «ما دَفَعتَ»
🍀 #ترکیب جملات:
«انتَ المَدعُوُّ»: محلی از إعراب ندارد. (مستأنفه)
«انتَ المَفزَعُ»: محلّی از إعراب ندارد به خاطر عطفش به جملهی «انتَ المَدعُوُّ».
«لایَندَفِعُ»: محلّاً منصوب، جملهی حالیه
«دفَعتَ»: محلّی از إعراب ندارد. (جمله صله)
«لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ»: مثل «لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ»
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛