#شماره ۶۳۵
داخ/ یدوخ: گیج شد، گیج می شود ( گیج شدن)
ماضی👇
هوّه داخ: گیج شد
هیّه داخت: گیج شد
همّه داخو: گیج شدند
هنّه داخن: گیج شدند
انته دخت: گیج شدی
انتی دختی: گیج شدی
انتو دختو: گیج شدید
انتن دختن: گیج شدید
انی دخت: گیج شدم
احنه دخنه: گیج شدیم
مضارع👇
هوّه یدوخ: گیج می شود
هیّه تدوخ: گیج می شود
همّه یدوخون: گیج می شوند
هنّه یدوخن: گیج می شوند
انته تدوخ: گیج می شوی
انتی تدوخین: گیج می شوی
انتو تدوخون: گیج می شوید
انتن تدوخن: گیج می شوید
انی ادوخ: گیج می شوم
احنه ندوخ: گیج می شویم
امر👇
دوخ: گیج شو
دوخی: گیج شو
دوخو: گیج شوید
دوخن: گیج شوید
نهی👇
لا تدوخ: گیج نشو
لا تدوخین: گیج نشو
لا تدوخون: گیج نشوید
لا تدوخن: گیج نشوید
اسم فاعل👇
دایخ: گیج شده است، گیج شده ای، گیج شده ام
دایخه: گیج شده است، گیج شده ای، گیج شده ام
دایخین: گیج شده اند، گیج شده اید، گیج شده ایم
دایخات: گیج شده اند، گیج شده اید، گیج شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۶
دوّخ/ یدوّخ: گیج کرد، گیج می کند ( گیج کردن)
ماضی👇
هوّه دوّخ : گیج کرد
هیّه دوّخت: گیج کرد
همّه دوّخو: گیج کردند
هنّه دوّخن: گیج کردند
انته دوّخت: گیج کردی
انتی دوّختی: گیج کردی
انتو دوّختو: گیج کردید
انتن دوّختن: گیج کردید
انی دوّخت: گیج کردم
احنه دوّخنه: گیج کردیم
مضارع👇
هوّه یدوّخ: گیج می کند
هیّه تدوّخ: گیج می کند
همّه یدوّخون: گیج می کنند
هنّه یدوّخن: گیج می کنند
انته تدوّخ: گیج می کنی
انتی تدوّخین: گیج می کنی
انتو تدوّخون: گیج می کنید
انتن تدوّخن: گیج می کنید
انی ادوّخ: گیج می کنم
احنه ندوّخ: گیج می کنیم
امر👇
دوّخ: گیج کن
دوّخی: گیج کن
دوّخو: گیج کنید
دوّخن: گیج کنید
نهی👇
لا تدوّخ: گیج نکن
لا تدوّخین: گیج نکن
لا تدوّخون: گیج نکنید
لا تدوّخن: گیج نکنید
اسم فاعل👇
مدوّخ: گیج کرده است، گیج کرده ای، گیج کرده ام
مدوّخه: گیج کرده است، گیج کرده ای، گیج کرده ام
مدوّخین: گیج کرده اند، گیج کرده اید، گیج کرده ایم
مدوّخات: گیج کرده اند، گیج کرده اید، گیج کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۷
أذّن/ یأذّن: اذان گفت، اذان می گوید ( اذان گفتن)
ماضی👇
هوّه أذّن: اذان گفت
هیّه أذّنت: اذان گفت
همّه أذّنو: اذان گفتند
هنّه أذّنن: اذان گفتند
انته أذّنت: اذان گفتی
انتی أذّنتی: اذان گفتی
انتو أذّنتو: اذان گفتید
انتن أذّنتن: اذان گفتید
انی أذّنت: اذان گفتم
احنه أذّنّه: اذان گفتیم
مضارع👇
هوّه یأذّن: اذان می گوید
هیّه تأذّن: اذان می گوید
همّه یأذّنون: اذان می گویند
هنّه یأذّنن: اذان می گویند
انته تأذّن: اذان می گویی
انتی تأذّنین: اذان می گویی
انتو تأذّنون: اذان می گویید
انتن تأذّنن: اذان می گویید
انی اأذّن: اذان می گویم
احنه نأذّن: اذان می گوییم
امر👇
أذّن: اذان بگو
أذّنی: اذان بگو
أذّنو: اذان بگویید
أذّنن: اذان بگویید
نهی👇
لا تأذّن: اذان نگو
لا تأذّنین: اذان نگو
لا تأذّنون: اذان نگویید
لا تأذّنن: اذان نگویید
اسم فاعل👇
مأذّن: اذان گفته است، اذان گفته ای، اذان گفته ام
مأذّنه: اذان گفته است، اذان گفته ای، اذان گفته ام
مأذّنین: اذان گفته اند، اذان گفته اید، اذان گفته ایم
مأذّنات: اذان گفته اند، اذان گفته اید، اذان گفته ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۸
توسّل/ یتوسّل: التماس کرد، التماس می کند (التماس کردن)
ماضی👇
هوّه توسّل: التماس کرد
هیّه توسّلت: التماس کرد
همّه توسّلو: التماس کردند
هنّه توسّلن: التماس کردند
انته توسّلت: التماس کردی
انتی توسّلتی: التماس کردی
انتو توسّلتو: التماس کردید
انتن توسّلتن: التماس کردید
انی توسّلت: التماس کردم
احنه توسّلنه: التماس کردیم
مضارع👇
هوّه یتوسّل: التماس می کند
هیّه تتوسّل: التماس می کند
همّه یتوسّلون: التماس می کنند
هنّه یتوسّلن: التماس می کنند
انته تتوسّل: التماس می کنی
انتی تتوسّلین: التماس می کنی
انتو تتوسّلون: التماس می کنید
انتن تتوسّلن: التماس می کنید
انی اتوسّل: التماس می کنم
احنه نتوسّل: التماس می کنیم
امر👇
توسّل: التماس کن
توسّلی: التماس کن
توسّلو: التماس کنید
توسّلن: التماس کنید
نهی👇
لا تتوسّل: التماس نکن
لا تتوسّلین: التماس نکن
لا تتوسّلون: التماس نکنید
لا تتوسّلن: التماس نکنید
اسم فاعل👇
متوسّل: التماس کرده است، التماس کرده ای، التماس کرده ام
متوسّله: التماس کرده است، التماس کرده ای، التماس کرده ام
متوسّلین: التماس کرده اند، التماس کرده اید، التماس کرده ایم
متوسّلات: التماس کرده اند، التماس کرده اید، التماس کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۹
دمّع/ یدمّع: اشک ریخت، اشک می ریزد ( اشک ریختن)
ماضی👇
هوّه دمّع: اشک ریخت
هیّه دمّعت: اشک ریخت
همّه دمّعو: اشک ریختند
هنّه دمّعن: اشک ریختند
انته دمّعت: اشک ریختی
انتی دمّعتی: اشک ریختی
انتو دمّعتو: اشک ریختید
انتن دمّعتن: اشک ریختید
انی دمّعت: اشک ریختم
احنه دمّعنه: اشک ریختیم
مضارع👇
هوّه یدمّع: اشک می ریزد
هیّه تدمّع: اشک می ریزد
همّه یدمّعون: اشک می ریزند
هنّه یدمّعن: اشک می ریزند
انته تدمّع: اشک می ریزی
انتی تدمّعین: اشک می ریزی
انتو تدمّعون: اشک می ریزید
انتن تدمّعن: اشک می ریزید
انی ادمّع: اشک می ریزم
احنه ندمّع: اشک می ریزیم
امر👇
دمّع: اشک بریز
دمّعی: اشک بریز
دمّعو: اشک بریزید
دمّعن: اشک بریزید
نهی👇
لا تدمّع: اشک نریز
لا تدمّعین: اشک نریز
لا تدمّعون: اشک نریزید
لا تدمّعن: اشک نریزید
اسم فاعل👇
مدمّع: اشک ریخته است، اشک ریخته ای، اشک ریخته ام
مدمّعه: اشک ریخته است، اشک ریخته ای، اشک ریخته ام
مدمّعین: اشک ریخته اند، اشک ریخته اید، اشک ریخته ایم
مدمّعات: اشک ریخته اند، اشک ریخته اید، اشک ریخته ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۰
طمّن/ یطمّن: اطمینان داد، اطمینان می دهد ( اطمینان دادن)
ماضی👇
هوّه طمّن: اطمینان داد
هیّه طمّنت: اطمینان داد
همّه طمّنو: اطمینان دادند
هنّه طمّنن: اطمینان دادند
انته طمّنت: اطمینان دادی
انتی طمّنتی: اطمینان دادی
انتو طمّنتو: اطمینان دادید
انتن طمّنتن: اطمینان دادید
انی طمّنت: اطمینان دادم
احنه طمّنّه: اطمینان دادیم
مضارع👇
هوّه یطمّن: اطمینان می دهد
هیّه تطمّن: اطمینان می دهد
همّه یطمّنون: اطمینان می دهند
هنّه یطمّنن: اطمینان می دهند
انته تطمّن: اطمینان می دهی
انتی تطمّنین: اطمینان می دهی
انتو تطمّنون: اطمینان می دهید
انتن تطمّنن: اطمینان می دهید
انی اطمّن: اطمینان می دهم
احنه نطمّن: اطمینان می دهیم
امر👇
طمّن: اطمینان بده
طمّنی: اطمینان بده
طمّنو: اطمینان بدهید
طمّنن: اطمینان بدهید
نهی👇
لا تطمّن: اطمینان نده
لا تطمّنین: اطمینان نده
لا تطمّنون: اطمینان ندهید
لا تطمّنن: اطمینان ندهید
اسم فاعل👇
مطمّن: اطمینان داده است، اطمینان داده ای، اطمینان داده ام
مطمّنه: اطمینان داده است، اطمینان داده ای، اطمینان داده ام
مطمّنین: اطمینان داده اند، اطمینان داده اید، اطمینان داده ایم
مطمّنات: اطمینان داده اند، اطمینان داده اید، اطمینان داده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۱
چمّل/ یچمّل/ تچمیل: اضافه کرد، اضافه می کند ( اضافه کردن)
ماضی👇
هوّه چمّل: اضافه کرد
هیّه چمّلت: اضافه کرد
همّه چمّلو: اضافه کردند
هنّه چمّلن: اضافه کردند
انته چمّلت: اضافه کردی
انتی چمّلتی: اضافه کردی
انتو چمّلتو: اضافه کردید
انتن چمّلتن: اضافه کردید
انی چمّلت: اضافه کردم
احنه چمّلنه: اضافه کردیم
مضارع👇
هوّه یچمّل: اضافه می کند
هیّه تچمّل: اضافه می کند
همّه یچمّلون: اضافه می کنند
هنّه یچمّلن: اضافه می کنند
انته تچمّل: اضافه می کنی
انتی تچمّلین: اضافه می کنی
انتو تچمّلون: اضافه می کنید
انتن تچمّلن: اضافه می کنید
انی اچمّل: اضافه می کنم
احنه نچمّل: اضافه می کنیم
امر👇
چمّل: اضافه کن
چمّلی: اضافه کن
چمّلو: اضافه کنید
چمّلن: اضافه کنید
نهی👇
لا تچمّل: اضافه نکن
لا تچمّلین: اضافه نکن
لا تچمّلون: اضافه نکنید
لا تچمّلن: اضافه نکنید
اسم فاعل👇
مچمّل: اضافه کرده است، اضافه کرده ای، اضافه کرده ام
مچمّله: اضافه کرده است، اضافه کرده ای، اضافه کرده ام
مچمّلین: اضافه کرده اند، اضافه کرده اید، اضافه کرده ایم
مچمّلات: اضافه کرده اند، اضافه کرده اید، اضافه کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۲
مشگ/ یمشگ: عرق سوز شد، عرق سوز می شود ( عرق سوز شدن)
ماضی👇
هوّه مشگ: عرق سوز شد
هیّه مشگت: عرق سوز شد
همّه مشگو: عرق سوز شدند
هنّه مشگن: عرق سوز شدند
انته مشگت: عرق سوز شدی
انتی مشگتی: عرق سوز شدی
انتو مشگتو: عرق سوز شدید
انتن مشگتن: عرق سوز شدید
انی مشگت: عرق سوز شدم
احنه مشگنه: عرق سوز شدیم
مضارع👇
هوّه یمشگ: عرق سوز می شود
هیّه تمشگ: عرق سوز می شود
همّه یمشگون: عرق سوز می شوند
هنّه یمشگن: عرق سوز می شوند
انته تمشگ: عرق سوز می شوی
انتی تمشگین: عرق سوز می شوی
انتو تمشگون: عرق سوز می شوید
انتن تمشگن: عرق سوز می شوید
انی امشگ: عرق سوز می شوم
احنه نمشگ: عرق سوز می شویم
امر👇
امشگ: عرق سوز شو
امشگی: عرق سوز شو
امشگو: عرق سوز شوید
امشگن: عرق سوز شوید
نهی👇
لا تمشگ: عرق سوز نشو
لا تمشگین: عرق سوز نشو
لا تمشگون: عرق سوز نشوید
لا تمشگن: عرق سوز نشوید
اسم فاعل👇
ماشگ: عرق سوز شده است، عرق سوز شده ای، عرق سوز شده ام
ماشگه: عرق سوز شده است، عرق سوز شده ای، عرق سوز شده ام
ماشگین: عرق سوز شده اند، عرق سوز شده اید، عرق سوز شده ایم
ماشگات: عرق سوز شده اند، عرق سوز شده اید، عرق سوز شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۳
اعتقد/ یعتقد: اعتقاد داشت، اعتقاد دارد ( اعتقاد داشتن)
ماضی👇
هوّه اعتقد: اعتقاد داشت
هیّه اعتقدت: اعتقاد داشت
همّه اعتقدو: اعتقاد داشتند
هنّه اعتقدن: اعتقاد داشتند
انته اعتقدت: اعتقاد داشتی
انتی اعتقدتی: اعتقاد داشتی
انتو اعتقدتو: اعتقاد داشتید
انتن اعتقدتن: اعتقاد داشتید
انی اعتقدت: اعتقاد داشتم
احنه اعتقدنه: اعتقاد داشتیم
مضارع👇
هوّه یعتقد: اعتقاد دارد
هیّه تعتقد: اعتقاد دارد
همّه یعتقدون: اعتقاد دارند
هنّه یعتقدن: اعتقاد دارند
انته تعتقد: اعتقاد داری
انتی تعتقدین: اعتقاد داری
انتو تعتقدون: اعتقاد دارید
انتن تعتقدن: اعتقاد دارید
انی اعتقد: اعتقاد دارم
احنه نعتقد: اعتقاد داریم
امر👇
اعتقد: اعتقاد داشته باش
اعتقدی: اعتقاد داشته باش
اعتقدو: اعتقاد داشته باشید
اعتقدن: اعتقاد داشته باشید
نهی👇
لا تعتقد: اعتقاد نداشته باش
لا تعتقدین: اعتقاد نداشته باش
لا تعتقدون: اعتقاد نداشته باشید
لا تعتقدن: اعتقاد نداشته باشید
اسم فاعل👇
معتقد: اعتقاد داشته است، اعتقاد داشته ای، اعتقاد داشته ام
معتقده: اعتقاد داشته است، اعتقاد داشته ای، اعتقاد داشته ام
معتقدین: اعتقاد داشته اند، اعتقاد داشته اید، اعتقاد داشته ایم
معتقدات: اعتقاد داشته اند، اعتقاد داشته اید، اعتقاد داشته ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۴
اعتمد/ یعتمد: اعتماد داشت، اعتماد دارد ( اعتماد داشتن)
ماضی👇
هوّه اعتمد: اعتماد داشت
هیّه اعتمدت: اعتماد داشت
همّه اعتمدو: اعتماد داشتند
هنّه اعتمدن: اعتماد داشتند
انته اعتمدت: اعتماد داشتی
انتی اعتمدتی: اعتماد داشتی
انتو اعتمدتو: اعتماد داشتید
انتن اعتمدتن: اعتماد داشتید
انی اعتمدت: اعتماد داشتم
احنه اعتمدنه: اعتماد داشتیم
مضارع👇
هوّه یعتمد: اعتماد دارد
هیّه تعتمد: اعتماد دارد
همّه یعتمدون: اعتماد دارند
هنّه یعتمدن: اعتماد دارند
انته تعتمد: اعتماد داری
انتی تعتمدین: اعتماد داری
انتو تعتمدون: اعتماد دارید
انتن تعتمدن: اعتماد دارید
انی اعتمد: اعتماد دارم
احنه نعتمد: اعتماد داریم
امر👇
اعتمد: اعتماد داشته باش
اعتمدی: اعتماد داشته باش
اعتمدو: اعتماد داشته باشید
اعتمدن: اعتماد داشته باشید
نهی👇
لا تعتمد: اعتماد نداشته باش
لا تعتمدین: اعتماد نداشته باش
لا تعتمدون: اعتماد نداشته باشید
لا تعتمدن: اعتماد نداشته باشید
اسم فاعل👇
معتمد: اعتماد داشته است، اعتماد داشته ای، اعتماد داشته ام
معتمده: اعتماد داشته است، اعتماد داشته ای، اعتماد داشته ام
معتمدین: اعتماد داشته اند، اعتماد داشته اید، اعتماد داشته ایم
معتمدات: اعتماد داشته اند، اعتماد داشته اید، اعتماد داشته ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۵
افتخر/ یفتخر: افتخار کرد، افتخار می کند ( افتخار کردن)
ماضی👇
هوّه افتخر: افتخار کرد
هیّه افتخرت: افتخار کرد
همّه افتخرو: افتخار کردند
هنّه افتخرن: افتخار کردند
انته افتخرت: افتخار کردی
انتی افتخرتی: افتخار کردی
انتو افتخرتو: افتخار کردید
انتن افتخرتن: افتخار کردید
انی افتخرت: افتخار کردم
احنه افتخرنه: افتخار کردیم
مضارع👇
هوّه یفتخر: افتخار می کند
هیّه تفتخر: افتخار می کند
همّه یفتخرون: افتخار می کنند
هنّه یفتخرن: افتخار می کنند
انته تفتخر: افتخار می کنی
انتی تفتخرین: افتخار می کنی
انتو تفتخرون: افتخار می کنید
انتن تفتخرن: افتخار می کنید
انی افتخر: افتخار می کنم
احنه نفتخر: افتخار می کنیم
امر👇
افتخر: افتخار کن
افتخری: افتخار کن
افتخرو: افتخار کنید
افتخرن: افتخار کنید
نهی👇
لا تفتخر: افتخار نکن
لا تفتخرین: افتخار نکن
لا تفتخرون: افتخار نکنید
لا تفتخرن: افتخار نکنید
اسم فاعل👇
مفتخر: افتخار کرده است، افتخار کرده ای، افتخر کرده ام
مفتخره: افتخار کرده است، افتخار کرده ای، افتخر کرده ام
مفتخرین: افتخار کرده اند، افتخار کرده اید، افتخر کرده ایم
مفتخرات: افتخار کرده اند، افتخار کرده اید، افتخر کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۴۶
وگّع/ یوگّع: انداخت، می اندازد ( انداختن)
ماضی👇
هوّه وگّع: انداخت
هیّه وگّعت: انداخت
همّه وگّعو: انداختند
هنّه وگّعن: انداختند
انته وگّعت: انداختی
انتی وگّعتی: انداختی
انتو وگّعتو: انداختید
انتن وگّعتن: انداختید
انی وگّعت: انداختم
احنه وگّعنه: انداختیم
مضارع👇
هوّه یوگّع: می اندازد
هیّه توگّع: می اندازد
همّه یوگّعون: می اندازند
هنّه یوگّعن: می اندازند
انته توگّع: می اندازی
انتی توگّعین: می اندازی
انتو توگّعون: می اندازید
انتن توگّعن: می اندازید
انی اوگّع: می اندازم
احنه نوگّع: می اندازیم
امر👇
وگّع: بینداز
وگّعی: بینداز
وگّعو: بیندازید
وگّعن: بیندازید
نهی👇
لا توگّع: نینداز
لا توگّعین: نینداز
لا توگّعون: نیندازید
لا توگّعن: نیندازید
اسم فاعل👇
موگّع: انداخته است، انداخته ای، انداخته ام
موگّعه: انداخته است، انداخته ای، انداخته ام
موگّعین: انداخته اند، انداخته اید، انداخته ایم
موگّعات: انداخته اند، انداخته اید، انداخته ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
در شماره ۱۷۸ فعل ذبّ/ یذبّ و در شماره ۱۷۰ فعل شمّر/ یشمّر صرف شده که هم معنی این فعل می باشند.