eitaa logo
کانال صرف افعال لهجه عراقی حب الحسین
2.6هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشارکت برای عموم آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۱۱ انخلط/ ینخلط: مخلوط شد، مخلوط می شود ( مخلوط شدن) ماضی👇 هوّه انخلط: مخلوط شد هیّه انخلطت: مخلوط شد همّه انخلطو: مخلوط شدند هنّه انخلطن: مخلوط شدند انته انخلطت: مخلوط شدی انتی انخلطتی: مخلوط شدی انتو انخلطتو: مخلوط شدید انتن انخلطتن: مخلوط شدید انی انخلطت: مخلوط شدم احنه انخلطنه: مخلوط شدیم مضارع👇 هوّه ینخلط: مخلوط می شود هیّه تنخلط: مخلوط می شود همّه ینخلطون: مخلوط می شوند هنّه ینخلطن: مخلوط می شوند انته تنخلط: مخلوط می شوی انتی تنخلطین: مخلوط می شوی انتو تنخلطون: مخلوط می شوید انتن تنخلطن: مخلوط می شوید انی انخلط: مخلوط می شوم احنه ننخلط: مخلوط می شویم امر👇 انخلط: مخلوط شو انخلطی: مخلوط شو انخلطو: مخلوط شوید انخلطن: مخلوط شوید نهی👇 لا تنخلط: مخلوط نشو لا تنخلطین: مخلوط نشو لا تنخلطون: مخلوط نشوید لا تنخلطن: مخلوط نشوید اسم فاعل👇 منخلط: مخلوط شده است، مخلوط شده ای، مخلوط شده ام منخلطه: مخلوط شده است، مخلوط شده ای، مخلوط شده ام منخلطین: مخلوط شده اند، مخلوط شده اید، مخلوط شده ایم منخلطات: مخلوط شده اند، مخلوط شده اید، مخلوط شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۲ خبط/ یخبط: دل پیچه گرفت، دل پیچه می گیرد ( دل پیچه گرفتن) ماضی👇 هوّه خبط: دل پیچه گرفت هیّه خبطت: دل پیچه گرفت همّه خبطو: دل پیچه گرفتند هنّه خبطن: دل پیچه گرفتند انته خبطت: دل پیچه گرفتی انتی خبطتی: دل پیچه گرفتی انتو خبطتو: دل پیچه گرفتید انتن خبطتن: دل پیچه گرفتید انی خبطت: دل پیچه گرفتم احنه خبطنه: دل پیچه گرفتیم مضارع👇 هوّه یخبط: دل پیچه می گیرد هیّه تخبط: دل پیچه می گیرد همّه یخبطون: دل پیچه می گیرند هنّه یخبطن: دل پیچه می گیرند انته تخبط: دل پیچه می گیری انتی تخبطین: دل پیچه می گیری انتو تخبطون: دل پیچه می گیرید انتن تخبطن: دل پیچه می گیرید انی اخبط: دل پیچه می گیرم احنه نخبط: دل پیچه می گیریم امر👇 اخبط: دل پیچه بگیر اخبطی: دل پیچه بگیر اخبطو: دل پیچه بگیرید اخبطن: دل پیچه بگیرید نهی👇 لا تخبط: دل پیچه نگیر لا تخبطین: دل پیچه نگیر لا تخبطون: دل پیچه نگیرید لا تخبطن: دل پیچه نگیرید اسم فاعل👇 خابط: دل پیچه گرفته است، دل پیچه گرفته ای، دل پیچه گرفته ام خابطه: دل پیچه گرفته است، دل پیچه گرفته ای، دل پیچه گرفته ام خابطین: دل پیچه گرفته اند، دل پیچه گرفته اید، دل پیچه گرفته ایم خابطات: دل پیچه گرفته اند، دل پیچه گرفته اید، دل پیچه گرفته ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۳ شاب/ یشیب: پیر شد، پیر می شود ( پیر شدن) ماضی👇 هوّه شاب: پیر شد هیّه شابت: پیر شد همّه شابو: پیر شدند هنّه شابن: پیر شدند انته شبت: پیر شدی انتی شبتی: پیر شدی انتو شبتو: پیر شدید انتن شبتن: پیر شدید انی شبت: پیر شدم احنه شبنه: پیر شدیم مضارع👇 هوّه یشیب: پیر می شود هیّه تشیب: پیر می شود همّه یشیبون: پیر می شوند هنّه یشیبن: پیر می شوند انته تشیب: پیر می شوی انتی تشیبین: پیر می شوی انتو تشیبون: پیر می شوید انتن تشیبن: پیر می شوید انی اشیب: پیر می شوم احنه نشیب: پیر می شویم امر👇 شیب: پیر شو شیبی: پیر شو شیبو: پیر شوید شیبن: پیر شوید نهی👇 لا تشیب: پیر نشو لا تشیبین: پیر نشو لا تشیبون: پیر نشوید لا تشیبن: پیر نشوید اسم فاعل👇 شایب: پیر شده است، پیر شده ای، پیر شده ام شایبه: پیر شده است، پیر شده ای، پیر شده ام شایبین: پیر شده اند، پیر شده اید، پیر شده ایم شایبات: پیر شده اند، پیر شده اید، پیر شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۴ فرض/ یفرض: واجب کردن، بر عهده گرفتن ماضی👇 هوّه فرض: واجب کرد هیّه فرضت: واجب کرد همّه فرضو: واجب کردند هنّه فرضن: واجب کردند انته فرضت: واجب کردی انتی فرضتی: واجب کردی انتو فرضتو: واجب کردید انتن فرضتن: واجب کردید انی فرضت: واجب کردم احنه فرضنه: واجب کردیم مضارع👇 هوّه یفرض: واجب می کند هیّه تفرض: واجب می کند همّه یفرضون: واجب می کنند هنّه یفرضن: واجب می کنند انته تفرض: واجب می کنی انتی تفرضین: واجب می کنی انتو تفرضون: واجب می کنید انتن تفرضن: واجب می کنید انی افرض: واجب می کنم احنه نفرض: واجب می کنیم امر👇 افرض: واجب کن افرضی: واجب کن افرضو: واجب کنید افرضن: واجب کنید نهی👇 لا تفرض: واجب نکن لا تفرضین: واجب نکن لا تفرضون: واجب نکنید لا تفرضن: واجب نکنید اسم فاعل👇 فارض: واجب کرده است، واجب کرده ای، واجب کرده ام فارضه: واجب کرده است، واجب کرده ای، واجب کرده ام فارضین: واجب کرده اند، واجب کرده اید، واجب کرده ایم فارضات: واجب کرده اند، واجب کرده اید، واجب کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۵ سهر/ یسهر: شب زنده داری کردن ماضی👇 هوّه سهر: شب زنده داری کرد هیّه سهرت: شب زنده داری کرد همّه سهرو: شب زنده داری کردند هنّه سهرن: شب زنده داری کردند انته سهرت: شب زنده داری کردی انتی سهرتی: شب زنده داری کردی انتو سهرتو: شب زنده داری کردید انتن سهرتن: شب زنده داری کردید انی سهرت: شب زنده داری کردم احنه سهرنه: شب زنده داری کردیم مضارع👇 هوّه یسهر: شب زنده داری می کند هیّه تسهر: شب زنده داری می کند همّه یسهرون: شب زنده داری می کنند هنّه یسهرن: شب زنده داری می کنند انته تسهر: شب زنده داری می کنی انتی تسهرین: شب زنده داری می کنی انتو تسهرون: شب زنده داری می کنید انتن تسهرن: شب زنده داری می کنید انی اسهر: شب زنده داری می کنم احنه نسهر: شب زنده داری می کنیم امر👇 اسهر: شب زنده داری کن اسهری: شب زنده داری کن اسهرو: شب زنده داری کنید اسهرن: شب زنده داری کنید نهی👇 لا تسهر: شب زنده داری نکن لا تسهرین: شب زنده داری نکن لا تسهرون: شب زنده داری نکنید لا تسهرن: شب زنده داری نکنید اسم فاعل👇 ساهر: شب زنده داری کرده است، شب زنده داری کرده ای، شب زنده داری کرده ام ساهره: شب زنده داری کرده است، شب زنده داری کرده ای، شب زنده داری کرده ام ساهرین: شب زنده داری کرده اند، شب زنده داری کرده اید، شب زنده داری کرده ایم ساهرات: شب زنده داری کرده اند، شب زنده داری کرده اید، شب زنده داری کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۶ أکّد / یأکّد: تاکید کرد، تاکید می کند ( تاکید کردن) ماضی👇 هوّه أکّد: تاکید کرد هیّه أکّدت: تاکید کرد همّه أکّدو: تاکید کردند هنّه أکّدن: تاکید کردند انته أکّدت: تاکید کردی انتی أکّدتی: تاکید کردی انتو أکّدتو: تاکید کردید انتن أکّدتن: تاکید کردید انی أکّدت: تاکید کردم احنه أکّدنه: تاکید کردیم مضارع👇 هوّه یأکّد: تاکید می کند هیّه تأکّد: تاکید می کند همّه یأکّدون: تاکید می کنند هنّه یأکّدن: تاکید می کنند انته تأکّد: تاکید می کنی انتی تأکّدین: تاکید می کنی انتو تأکّدون: تاکید می کنید انتن تأکّدن: تاکید می کنید انی اأکّد: تاکید می کنم احنه نأکّد: تاکید می کنیم امر👇 أکّد: تاکید کن أکّدی: تاکید کن أکّدو: تاکید کنید أکّدن: تاکید کنید نهی👇 لا تأکّد: تاکید نکن لا تأکّدین: تاکید نکن لا تأکّدون: تاکید نکنید لا تأکّدن: تاکید نکنید اسم فاعل👇 امأکّد: تاکید کرده است، تاکید کرده ای، تاکید کرده ام امأکّده: تاکید کرده است، تاکید کرده ای، تاکید کرده ام امأکّدین: تاکید کرده اند، تاکید کرده اید، تاکید کرده ایم امأکّدات: تاکید کرده اند، تاکید کرده اید، تاکید کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi قبلا در شماره ۳۶۸ فعل اتاکّد/ یتاکّد : مطمئن شدن صرف شده است.
۸۱۷ نتل/ ینتل: برق گرفت، برق می گیرد ( برق گرفتن) ماضی👇 هوّه نتل: برق گرفت هیّه نتلت: برق گرفت همّه نتلو: برق گرفتند هنّه نتلن: برق گرفتند انته نتلت: برق گرفتی انتی نتلتی: برق گرفتی انتو نتلتو: برق گرفتید انتن نتلتن: برق گرفتید انی نتلت: برق گرفتم احنه نتلنه: برق گرفتیم مضارع👇 هوّه ینتل: برق می گیرد هیّه تنتل: برق می گیرد همّه ینتلون: برق می گیرند هنّه ینتلن: برق می گیرند انته تنتل: برق می گیری انتی تنتلین: برق می گیری انتو تنتلون: برق می گیرید انتن تنتلن: برق می گیرید انی انتل: برق می گیرم احنه ننتل: برق می گیریم امر👇 انتل: برق بگیر انتلی: برق بگیر انتلو: برق بگیرید انتلن: برق بگیرید نهی👇 لا تنتل: برق نگیر لا تنتلین: برق نگیر لا تنتلون: برق نگیرید لا تنتلن: برق نگیرید اسم فاعل👇 ناتل: برق گرفته است، برق گرفته ای، برق گرفته ام ناتله: برق گرفته است، برق گرفته ای، برق گرفته ام ناتلین: برق گرفته اند، برق گرفته اید، برق گرفته ایم ناتلات: برق گرفته اند، برق گرفته اید، برق گرفته ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۱۸ خرع/ یخرع: ترسید، می ترسد ( ترسیدن) ماضی👇 هوّه خرع: ترسید هیّه خرعت: ترسید همّه خرعو: ترسیدند هنّه خرعن: ترسیدند انته خرعت: ترسیدی انتی خرعتی: ترسیدی انتو خرعتو: ترسیدید انتن خرعتن: ترسیدید انی خرعت: ترسیدم احنه خرعنه: ترسیدیم مضارع👇 هوّه یخرع: می ترسد هیّه تخرع: می ترسد همّه یخرعون: می ترسند هنّه یخرعن: می ترسند انته تخرع: می ترسی انتی تخرعین: می ترسی انتو تخرعون: می ترسید انتن تخرعن: می ترسید انی اخرع: می ترسم احنه نخرع: می ترسیم امر👇 اخرع: بترس اخرعی: بترس اخرعو: بترسید اخرعن: بترسید نهی👇 لا تخرع: نترس لا تخرعین: نترس لا تخرعون: نترسید لا تخرعن: نترسید اسم فاعل👇 خارع: ترسیده است، ترسیده ای، ترسیده ام خارعه: ترسیده است، ترسیده ای، ترسیده ام خارعین: ترسیده اند، ترسیده اید، ترسیده ایم خارعات: ترسیده اند، ترسیده اید، ترسیده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره های ۹۱ و ۴۷۶ فعل های خاف/ یخاف و اخترع/ یخترع صرف شده که به همین معنا می باشند.
۸۱۹ خرّع/ یخرّع : ترساند، می ترساند ( ترساندن) ماضی👇 هوّه خرّع: ترساند هیّه خرّعت: ترساند همّه خرّعو: ترساندند هنّه خرّعن: ترساندند انته خرّعت: ترساندی انتی خرّعتی: ترساندی انتو خرّعتو: ترساندید انتن خرّعتن: ترساندید انی خرّعت: ترساندم احنه خرّعنه: ترساندیم مضارع👇 هوّه یخرّع: می ترساند هیّه تخرّع: می ترساند همّه یخرّعون: می ترسانند هنّه یخرّعن: می ترسانند انته تخرّع: می ترسانی انتی تخرّعین: می ترسانی انتو تخرّعون: می ترسانید انتن تخرّعن: می ترسانید انی اخرّع: می ترسانم احنه نخرّع: می ترسانیم امر👇 خرّع: بترسان خرّعی: بترسان خرّعو: بترسانید خرّعن: بترسانید نهی👇 لا تخرّع: نترسان لا تخرّعین: نترسان لا تخرّعون: نترسانید لا تخرّعن: نترسانید اسم فاعل👇 مخرّع: ترسانده است، ترسانده ای، ترسانده ام مخرّعه: ترسانده است، ترسانده ای، ترسانده ام مخرّعین: ترسانده اند، ترسانده اید، ترسانده ایم مخرّعات: ترسانده اند، ترسانده اید، ترسانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره ۸۲۰ فعل خوّف / یخوف صرف شده که هم معنی این فعل می باشد.
۸۲۰ خوّف/ یخوّف : ترساند، می ترساند ( ترساندن) ماضی👇 هوّه خوّف: ترساند هیّه خوّفت: ترساند همّه خوّفو: ترساندند هنّه خوّفن: ترساندند انته خوّفت: ترساندی انتی خوّفتی: ترساندی انتو خوّفتو: ترساندید انتن خوّفتن: ترساندید انی خوّفت: ترساندم احنه خوّفنه: ترساندیم مضارع👇 هوّه یخوّف: می ترساند هیّه تخوّف: می ترساند همّه یخوّفون: می ترسانند هنّه یخوّفن: می ترسانند انته تخوّف: می ترسانی انتی تخوّفین: می ترسانی انتو تخوّفون: می ترسانید انتن تخوّفن: می ترسانید انی اخوّف: می ترسانم احنه نخوّف: می ترسانیم امر👇 خوّف: بترسان خوّفی: بترسان خوّفو: بترسانید خوّفن: بترسانید نهی👇 لا تخوّف: نترسان لا تخوّفین: نترسان لا تخوّفون: نترسانید لا تخوّفن: نترسانید اسم فاعل👇 مخوّف: ترسانده است، ترسانده ای، ترسانده ام مخوّفه: ترسانده است، ترسانده ای، ترسانده ام مخوّفین: ترسانده اند، ترسانده اید، ترسانده ایم مخوّفات: ترسانده اند، ترسانده اید، ترسانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره ۸۱۹ فعل خرّع / یخرّع صرف شده که هم معنی این فعل می باشد.
۸۲۱ زوّع/ یزوّع: استفراغ کرد، استفراغ می کند ( استفراغ کردن) ماضی👇 هوّه زوّع: استفراغ کرد هیّه زوّعت: استفراغ کرد همّه زوّعو: استفراغ کردند هنّه زوّعن: استفراغ کردند انته زوّعت: استفراغ کردی انتی زوّعتی: استفراغ کردی انتو زوّعتو: استفراغ کردید انتن زوّعتن: استفراغ کردید انی زوّعت: استفراغ کردم احنه زوّعنه: استفراغ کردیم مضارع👇 هوّه یزوّع: استفراغ می کند هیّه تزوّع: استفراغ می کند همّه یزوّعون: استفراغ می کنند هنّه یزوّعن: استفراغ می کنند انته تزوّع: استفراغ می کنی انتی تزوّعین: استفراغ می کنی انتو تزوّعون: استفراغ می کنید انتن تزوّعن: استفراغ می کنید انی ازوّع: استفراغ می کنم احنه نزوّع: استفراغ می کنیم امر👇 زوّع: استفراغ کن زوّعی: استفراغ کن زوّعو: استفراغ کنید زوّعن: استفراغ کنید نهی👇 لا تزوّع: استفراغ نکن لا تزوّعین: استفراغ نکن لا تزوّعون: استفراغ نکنید لا تزوّعن: استفراغ نکنید اسم فاعل👇 مزوّع: استفراغ کرده است، استفراغ کرده ای، استفراغ کرده ام مزوّعه: استفراغ کرده است، استفراغ کرده ای، استفراغ کرده ام مزوّعین: استفراغ کرده اند، استفراغ کرده اید، استفراغ کرده ایم مزوّعات: استفراغ کرده اند، استفراغ کرده اید، استفراغ کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۸۲۲ انشلع/ ینشلع: کنده شد، کنده می شود ( کنده شدن) ماضی👇 هوّه انشلع: کنده شد هیّه انشلعت: کنده شد همّه انشلعو: کنده شدند هنّه انشلعن: کنده شدند انته انشلعت: کنده شدی انتی انشلعتی: کنده شدی انتو انشلعتو: کنده شدید انتن انشلعتن: کنده شدید انی انشلعت: کنده شدم احنه انشلعنه: کنده شدیم مضارع👇 هوّه ینشلع: کنده می شود هیّه تنشلع: کنده می شود همّه ینشلعون: کنده می شوند هنّه ینشلعن: کنده می شوند انته تنشلع: کنده می شوی انتی تنشلعین: کنده می شوی انتو تنشلعون: کنده می شوید انتن تنشلعن: کنده می شوید انی انشلع: کنده می شوم احنه ننشلع: کنده می شویم امر👇 انشلع: کنده شو انشلعی: کنده شو انشلعو: کنده شوید انشلعن: کنده شوید نهی👇 لا تنشلع: کنده نشو لا تنشلعین: کنده نشو لا تنشلعون: کنده نشوید لا تنشلعن: کنده نشوید اسم فاعل👇 منشلع: کنده شده است، کنده شده ای، کنده شده ام منشلعه: کنده شده است، کنده شده ای، کنده شده ام منشلعین: کنده شده اند، کنده شده اید، کنده شده ایم منشلعات: کنده شده اند، کنده شده اید، کنده شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi