🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
صبح یعنی
تپش قلب زمان❤️
در هوس دیدن تو
ڪه بیایی و زمین،
گلشن اسرار شود😍
سلام صبحتون بخیر و نیڪی🌹
دعای خیر #امام_زمان روزی تون♥️
─•❖•✄┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
صبح یعنی
تپش قلب زمان❤️
در هوس دیدن تو
ڪه بیایی و زمین،
گلشن اسرار شود😍
سلام صبحتون بخیر و نیڪی🌹
دعای خیر #امام_زمان روزی تون♥️
─•❖•✄┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
❤️ تشویق کودک
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
روزی عـلی (ع ) در منزل بود و فرزندانش عباس و زینب , که آن زمان خردسال بودند, در دو طرف آن حضرت نشسته بودند .
علی (ع ) به عباس فرمود : بگو یک .
- یک .
- بگو دو .
عباس عرض کرد : حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام , دوبگویم .
علی (ع ) برای تشویق و تحسین وی , چشم هایش را بوسید .
سپس حضرت به زینب که در طرف چپ نشسته بود, توجه فرمود .
زینب عرض کرد : پدر جان , آیا ما را دوست داری ؟ حضرت فرمود : بلی , فرزندان ما پاره های جگر ما هستند .
زیـنـب گـفـت : دو مـحـبت در دل مردان با ایمان نمی گنجد : حب خداو حب اولاد .
ناچار باید گفت : حب به ما شفقت و مهربانی است ومحبت خالص مخصوص ذات لایزال الهی است .
حضرت با شنیدن این حرف به آن دو, مهر و عطوفت بیشتری می فرمود و آنان را تحسین و تمجید می کرد .
رسول اکرم (ص ) فرمود : پدری که بانگاه محبت آمیز خود فرزندخویش را مسرور می کند, خداوند به او اجر آزاد کردن بنده ای را عنایت می فرماید
مستدرک الوسائل , ج 2, ص 626
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
📚@sarguzasht📚
❤️ دیگر نیازمند نشدم...
🔸شخصی از اهل علم میگفت:
در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار میگرفتیم بهحدی که آب و نان نداشتیم.
خانواده میگفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه.
من میگفتم: این کار را نمیکنم و اگر اصرار بکنید، میگذارم و از خانه بیرون میروم.
🔸 آن شخص میگفت: شب خواب دیدم کسی در میزند.
#امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند. پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشتهاند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشتهاند، [که کوچکترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که میتوان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت.
👌ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیهگاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 اهمیت صحیفه سجادیه
از آثار معنوی ارزش مندی که از امام سجاد (ع) به یادگار مانده، کتاب های گران سنگ صحیفه سجادیه و رسالة الحقوق می باشد.
هنگامی که از حوزه علمیه قم یک نسخه صحیفه سجادیه برای دانشمند بزرگ اهل تسنّن و صاحب تفسیر «الجواهر» ارسال شد و او با این کتاب ارجمند مواجه گردید، درباره آن نوشت: کتاب را با دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت هایی است که در غیر آن یافت نمی شود. حقّاً از بدبختی ماست که تاکنون به این اثر گران بهای جاوید از میراث های نبوت و اهل بیت، دست نیافته ایم.(1)
بسیاری از مردم بی خبر، امام سجاد علیه السلام را با لقب بیمار می شناسند و فکر می کنند که ایشان همواره در تمام عمر در بستر بوده اند. اما این واقعیت ندارد؛ آن بزرگوار فقط مدت کوتاهی، آن هم در کربلا بیمار بودند و این مسئله نیز یکی از حکمت های خداوند متعال بود تا ایشان زنده بمانند و برای آینده اسلام مفید باشند.
«در حقیقت، خداوند بزرگ او را به وسیله بیماری اش حفظ فرمود تا یزیدیان از او دست باز دارند و با ماندن او رشته امامت ادامه یابد و آینده اسلام و امت تأمین گردد.»(2)
1) زندگانی امام سجاد (ع)، تهیه و تنظیم از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 29
2) رضا شیرازی، شام غریبان، ص 18
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 اهمیت صحیفه سجادیه
از آثار معنوی ارزش مندی که از امام سجاد (ع) به یادگار مانده، کتاب های گران سنگ صحیفه سجادیه و رسالة الحقوق می باشد.
هنگامی که از حوزه علمیه قم یک نسخه صحیفه سجادیه برای دانشمند بزرگ اهل تسنّن و صاحب تفسیر «الجواهر» ارسال شد و او با این کتاب ارجمند مواجه گردید، درباره آن نوشت: کتاب را با دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت هایی است که در غیر آن یافت نمی شود. حقّاً از بدبختی ماست که تاکنون به این اثر گران بهای جاوید از میراث های نبوت و اهل بیت، دست نیافته ایم.(1)
بسیاری از مردم بی خبر، امام سجاد علیه السلام را با لقب بیمار می شناسند و فکر می کنند که ایشان همواره در تمام عمر در بستر بوده اند. اما این واقعیت ندارد؛ آن بزرگوار فقط مدت کوتاهی، آن هم در کربلا بیمار بودند و این مسئله نیز یکی از حکمت های خداوند متعال بود تا ایشان زنده بمانند و برای آینده اسلام مفید باشند.
«در حقیقت، خداوند بزرگ او را به وسیله بیماری اش حفظ فرمود تا یزیدیان از او دست باز دارند و با ماندن او رشته امامت ادامه یابد و آینده اسلام و امت تأمین گردد.»(2)
1) زندگانی امام سجاد (ع)، تهیه و تنظیم از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 29
2) رضا شیرازی، شام غریبان، ص 18
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 وضعیت شیعیان در آخرالزمان
🔹امام علی علیهالسلام فرمودند:
🟢 در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚 غیبت نعمانی، باب۱۲
#امام_زمان
#آخرالزمان
✍
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 وضعیت شیعیان در آخرالزمان
🔹امام علی علیهالسلام فرمودند:
🟢 در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚 غیبت نعمانی، باب۱۲
#امام_زمان
#آخرالزمان
✍
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🍂بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کَرَم بر چشمهای خستهی ما کن...
🍂بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
🍂کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشمِ سقا کن...
#سلاممولایمن
#امام_زمان♥
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ
♻️ امروز دوشنبه
۲۵ تیر ۱۴۰۳ هجری شمسی
۹ محرم ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز دوشنبه:
«یا قاضِیَ الحاجات» ۱۰۰ مرتبه
تاسوعای حسینی بر عزاداران و مخاطبین تسلیت باد. 🥀
🔴به آنچه میدانی، عمل کن
شیخی عارف و سخنوری توانا روزی به مغازۀ بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید.
بقال پیمانه را داد و به شیخ گفت:
گردوها را دستت بگیر و سبکسنگین کن و هرکدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن.
شیخ سؤال کرد:
چرا چنین لطفی در حق من میکنید؟! (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران میفروشی!)
بقال گفت:
شما عالم و خطیبی باسواد هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفتهام و به وجود شما افتخار میکنم و میخواهم جبران علم کنم.
شیخ آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد.
سپس گفت:
این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم. بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من میکشیدی نه اینکه اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!
احترام مرا زمانی نگه داشته بودی که آنچه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل میکردی.
مرا نیازی به جبران حقالزحمه علمم با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی مینشینند.
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴به آنچه میدانی، عمل کن
شیخی عارف و سخنوری توانا روزی به مغازۀ بقالی در بازار رفت و خواست مقداری گردو بخرد. قیمت گردو را پرسید.
بقال پیمانه را داد و به شیخ گفت:
گردوها را دستت بگیر و سبکسنگین کن و هرکدام وزنی نداشت (پوچ بود) جدا کن.
شیخ سؤال کرد:
چرا چنین لطفی در حق من میکنید؟! (گردوی سالم را به من و خراب را به دیگران میفروشی!)
بقال گفت:
شما عالم و خطیبی باسواد هستید. من مطالب زیادی از شما یاد گرفتهام و به وجود شما افتخار میکنم و میخواهم جبران علم کنم.
شیخ آه سردی کشید و سری به تأسف تکان داد و پیمانه را به بقال داد.
سپس گفت:
این همه من در منبر، از انصاف سخن گفتم. بهای علم من آن بود که مانند دیگران، گردو به پیمانه برای من میکشیدی نه اینکه اختیار انتخاب دهی و چنین پیشنهادی به من بدهی!
احترام مرا زمانی نگه داشته بودی که آنچه را در پای منبرم شنیده بودی استفاده و عمل میکردی.
مرا نیازی به جبران حقالزحمه علمم با مقداری گردوی پُرمغز نبود. وای بر حال من که بر پای منبر من چنین کسانی مینشینند.
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
به دست قائم ما، رانده شدگان از دین، به آشیانه های آرام بخش خود باز می گردند
(با ظهورت) صبح حقيقت دميده می شود و تيرگى باطل از ميان می رود، و خداوند به وسيله تو پشت طغيان را در هم می شكند، و راه و رسم ايمان را (به صورت نخست) باز می گرداند. کودكانی كه در گهواره اند، دوست دارند كه ای كاش می توانستند حركت نموده به سوى تو آيند، و وحوش صحرا مايلند كه كاش راهى در كنار تو داشتند. به دست تو همه دنیا شادمان می شوند، و اساس عزّت و شرف در جاى خود قرار می گيرد، و دین گریزان به آشیانه های آرام بخش خویش باز می گردند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
يَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ يَنْجَلِي ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ يَقْصِمُ اللَّهُ بِكَ الطُّغْيَانَ وَ يُعِيدُ مَعَالِمَ الْإِيمَانِ. يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً، وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً. تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً، وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِي الْعِزِّ فِي قَرَارِهَا، وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا.
(كمال الدين، ج2، ص450)
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
❤️ تفاوت در معجزات پیامبران
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
"ابن سکیّت" عالمی بزرگ بود، از امام رضا علیه السلام پرسید: «چرا خدا موسی علیه السلام را با معجزه ی ید بیضا (دست درخشان)، و عیسی علیه السلام را با معجزه ی طب، و محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با معجزه ی سخن فرستاد؟»
امام رضا علیه السلام فرمودند: «خدا وقتی موسی علیه السلام را فرستاد؛ زمان، زمان سِحر و جادو بود و خدا چیزی به او داد که از عهده ی هیچ یک از جادوگران ساخته نبود...
وقتی عیسی علیه السلام را فرستاد؛ روزگار پزشکی و پیشرفت علوم پزشکی بود و خدا چیزی به عیسی علیه السلام داد که از عهده ی هیچ پزشکی ساخته نبود مثل زنده کردن مرده... و وقتی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را فرستاد؛ روزگار سخنوری بود و خدا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معجزه ای داد که سکه ی آنان را از رونق انداخت...» "ابن سکیّت" گفت: «والله هیچ کس را مثل تو ندیده ام و نخواهم دید!»(1)
1- . الاحتجاج، ج 2، ص 224
یک قمقمه دریا : صد قصه و نکته از زندگی امام رضا علیه السلام/محمدهادی زاهدی[برای] سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 اهمیت صحیفه سجادیه
از آثار معنوی ارزش مندی که از امام سجاد (ع) به یادگار مانده، کتاب های گران سنگ صحیفه سجادیه و رسالة الحقوق می باشد.
هنگامی که از حوزه علمیه قم یک نسخه صحیفه سجادیه برای دانشمند بزرگ اهل تسنّن و صاحب تفسیر «الجواهر» ارسال شد و او با این کتاب ارجمند مواجه گردید، درباره آن نوشت: کتاب را با دست تکریم گرفتم و آن را کتابی یگانه یافتم که مشتمل بر علوم و معارف و حکمت هایی است که در غیر آن یافت نمی شود. حقّاً از بدبختی ماست که تاکنون به این اثر گران بهای جاوید از میراث های نبوت و اهل بیت، دست نیافته ایم.(1)
بسیاری از مردم بی خبر، امام سجاد علیه السلام را با لقب بیمار می شناسند و فکر می کنند که ایشان همواره در تمام عمر در بستر بوده اند. اما این واقعیت ندارد؛ آن بزرگوار فقط مدت کوتاهی، آن هم در کربلا بیمار بودند و این مسئله نیز یکی از حکمت های خداوند متعال بود تا ایشان زنده بمانند و برای آینده اسلام مفید باشند.
«در حقیقت، خداوند بزرگ او را به وسیله بیماری اش حفظ فرمود تا یزیدیان از او دست باز دارند و با ماندن او رشته امامت ادامه یابد و آینده اسلام و امت تأمین گردد.»(2)
1) زندگانی امام سجاد (ع)، تهیه و تنظیم از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 29
2) رضا شیرازی، شام غریبان، ص 18
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
حجتالاسلام پناهیان - @emamzaman.mp3
2.73M
🌱باربری که در جوانی دلداده
امام زمان(عج) شد...
#امام_زمان ♥️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴اثر بی توجهی و بی اعتنایی به پدر!
فرزند آیت الله کوهستانی، درباره احترام به پدر، از دیدگاه پدر گرامی خود چنین حکایت می کند:
روزی در حیاط منزل مشغول انجام کاری بودم، آقا چند بار مرا صدا کرد، ولی من چون نشنیده بودم متوجه خطاب ایشان نشدم.
برای مرتبه آخر که مقداری بلندتر مرا مورد خطاب قرار داد صدای مبارک ایشان را شنیدم و بلافاصله به محضرشان رسیدم.
با ناراحتی فرمود:
«چرا جواب ندادی؟»
عرض کردم: صدای شما را نشنیدم، اگر کوتاهی کردم حاضرم مؤاخذه شوم.
فرمود:
من که تو را بخشیدم ولی از اثرش می ترسم...
گویا مراد معظم له این بود که فرزند نباید در مراقبت و اطاعت از والدین خود کوتاهی کند و باید همواره گوش به فرمان پدر و آماده خدمت گزاری باشد
زیرا که سهل انگاری در این زمینه آثار نامطلوبی روی فرزند خواهد داشت.
📕بر قله پارسایی،کرامات آیت الله کوهستانی
#امام_زمان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت!
از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت #امام_زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟
گفته بود: نمی دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم.
اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است می توانی كمكی به من بكنی؟
گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم.
پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي خواهد پول را برگردانی».
شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی!
🖋حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚