داستان ماندانا مادر کورش
ماندانا نام دختر ایشتوویگو (آسیتاگ) پادشاه ماد است، که در زمان بارداری به زندان رفت و #کوروش را از او گرفتند و به چوپانی دادند تا او را بکشد.
ماندانا از سوی مادری #فرزند شاهدخت آرینیس از لیدیه بود. آریـِنیس دختر آلیاتِس دوم پدر قارون بود. قارون یا همان کرزوس همان پادشاه لیدیهای است که گنج و داراییهای او در ادبیات پارسی زبانزد است.
ماندانا یا ماندانای مادی یک شاهدخت مادی بود، که بعدها به همسری کمبوجیه اول درآمد و ملکه او شد. وی مادر کورش بزرگ، شاهنشاه ایران و مؤسس سلسله هخامنشی است.
به گفته هرودوت، ماندانا فرزند ایشتوویگو، #پادشاه ماد و پسر هووخشتره بزرگ بود، و آرینیس شاهزاده اهل لیدیه مادر او به شمار میآمد. آرینیس خود دختر آلیاتس دوم، پدر کرزوس #شاه معروف لیدیه بود و بدین ترتیب آرینیس خواهر کرزوس محسوب میشد. با این حال، کریستین استفانی میگوید که آرینیس دختری بود که از مادری دیگر [به جز مادر کرزوس] بدنیا بود.
بر مبنای گزارش هرودوت، مدت کوتاهی بعد از تولد ماندانا، ایشتوویگو در عالم خواب، رویایی عجیب و غریب دید و آن رویا این بود که خواب دید از ادرار دخترش (ماندانا)، سیلی عظیم پدید آمد و این سیل آنقدر عظیم بود که سرتاسر آسیا را فراگرفت. او دربارهٔ این رویا به مشورت با یک مغ که تعبیر خواب میدانست، میپردازد و او ضمن تعبیر به وی هشدار میدهد که خوابش بدین معناست که فرزند ماندانا، حکومت وی را سرنگون خواهد نمود.
ایشتوویگو، به منظور جلوگیری از تحقق چنین نتیجهای، ماندانا را برای یک شاهزاده هخامنشی که جزو رعایای خودش است، یعنی برای کمبوجیه اول، نامزد مینماید. کمبوجیه (کامبیز)، مردی است از خانوادهای خوب و آرام و مطیع، که از نظر ایشتوویگو، هیچگونه خطری برای تاج و تخت ماد به شمار نمیاید.
امّا ایشتوویگو برای بار دوم نیز، هنگامیکه ماندانا باردار بود، وی را در عالم رویا مشاهده نمود، در حالی که از درون رحم او، یک درخت مو میروید و به سرعت رشد میکند تا تمام جهان را فرامی گیرد. به همین دلیل ایشتوویگو، وحشت زده وفادارترین محرم اسرار بارگاه خویش، که هارپاگ یا هاریاگوس نام دارد را، برای کشتن کودک برمی گزیند. با این حال، هارپاگ از بر زمین ریختن خون سلطنتی بیزار بود، کودک را، که همان کورش دوم (کورش بزرگ) بود، مخفی نمود و او را به چوپانی به نام میتراداتس سپرد.
سالها بعد، کوروش به مخالفت و سرپیچی از پدر بزرگ خویش، ایشتوویگو پرداخت و او را به مبارزه طلبید، که این امر منجر به جنگ میان آنها گردید؛ جنگی که گرچه نخست کورش در آن توفیقی نداشت، اما بعد فرار هارپاگ از میدان جنگ به پاسارگاد منجر به سرنگونی ایشتوویگو و تحقق پیش بینیهایی شد که از رویاهای وی برمی خاست.🌺
#داستانهای #کوتاه 👇👇👇
۰
📚@sarguzasht📚