.
بمیر در بغلم! فرصت اضافی نیست
بمیر در بغلم! وقت موشکافی نیست
به خوابِ خوبِ پس از بوسه فکر کن اما
بمیر در بغلم! خوابِ خوب کافی نیست
بمیر تا تنمان روی هم غبار شود
گذشتههای گلویم جریحهدار شود
و بُغضِ بیکسیام روی شانهات بدَوَد
و از تنی که ندارم نشانهات برود
بگو به حافظهام دست از تو بردارد
بمیر! توی سرم زندگی خطر دارد
بخند در سرم -این زخمِ از جنون لبریز-!
بمیر بین همین خندههای سحرآمیز
و بعد زخمِ تنم را به بوسه دعوت کن
و با من از هوسِ زخمِ تازه صحبت کن
مرا بزن که بمیرم! کمی ستمگر شو
و بعد توی همین چرخه بیبدنتر شو
به شکل هر چه به غیر از خودت عذابم کن
مرا ببوس و بیازار و بعد خوابم کن
بمیر! حل شو در آغوش بینشانهی من
که از سرم برود شرم دخترانهی من
دلم گرفته نگو چارهاش فقط صبر است
بمیر در بغلم! زندگی همینقدر است!
#شمیم_زمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جانور که باشد بگریزد از بلایی
من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟
📕به کانال دکتر سوگل مشایخی بپیوندید
🎙
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
🍃👈
❤تنها صداست که می ماند......❤
🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
🔴بیچاره ترین آدم ها در روز قیامت!
روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول_اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد #صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد
اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند.
علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است.
در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند.
وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
📚از بیانات حاج آقا رفیعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
○
مے ترسم... مے ترسم؛
فراموش بشم تو چشات
مے ترسم تو بهتِ نگات گم بشم؛
مے ترسم؛
تو بغضِ صدات بشڪنم
تو آغوشِ شب هات، فراموش بشم؛
مے ترسم؛ سڪوتے بشم تا ابد
یہ تابوتِ خالے رو دوشت بشم؛
مے ترسم؛
تمام تو رو گم ڪنم
رو بالِ خیالت؛
یہ فانوسِ خاموش بشم؛
مے ترسم؛
ڪبوتر بشم تو قفس، بمیرم
نبینم تو رو ...
تا دمِ آخرینِ نفس؛
مے ترسم؛
بمیرم فراموش بشم؛
رو بالِ خیالت؛
یہ فانوسِ خاموش بشم!...
#فرح_فریماااا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجایی که
قوی تر از بهونههات بودی!
اونجایی که باورت نکردن
و باز هم ادامه دادی!
اونجایی که تلاش میکردی
و هیچکَس تو رو نمیدید،
اونجایی که حرفهای
پشت سرت رو میشنیدی
و سکوت میکردی!
دقیقا همون روزا
داشتی رشد میکردی!
ممنونِ خودت باش بابتِ
کسی که اینروزا هستی...🥰❤️
📕به کانال دکتر سوگل مشایخی بپیوندید
🎙
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
🍃👈
❤تنها صداست که می ماند......❤
🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
❤️ پندانه
میگویند ملا نصرالدین از همسایهاش دیگی قرض گرفت. پس از چند روز دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوشخیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد.
همسایه گفت: مگر دیگ هم میمیرد؟ چرا مزخرف میگویی!!!جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمیزاید. دیگی که میزاید حتما مردن هم دارد.
🔻این حکایت برخی از ماست که هر جا به نفعمان باشد عجیبترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
.#پیغامی بده
ساقیا آشفته ام جامی بده ...
باده ای لبریز کن کامی بده ..
شهره ی افاق گشت دیوانه دل ..
بر من شوریده اکرامی بده ،
سالها بی خواب و بیدار توام ..
از کرم رحمی و آرامی بده ،
زخم دل را خود بخوان از چهره ام ..
مرهمی گر نیست پیغامی بده ،
بی خبر هستم ز حال خویشتن ..
من کی ام ؟ من کیستم نامی بده ،
صوفیان را بر سماع آورده ای ..
دست من گیرو ، سرانجامی بده ،
مرغکی گمگشته و ، بی دانه ام ..
همچو صیادی مرا ، دامی بده ،
آتشی از شوق تو دارم به دل ..
در حریم عشق فرجامی بده ،
حلقه های بندگی دارم به دل ..
عاشقم دیوانه ام ، رامی بده ،
#راحمم فارغ ز جام دیگرم ...
جز شراب عشق ، ناکامی بده ،
#راحم_تبریزی🖋️🖋️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
سکوت، دستهگلی بود
میان حنجرۀ من
ترانۀ ساحل،
نسیم بوسۀ من بود و پلک باز تو بود
بر آبها پرندۀ باد
میان لانۀ صدها صدا پریشان بود
بر آبها
پرنده، بیطاقت بود
صدای تندر خیس،
و نور، نور تر آذرخش
در آب آینهای ساخت
که قاب روشنی از شعلههای دریا داشت
نسیم بوسه و
پلک تو و
پرندۀ باد،
شدند آتش و دود
میان حنجرۀ من،
سکوت دستهگلی بود.
#یدالله_رویایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
غمی دارم در این سینه که با جز تو نمی گویم
به معشوقی گرفتارم که جز او را نمی جویم
رهی بی انتها در پیش و من تنهای تنهایم
هزاران مثنوی خواهم نوشت از شرح غم هایم
صدای التماسم را شنیدی یا که نشنیدی؟
به گریه روز را شب کردم و اما تو خندیدی
فدای قند لب هایت زمانی را که می خندی
شکر می ریزد از هر سو نقابت را که می بندی
بپوشان آن دو چشمت را که بر خلقی جفا کردی
چه شب هاییکه یلدا شدببین با من چه ها کردی
شریک درد یعقوبم تو ماه شهر کنعانی
تو زندانبان و من در تار زلفت گشته زندانی
سراسر آتشم با هر نفس هی شعله می گیرم
از این هجران و تنهایی از این پاییز می میرم
شبی در خواب دیدم آمدی و مهربان بودی
ولی چون برگ بی مهر غروب یک خزان بودی
نماندی و به لبخندی مرا مهمان خود کردی
چه خواب خوب شیرینی،چه خواب تلخ پر دردی
#محراب_قلی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
📚عذاب شدید بردن آبروی دیگران!
مردی خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود،
از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..
حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر!
هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"
حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند:
هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است...
📗کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد.
📒به نقل از تفسیر راهنما.
📕بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می نشاند و تصویر او را می کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.
حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند. سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود.
نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مشت با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند.
او هم قبول نمود. چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟گفت : شما قبلا هم از چهره ی من نقاشی کشیده اید،من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚
🖤 داستان امام_حسین(ع) شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚