#ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞوکنایهﻫﺎﯼﻓﺎﺭﺳﯽ
🔮حرف ج🔮
• جا تر است و بچه نیست : کار از کار گذشته و چیزی موجود نیست
• جا گرم کردن : در محلی مستقر شدن
• جانا سخن از زبان ما می گویی : گله و شکایت بیجا از من دارید ، من خود به گله کردن از شما اولی هستم
• جان به عزراییل نمی دهد : بسیار خسیس است
• جان پدر ، تو سفره بی نان ندیده ای : هنوز جوانی و قدر مال نمی دانی
• جان کسی را بر لب آوردن : کسی را مدت زیاد در انتظار گذاشتن
• جای سوزن انداختن نیست : بسیار شلوغ است
• جای شکرش باقی است : باید خدا را شکر کرد که از این بدتر نشده است
• جایی نمی خوابد که آب زیرش برود : آن قدر زیرک است که کاری نمی کند تا دچار ضرر و زیان شود
• جگرش برای فلان چیز لک زده است : آرزومند خوردن یا داشتن آن است
• جنگ اول به از صلح آخر : قرار اول کار بهتر از تفاهم پس از دعواست
• جواب دندان شکن : پاسخ به جا و موجه
• جواب های هوی است : درشت گوی ، درشت می شنود
• جوجه را آخر پاییز می شمارند : نتیجه در پایان کار مشخص می شود
• جیبش را تار عنکبوت گرفته است : دیری است که نقدی به جیب ندارد
#داستان_کوتاه🧐
❤️🔥 | @sarkesh_novel 👈🏽🍓 بــیــآ تــــو
#ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞوکنایهﻫﺎﯼﻓﺎﺭﺳﯽ
🔰حرف ت🔰
• تا تنور گرم است بچسبان : تا اسباب و وسایل هست ، برای رسیدن به مقصود بکوش ، فرصت را غنیمت شمار
• تا گوساله گاو شود ، دل صاحبش آب شود : رسیدن به مقصود ، با سختی و مرارت توأم است
• تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها : بیشتر اوقات مشهورات بر حقیقت مبتنی است
• تب تند زود عرقش می آید : دوستی های بی حد و اندازه ، غالبا به سردی یا دشمنی مبدل می شود
• ترحم بر پلنگ تیز دندان ، ستم کاری بود بر گوسفندان : رحم آوردن بر بدان ، ستم است بر نیکان
• تعارف آمد و نیامد داره : با این که گمان می بردید احسان شما را نمی پذیرد ، بر خلاف پذیرفت
• تعارف شاه عبد العظیمی است : به زبان می گوید اما از دل راضی نیست ( منظور همون تارف اصفهانیه )
• تو را به گور من نمی گذارند : به خاطر گناه من ، تو را عذاب نمی کنند
• توی دعوا حلوا پخش نمی کنند : ستیزه و دعوا غالبا با زد و خورد و سخنان درشت توأم است
• توی دهن شیر می رود : بسیار شجاع و نترس است
• تیر از کمان رفت : وقت تدارک کار گذشت
• تیری به تاریکی انداختن : به گمان و حدس نتیجه و سود ، کاری کردن
• تیشه بر ریشه خود زدن : خود را در معرض خطر نابودی قرار دادن
#داستان_کوتاه🧐
❤️🔥 | @sarkesh_novel 👈🏽🍓 بــیــآ تــــو
#ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞوکنایهﻫﺎﯼﻓﺎﺭﺳﯽ
🔮حرف پ🔮
• پا تو کفش کسی کردن : در کار دیگری دخالت کردن
• پا در یک کفش کردن : اصرار و پا فشاری کردن
• پارسال دوست ، امسال آشنا : به شوخی به دوست یا آشنایی می گویند که مدتی دراز از او بی خبر بوده اند
• پایت را به اندازه گلیمت دراز کن : زیاده روی نکن
• پایش لب گور است : به خاطر پیری مرگش نزدیک است
• پته اش روی آب افتاد : رسوا شد ، رازش آشکار شد
• پز عالی جیب خالی : با وجود بی بضاعتی خویشتن را چون توانگران می آراید
• پشت پا زدن : با تحقیر ، ترک گفتن
• پشت چشم نازک کردن : ناز کردن
• پشت دستش را داغ کرد : با خود عهد کرد که بار دیگر این کار را نکند
• پشتش باد خورده : پس از مدتی بیکاری ، هنگام شروع به کار ، کاهلی می کند
• پشت و روش معلوم نیست : دو رو و منافق است
• پشم در کلاه نداشتن : در خور بیم و هراس نبودن
• پشه لگدش زده : مریض نیست و از نازک طبعی ، گمان ناتندرستی به خود می برد
• پل خر بگیری : محل امتحان و آزمایش
• پولش از پارو بالا می رود : مال فراوان دارد
• پیراهن عثمان کردن : حقی را وسیله پیشرفت باطلی کردن
• پی نخود سیاه فرستادن : کسی را با ارجاع به کاری ، از سر باز زدن
#داستان_کوتاه🧐
#پند
❤️🔥 | @sarkesh_novel 👈🏽🍓 بــیــآ تــــو
#ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞوکنایهﻫﺎﯼﻓﺎﺭﺳﯽ
💠حرف ب💠
• به باد هم نگو : این راز را سخت پوشیده نگه دار
• با پنبه سر بریدن : با نرمی و لطف به کسی آسیب و ضرر رساندن
• باد آورده را باد می برد : هر چه آسان به دست آید ، آسان هم از دست خواهد رفت
• باد به پشت کسی خوردن : پس از مدتی کاهلی و بیکاری ، شروع کار بر کسی دشوار بودن
• باد در آستین کسی کردن : کسی را با تعریف و تمجید فریفتن
• با دمش گردو می شکند : از پیش آمد حاضر بسیار شاد و خرسند است
• بادنجان بم آفت ندارد : خاطر جمع باش به او آسیبی نمی رسد
• بادنجان دور قاب چین : چاپلوس و متملق
• بار کج به منزل نمی رسد : کار از پایه خراب ، نتیجه ای در بر ندارد
• بازی اشکنک دارد ، سر شکستنک دارد : مثلی است متداول میان اطفال ، برای تسلا به کودکی می گویند که در بازی به او آسیب رسیده است
• با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن : با وجود فقر و بی بضاعتی صورت ظاهر را حفظ می کند
• با شاخ گاو سر را به جنگ انداختن : خود را به مهلکه انداختن
• با طناب پوسیده کسی به چاه رفتن : به واسطه امید و اعتقاد نابجا در بلا گرفتار آمدن
• بالای سیاهی که رنگی نیست : بدتر از این نخواهد شد
• باید گذاشت در کوزه آبش را خورد : این وعده وفا نخواهد داشت
• با یک دست دو هندوانه نمی توان برداشت : به انجام رساندن دو کار خطیر همزمان دشوار است
• با یک گل بهار نمی شود : از یک مورد نتیجه کلی نمی شود گرفت
• ببینیم و تعریف کنیم : در پاسخ آن که ادعا کند چنین و چنان کنم گویند
• بد را باید بد گفت ، خوب را خوب : اگر پیش از این کارهای بدی کرده است ، این یک کارش خوب بوده
• برای کسی بمیر که برای تو تب کند : غم کسی را بخور که بر غم تو اندوهگین شود
• برای همه مادر است برای من زن بابا : با همگان مهربان است و با من بی مهری می کند
• بر یخ نوشتن : قطع امید کردن
• بزک نمیر بهار میاد ، کنبزه با خیار میاد : وفای این وعده بسیار دور است
• بوی حلواش می آید : پیر است و مرگش نزدیک
• به روباه گفتند : شاهدت کیست ؟ گفت : دمم : شاهد مغرض است و با این شهادت به او منفعتی می رسد
• به گمانش علی آباد شهری است : به غلط گمان نیک روزی می برد
• به مرگ می گیرد تا به تب راضی شود : زیاده طلب می کند تا طرف به اندازه کافی تن بدهد
• به نام ما به کام تو : به ظاهر از آن ماست اما نفعش به دیگری می رسد
• یک تیر و دو نشان زدن : از امکانات موجود نهایت بهره را بردن
#داستان_کوتاه🧐
#پند
❤️🔥 | @sarkesh_novel 👈🏽🍓 بــیــآ تــــو
#ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞوکنایهﻫﺎﯼﻓﺎﺭﺳﯽ√
همراه بامعنی ضرب المثل ها√
✔️ﺣﺮﻑ ﺍﻟﻒ
⭐️ازهرﭼﻪ ﺑﮕﺬﺭﯼ ﺳﺨﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻮﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺻﺤﺒﺖ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﺴﻞ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻣﻮﺭﺩﭘﺴﻨﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺩﻝ، ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ .
⭐️ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﯽﮔﯿﺮﯼ
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻋﻤﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮﺩد، ﭼﻪ ﻋﻤﻞ ﺯﺷﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ .
⭐️ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺩ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺎﺩﺵ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﺪ.
⭐️ﺍﺯ ﻫﻮﻝ ﺣﻠﯿﻢ ﺩﺭ ﺩﯾﮓ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺫﻭﻕ ﻭ ﻃﻤﻊ ﻭ ﺣﺮﺹ ﺯﯾﺎﺩ ﻋﺠﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺿﺮﺭ ﺷﺪﻥ .
⭐️ﺍﺳﺒﺶ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﻌﻠﺶ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ
ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻓﺮﻉ ﺑﻮﺩﻥ .
⭐️ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩﻥ
ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺜﻞ ﻋﻠﻢ ﯾﺎ ﺛﺮﻭﺕ ﺭﻧﺞ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻥ .
⭐️ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻻﯼ ﺯﺧﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ
ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﮐﺮﺩﻥ .
⭐️ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻢ
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺻﻞ ﻭ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻭ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﺸﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﯿﺖ ﻧﻤﯽﺷﻨﺎﺳﻨﺪ .
⭐️ﺍﺷﮑﺶ ﺩﻡ ﻣﺸﮑﺶ ﺍﺳﺖ
ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ .
⭐️ﺍﺷﮏ ﮐﺒﺎﺏ ﻣﻮﺟﺐ ﻃﻐﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ، ﺯﺍﺭﯼ، ﻧﺠﺎﺑﺖ ﻭ ﺳﺎﺯﺵ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺴﺘﺎﺥ ﺷﺪﻥ ﻇﺎﻟﻢ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
⭐️ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻧﺼﻒ ﺟﻬﺎﻥ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺩﯾﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
⭐️ﺍﻓﺎﺩﻩﻫﺎ ﻃﺒﻖ ﻃﺒﻖ، ﺳﮓﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺵ ﻭَﻕ ﻭ ﻭَﻕ
ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺳﮓﻫﺎ ﺑﻪﻃﺮﻑ ﮊﻧﺪﻩﭘﻮﺵ ﺑﯽﭼﯿﺰ ﭘﺎﺭﺱ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﯽﻧﻮﺍﯾﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﮐﻨﺪ.
⭐️ﺍﻓﺴﺎﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻥ
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﮐﺶ ﺷﺪﻥ، ﻫﺮﺯ ﻭ ﻭﻝ ﻭ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪﻥ . ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻃﻐﯿﺎﻥ ﯾﺎ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ .
⭐️ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺩﺍﻉ ﻭ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
⭐️ﺍﮔﺮ ﺭﺍ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﺳﺒﺰ ﺷﺪ
ﺑﺎ ﺍﮔﺮ ﻭ ﺍﻣﺎ ﻭ ﻋﺪﻩﻫﺎﯼ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ .
⭐️ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﺑﺘﺮﮐﺎﻧﺪ
ﺑﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩﺗﺮﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﻭ ﮐﻢﺗﺮﯾﻦ ﺧﻮﺍﻫﺶ (ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ) ﻃﺮﻑ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥ.
⭐️ﺍﮔﺮ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﻧﺎﻥ ﮔﻨﺪﻡ، ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ
ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﯾﺎ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﺷﺪ .
⭐️ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺖ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﺭ ﻭ ﮐﭽﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺯﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﺯﺑﺎﻥﺑﺎﺯﯼ ﻃﺮﻑ .
⭐️ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺩﻋﺎﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺘﮑﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﺻﻠﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ .
⭐️ﺍﮔﻪ ﻋﻠﯽ ﺳﺎﺭﺑﻮﻧﻪ، ﻣﯽﺩﻭﻧﻪ ﺷﺘﺮ ﻭ ﮐﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﻮﻧﻪ
ﺁﺩﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﺪ .
⭐️ﺍﮔﻪ ﻫﻮﺳﻪ، ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺑَﺴﻪ
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﯾﺎ ﻫﻮﺱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺁﻥ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
⭐️ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺑﺰﻧﯽ ﻃﻼ ﺑﺸﻪ
ﺩﻋﺎ ﺩﺭ ﺣﻖ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ : ﺭﻭﺯﺑﺮﻭﺯ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﺪﻥ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻭ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﺮ ﻭﻓﻖ ﻣﺮﺍﺩ .
⭐️ﺍﻟﮑﯽ ﺧﻮﺵ
ﺧﻮﺷﯽ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ .
⭐️ﺍﻣﺎﻡ ﺯﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﮏ ﻗﻨﺪﯾﻞ
اظهاﺭ ﺑﯿﻨﻮﺍﯾﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮐﻞ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻧﺎﭼﯿﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﻥ .
⭐️ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻘﺪ، ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺴﯿﻪ
ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺳﺪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﺴﯿﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ .
⭐️ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺗﺐ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﻫﻢ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞﺗﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ .
⭐️ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﮑﻮﺳﺖ
ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻭ ﻣﯿﺎﻧﻪﺭﻭﯼ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ .
⭐️ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻦ
ﺳﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻼﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺟﻨﺲ ﻧﺎﻣﺮﻏﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻥ.
#داستان_کوتاه🧐
#پند
❤️🔥 | @sarkesh_novel 👈🏽🍓 بــیــآ تــــو