فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهان که لطف ندارد
بگو نجف چه خبر؟!
😭❤️🩹
طناز
#پارت_۲۵۸ _._._._._._._._._._._._.🤍✨_._._._._._._ با بی بی گردو پوست میکنیم، خدا رو شکر مهدیس
#پارت_۲۵۹
_._._._._._._.__._._._.✨🤍_._._._._._._.
من اما دلم شکسته بود رفتار زشت مهدیس و این حقی که همه بهش می دادن داشت دیوونهام میکرد.
به سمت دریا میرم، کلبه تا ساحل فاصلهای نداره بر خلاف جنگل که راه طولانی و ترسناکی داره.
روی ماسه ها میشینم و آروم آروم اشک می ریزم عجله کردم با مهدیار فرار کردم.
میتونستم با آقاجون صحبت کنم یا با اعتصاب غذا و گریه جلوی ازدواج با سپهر رو بگیرم اون وقت اینجوری توسط مهدیس تحقیر نمیشدم.
تو این خونه حس غریبی میکردم، اینجا خونهی مهدیس و مرضیه جون بود نه من.
من حتی زن رسمی مهدیار نیستم، فقط یک دختر فراریم.
کنترل اشک هام دیگه دست خودم نیست، پشت سر هم اشک میریزم.
_._._._._._._.__._._._.✨🤍_._._._._._._.
کپی برداری ممنوع است.
طناز
#پارت_۲۵۹ _._._._._._._.__._._._.✨🤍_._._._._._._. من اما دلم شکسته بود رفتار زشت مهدیس و این حقی
#طناز🦋
#پارت_۲۶۰
_._._._._._._._._._.✨🤍._._._._._._._.
با دیدن مهدیار پشت سرم اشکام رو با آستینم پاک میکنم.
- اینجا چی میخوای؟
- بی بی حواسش بود تو ناراحتی بهم گفت رفتی ساحل.
هم بهم گفت مهدیس چی کار کرده!
تو دلم هزارتا بوس برای بی بی فرستادم پیرزن مهربون به روی خودش نیاورده ولی هوای دلم رو داشته!
- من خیلی اشتباه کردم با تو فرار کردم.
درسته شرایطم خاص بود ولی تهش من اون دختر فراریم که یک عمر باید حرف بشنوم.
- گل میگیرم دهن کسی که پشتت حرف بزنه رو.
- حتی اگه خواهر حاملهت که با تو درد یتیمی کشیده،باشه چی؟
سکوت میکنه، دلم از زمین و زمان پر شده بود.
- تو هم مثل خواهرت فکر میکنی مهدیار، منتها غريزه است ه.وس یا عشق فعلا بهت اجازه نمیده اذیتم کنی.
من با پای خودم اومدم تو آغو.ش دشمنم.
- من دشمنت هستم؟
- بله دشمن جونم.
_._._._._._._._._._.✨🤍._._._._._._._.
کپی برداری ممنوع است.