eitaa logo
طناز
9.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
141 ویدیو
0 فایل
تبلیغاتمون😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1759249087C4c9dc63f34
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی از ته دل بخندی…🌻 💞🦋💫
. تا تو را از دور ديدم رفت عقل و هوش من... ‌✨♥️
هل سبق لك أن نظرت إلى ضحكك؟ الأمل هو مثل ذلك بالضبط. «به خنده‌هات نگاه کردی؟ امید دقیقا اون شکلیه.» ┈••✾✨💫✨✾••┈•
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱
طناز
#پارت_۳۳۵ _._._._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._. ‌ عمو تو ماشین تحمل نمیاره و سکوتش رو می‌شکنه: -ط
‌ _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. با قدم هایی لرزون به خونه‌ای برمی‌گردم که قرار بود پزشک بشم و با افتخار و دست تو دست مهدیار بهش برگردم. برگشتنم مصادف می‌شه با رویا روییم با سپهر و زهره. زهره کمی تغییر کرده بود و اصلاح به چهره‌ش میومد . با دیدن من توی اون حال و روز هر دو تعجب می‌کنن. سپهر جلو میاد می‌خواد حرفی بزنه اما قبل هر حرفی عمو دستش رو می‌گیره و اجازه نمی‌ده بهم نزدیک بشه. زهره با تعجب می‌پرسه: - طناز چه اتفاقی افتاده چرا انقدر پریشونی؟! مامان می‌خواد جوابش رو بده که من خودم به حرف میام: -پریشونی من نتیجه یک تصمیم اشتباهه...تو چرا پا گذاشتی توی راهی که سرانجام نداره؟ سرش رو که پایین می‌اندازه و حرف نمی‌زنه تا ته ماجرا رو می‌خونم. زهره هم دلش با سپهر نبود و اگه پای عشق سهیل وسط نبود تن به این ازدواج نمی‌داد‌. نمی‌دونم عمو چی در گوش سپهر گفت که دهنش رو گل می‌گیره و هیچ حرفی نمی‌زنه. _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن! ‌ 💞🦋💫
♡ در بهای بوسه ای گر جان دهی اسراف نیست
چاره ها رفت زِ دستِ دلِ بیچارهٔ من تو بیا چارهٔ من شو که تویی چارهٔ من...! 🌱✨
‌ 🥺♥️😍 ‌
. من شبم تو مه بَدرى مگريز از شب خويش ... ✨♥️
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱
😍♥️ ‌
طناز
#پارت_۳۳۶ ‌ _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. با قدم هایی لرزون به خونه‌ای برمی‌گردم که قرار بو
_._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌ با هم وارد حیاط می‌شیم، زن عمو به استقبال عروسش میاد و با دیدن من رو ترش می‌کنه. - به به آفتاب از کدوم طرف در اومده خانم فراری پیدا شده. این بار جای عمو مامان با تندی می‌گه: سهلا ساکت باش وگرنه کلاهمون بدجور توی هم میره. طنازم عین پسرای تو نوه‌ی این خونه است و آقاجونم قبولش کرده و مثل بچه های تو سهم داره اینجا پس لطف کن و دست از طعنه و کنایه بکش. نزدیک تر می‌ره و پیش گوش زن عمو با لحنی تهدید آمیز ادامه می‌ده: وگرنه ممکنه عروس آینده‌ت همه چیز رو بفهمه و مراسشم بهم بخوره. عمو زهره و سپهر رو هدایت می‌کنه داخل ساختمون تا شاهد دعوای مامان و زن عمو نباشن. خیلی دلمرده و افسرده تر از اونم که بخاطر حمایت عمو و مامان دلگرم بشم و احساس امنیت کنم. کاش زودتر حمایتم می کردن قبل اینکه از ترس ازدواج اجباری پا به فرار بذارم و زندگی خودم رو به گند بکشم. هنوزم باور نمیشه مهدیار به این راحتی من رو پس بزنه و بیخیال من بشه. انگار دارم توی کابوس بی سر انجام دست پا می.زنم... _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌ ‌
پارت جدیدمون❤️
. ‏به سر هوایِ تو دارم، خدا گواهِ من است🤍 ✨♥️
دلخوشم…💌🌿 💞🦋💫
🤎🌱 ‌
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱
طناز
#پارت_۳۳۷ _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌ با هم وارد حیاط می‌شیم، زن عمو به استقبال عروسش می
‌ _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌ پشت پنجره اتاق نشسته و ساعت ها به فضای باغ خیره‌م. انگار کمی از اون دختر بی فکر و شر و شوری که بودم فاصله گرفتم. دیگه جنگ و جدل زیادی بین خودم و طناز توی ذهنم نیست. دیگه حتی این آزادی پوشالی هم برام اهمیت نداره انگار همه چیز لذت خودش رو از دست داده. چند ماه تا کنکور مونده و من به جای اینکه آخرین جزوه هام رو مرور کنم حالا نشستم پشت پنجره و دارم ریزش برف های اسفند ماه رو می‌بینم. حالا من دیگه اون دختری که تنها دغدغه‌ش دانشگاه و پزشک شدن و استقلال تو زندگی بود نیستم، من یک زن بودم که ناخواسته وسط یک سناریو تلخ پیدا شده بودم. یک زن که بازی خورد، احساساتش خورد شد و با تحقیر طرد شد. چیزی تا بهار نمونده ولی دل و اهالی باغ و حالل و هواش رنگ و بوی باغ حال و هوای سرد و زمستونی داره. هنوز پوشال های برف روی شاخه های خشک رد شکوفه می‌کشن. هنوز صدای غار غار کلاغ ها سمفونی حاکم فضاست، هنوز همه چیز سرد و یخ زده است، مثل احساسات من مثل زمستون... _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌برای دریافت رمان کامل 40هزارتومن واریز کرده و عکس فیش رو برای آیدی زیر ارسال کنید.
6219861935945401
به نام خانم صادقی @s_majnoon
. ای نگارِ دلبرِ زیبایِ من شمعِ شهرافروزِ شهرآرایِ من از همه خلقان دلارامم تویی ای لطیفِ چابکِ زیبایِ من ♥️✨