هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
🔰 نشست معرفی کتاب "همیشه پشتیبان"
خاطرات شفاهی حاج حسین سراجان
با حضور:
حجت الاسلام و المسلمین حاجتی
حاج صادق آهنگران
حمیدرضا بهوندی(محقق کتاب)
مهرزاد قویفکر(محقق کتاب)
علی هاجری(نویسنده کتاب)
🗓 جمعه ۱۱ اسفند ساعت ۷ صبح
🚩 اهواز خیابان شهید علم الهدی، بین کافی و نادری مهدیه
#انقلاب
#همیشه_پشتیبان
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv
هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
بسم الله
این شخصیت اینقدر بزرگوار و مخلص بود که این کتاب(کتابِ #همیشه_پشتیبان ) به نظر من بخش کوچکی از فعالیت های مخلصانه ی او برای خدا رو روایت میکنه.
من نوه ایشان هستم، و توفیق داشتم چندسال پایانی عمرشون رو باهاشون زندگی کنم، باوجود اینکه بالای ۹۰ سال سن داشت، چنان فعالیت و کار و تلاش در زمینه های مختلف(بیشتر فرهنگی و کمک به مردم) انجام میداد که واقعا خیلی از ما جوونا اینقدر نمی تونیم فعالیت کنیم، اندازه ده تا جوون فعالیت داشت.
یه بار ازش پرسیدم چطور شد که اینقدر عاشق خدا شدید و با جون و دل کاری که احساس تکلیف میکنید، انجام میدید؟ بهم گفت که در جوانی خدا گره از کارم باز کرد(تو کتاب بهش اشاره شده) و از اون موقع عاشق خدا شدم، ماها هم زیاد از این گره گشایی ها تو زندگی مون داشتیم، ولی او نعمت و لطف خدا رو در جایی که باید، دید و فهمید و خدا هم به کاراش برکت داد، همه چیز به نکته بینی ما برمی گرده...
معروفه شبیه به این جمله رو میگن که شیران روز، فروتنان شب در پیشگاه خدایند، نصف شب ها که نماز شب میخواند، یواشکی نگاه میکردم چقدر عاشقانه و از سوز دل توی قنوتش دعا می خوند و اشک می ریخت و روزها به کمک مردم نیازمند می رفت و در پی فراهم کردن برنامه های فرهنگی و آماده کردن شرایط برای برنامه همیشگی اش در جمعه ها بود که به سربازا سر بزنه. انرژی روزانه رو از تضرع شبانه میگرفت...
الان که خودم سربازم، می فهمم که چه کار بزرگی میکرد که میرفت به سربازا سر میزد، قصه میگفت، از دین میگفت، براشون طنز میگفت و خوراکی و کتاب و هدایای دیگه بهشون میداد تا روحیه بگیرند،
کاری که میتونه الگویی برای فرماندهان نظامی باشه که مخلصانه(نه نمایشی و مقطعی و برای پرکردن روزمه خدمت به سرباز!) هر چند وقت یکبار بصورت منظم با سربازا خوش و بش کنند و روحیه بدن و پای درد دلشون بشینن.
یادش گرامی.
🙏🌹 باتشکر از زحمتکشان «رسانه بیداری اهواز» و «واحد تاریخ شفاهی اهواز»، بخصوص نویسنده و محققان و مصاحبه کنندگان کتاب که در چاپ این کتاب تلاش فراوان کردند.
🎥 فیلم کوتاه بالا هم گزارش کوتاهی است که شبکه خوزستان در زمان حیات ایشان پخش کرد.
🔗 لینک متن همین یادداشت در شبکه اجتماعی #بهخوان :
https://behkhaan.ir/reviews/65712ccc-72d7-44e9-bdce-741c94cc3a49?inviteCode=sAa65u8iEpdN
@ali_mahdighalb
#همیشه_پشتیبان
#حسین_سراجان
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv
هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
⚜️جوان نود و چهارساله
آن لحظه پشیمانی احتمالا یقه هر آدمیزادی را حداقل یک بار در زندگیاش گرفتهاست. لحظهای چند ثانیه بعد از گفتن یک جمله پرت به آدمی نامناسب. لحظهای که با خودت میگویی کاش میشد مداد غلط کردم را در سوراخ نوار کاست زندگی بگذاری و چند ثانیه به عقب برگردانیاش. ولی دریغا که وقتی کلمات نابجا از بین دو لب ول میشوند بیرون، آنقدر توی مولکولهای هوا میلولند تا بالاخره خودشان را به گوشی که نباید، برسانند. لحظهای که بیشتر از هر لحظه دیگر در زندگانی، ارزش تامل قبل از حرافی را درک میکنی. میشود اسم آن لحظه پشیمانی را گذاشت بلاهت، حماقت، یا شاید هم خریت.
سنگینی بار این لحظه را بیش از هر زمان دیگری بعد از پرسیدن سوالی معمولی، در نگاه حاج حسین سراجان درک کردم.
وقتی از او پرسیدم
- حاجی حالا که نود و چهار سالته دیگه خسته نشدی از هر جمعه، دوغ بردن به پاسگاههای مرزی؟
ماهیچههای اطراف چشمش جمع شد و با تعجب نگاهم کرد. نگاهی عاقل اندر سفیه. از آن نگاههایی که بعد از هر خرابکاری، هاردی، نثار لورل بینوا میکرد. آن چشمها و آن نگاه با من حرف میزد. جملهای دو کلمهای و صریح میگفت:
- خیلی خری
یک خیلی خری کشدار با لهجه اصفهانی. بعد از این که با نگاه متعجبش ضربه اول را زد سری به افسوس تکان داد و گفت
- پوووففف
حاج حسین منظورش را با همان نگاه به من منتقل کرد، به نظرم بیان پوف دیگر اخلاقی نبود. یک چیزی مثل فیتیلهپیج ششم در تشک کشتی، یا بارانداز بعد از ضربه فنی. ضربهای اضافه بر تنی خالیکرده و بیرمق. شاید هم آن پوف کارکرد تاکیدی داشت. مثل چایی نبات بعد از مصرف قرص هیوسین. میخوری که اطمینان صددرصد پیدا کنی از رفع دلدرد.
احتمالا حاج حسین هم احساس میکرد آن نگاه به تنهایی کافی نباشد. پوف را ضمیمهاش کرد که من حتما بفهمم که نفهمم.
غرض این که آرزو دارم وقتی حضرت حق عمرم را تا نود و چهار سالگی کش داد، در آن سن مثل حاج حسین باشم. اگر جوانک پررویی پیدا شد و پرسید در نود چهار سالگی خسته و ازپاافتاده و خانهنشین هستی؟
با اعتماد به نفس محمدعلی کِلی پس از ناکاوت سانی لیستون به صورتش خیره شوم. طوری نگاهش کنم که یک خیلی خری کشدار از آن استنباط کند. خیلی خریترین نگاهی که به عمرش دیده. آنقدر گیرا که نیازی به ضمیمه پوف هم نداشتهباشد.
پ.ن: انتشارات راهیار کتاب خاطرات شفاهی حاج حسین را این ماه منتشر کرده. به قلم علی هاجری
✍️🏻مهرزاد قویفکر
#همیشه_پشتیبان
#حاج_حسین_سراجان
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv
هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نشست معرفی کتاب "همیشه پشتیبان" با حضور محققان کتاب و جمعی از دوستان مرحوم حسین سراجان روای کتاب
#همیشه_پشتیبان
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv
هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
🔹️نقد و بررسی کتاب " همیشه پشتیبان"
بررسی زندگی و زمانه مرحوم حاج حسین سراجان
مبارز انقلاب و مربی قرآن در اهواز
زمان: شنبه ۱۴۰۳/۱/۱۸ ساعت ۲۰
مکان: نمایشگاه قرآن وعترت خوزستان (نمایشگاه بین المللی اهواز)
باحضور :
نویسنده کتاب : علی هاجری
محققین کتاب: حمیدرضا بهوندی و مهرزاد قوی فکر
#همیشه_پشتیبان
#نقد_کتاب
🆔 @resanebidari_ir
🆔@resanebidari_pv
بسم الله
✅ لینک خرید کتاب #همیشه_پشتیبان با ۱۰٪ تخفیف و پست رایگان از طریق سایت نمایشگاه کتاب تهران (مهلت خرید تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳)👇
خرید کتاب
@sarrajan
بسم الله
🖤 بزرگداشت مرحوم #حاج_حسین_سراجان
💬 با سخنرانی: شیخ سعید شحیطاط
🎙و مداحی: حاج صادق آهنگران
⏰ زمان: شنبه ۳۰ تیرماه ساعت ۲۲/۳۰
💡 مکان: خیابان شهید ادهم، نبش شهید غفاری، مسجد آیت الله اشرفی اصفهانی(خمینی شهری ها)
📘 ان شاءالله در این برنامه کتاب #همیشه_پشتیبان هم که خاطرات این عزیز هست برای علاقه مندان قابل تهیه است.
@sarrajan