رویکرد نوین ایرانی به امنیت و رفاه منطقه ای، نوشته محمد جواد ظریف
معاون رئیس جمهور ایران در مورد چگونگی امن تر و مرفه تر کردن منطقه توسط کشورش
متن اصلی
نشریه: #Economist
#ایران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
سرو استقلال
رویکرد نوین ایرانی به امنیت و رفاه منطقه ای، نوشته محمد جواد ظریف معاون رئیس جمهور ایران در مورد چگ
رویکرد نوین ایرانی به امنیت و رفاه منطقه ای، نوشته محمد جواد ظریف
معاون رئیس جمهور ایران در مورد چگونگی امن تر و مرفه تر کردن منطقه توسط کشورش (بخش 1 از 2)
23 دسامبر 2024
به عنوان دانشجوی روابط بینالملل با دههها فعالیت در خط مقدم دیپلماسی جهانی، این متن را نه به عنوان نماینده دولت ایران، بلکه صرفاً در جایگاه شخصی خود می نویسم. تجربیات من به من آموخته است که دستیابی به ثبات در غرب آسیا، به ویژه منطقه خلیج فارس، نیازمند چیزی فراتر از مدیریت صرف بحران است؛ بلکه این امر مستلزم ابتکارات جسورانه و دوراندیشانه است. برای دستیابی به این تحول، من تأسیس انجمن گفتگوی غرب آسیای مسلمان (MWADA) را به عنوان سازوکاری پیشنهاد می کنم.
در واقع، MWADA از همه کشورهای اصلی مسلمان در غرب آسیا - بحرین، مصر، ایران، عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان سعودی، (دولت آینده) سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن - دعوت می کند تا در مذاکرات جامع شرکت کنند. فرستادگان مربوطه از سازمان ملل نیز می توانند در آن شرکت کنند. این ابتکار باید بر اساس ارزش های متعالی دین مشترک ما، اسلام، و بر اساس اصول حاکمیت، تمامیت ارضی، عدم مداخله و امنیت جمعی استوار باشد. این انجمن، یعنی MWADA، به معنای “دوستی” در زبان عربی - زبان دعاهای جمعی ما - باید هدفش ایجاد همزیستی مسالمت آمیز و مشارکت های عادلانه باشد.
اولویت اصلی، برقراری آتش بس فوری، پایدار و دائمی در غزه، لبنان، سوریه و یمن است. یک پیمان عدم تجاوز بین کشورهای MWADA، همراه با نظارت منطقه ای جمعی، به نهادینه کردن ثبات و محافظت از منطقه در برابر دخالت های خارجی و همچنین درگیری های داخلی کمک می کند.
همچنین، ادغام اقتصادی در این چشم انداز محوری است. عدم وابستگی متقابل در غرب آسیا ناشی از شبکه های تجاری پراکنده، عدم توجه کافی به توسعه سازوکارهای بانکی و پرداخت درون منطقه ای، رقابت های سیاسی و اتکا به بازارهای خارجی است. یک صندوق توسعه پیشنهادی MWADA می تواند پروژه های زیربنایی حیاتی، به ویژه در مناطق ویران شده پس از درگیری را تامین مالی کند. علاوه بر این، اصلاحات حکمرانی در سوریه - به عنوان مبنایی برای کمک های اقتصادی - پاسخگویی را ارتقا می دهد و زمینه را برای یک کشور امن و باثبات فراهم می کند که در آن زنان و اقلیت ها بتوانند پیشرفت کنند.
سوریه پس از اسد، چالش بزرگی برای همه ما است. تجاوز بی حد و حصر اسرائیل که حاکمیت سوریه را نادیده می گیرد، دخالت های خارجی که تمامیت ارضی سوریه را تضعیف می کند، صحنه های وحشتناک خشونت و وحشیگری که یادآور وحشیگری داعش است، و خشونت های قومی و فرقه ای - که ممکن است منجر به یک جنگ داخلی تمام عیار شود - نیازمند توجه فوری MWADA پیشنهادی است.
فاجعه انسانی در فلسطین نیز همچنان برای ثبات منطقه ای حیاتی است. MWADA باید به خودگردانی فلسطینی ها اولویت داده و از راه حل های عادلانه ضمن احترام کامل به آرمان های مردم حمایت کند. این امر نه تنها شامل راه حل های سیاسی بلکه فرصت های اقتصادی و به رسمیت شناختن حقوق فلسطینی ها نیز می شود.
در واقع، MWADA زمینه ای حاصلخیز برای پروژه های زیربنایی، از حمل و نقل گرفته تا خطوط لوله انرژی و شبکه های مخابراتی فراهم می کند. اینها نه تنها جابجایی کالاها را تسهیل می کنند، بلکه تبادل انرژی، اطلاعات و خدمات را نیز تسهیل می کنند. ما در غرب آسیا باید درک کنیم که استقلال با سهم یک کشور در زنجیره ارزش افزوده جهانی در هم تنیده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
رویکرد نوین ایرانی به امنیت و رفاه منطقه ای، نوشته محمد جواد ظریف
معاون رئیس جمهور ایران در مورد چگونگی امن تر و مرفه تر کردن منطقه توسط کشورش (بخش 2 از 2)
تضمین های امنیت انرژی، فرصت دیگری برای وابستگی متقابل است. توافقات منطقه ای انرژی باید با هدف حفاظت از مسیرها و کشف منابع انرژی پایدار باشد. پتانسیل عظیم استفاده نشده فلات ایران و سایر مناطق در جامعه MWADA که برای مزارع خورشیدی و بادی مناسب است، همکاری برای تولید انرژی پاک را از نظر اقتصادی برای منطقه وسیع تر و حتی فراتر از آن امکان پذیر می کند.
همچنین، MWADA می تواند نوید همکاری های منطقه ای جدید در زمینه آزادی کشتیرانی، از جمله گشت های مشترک امنیت دریایی را بدهد. این منطقه محل نقاط استراتژیک از جمله تنگه هرمز، کانال سوئز و تنگه باب المندب است. ایران با توجه به موقعیت و تخصص امنیتی خود، موقعیت منحصر به فردی برای کمک به امنیت آبراه هایی مانند تنگه هرمز دارد. دیگران می توانند نقش پیشرویی در تامین امنیت سوئز و باب المندب ایفا کنند. ابتکار صلح هرمز یا HOPE - که تقریباً پنج سال پیش توسط ایران معرفی شد - نمونه قابل توجهی از یک ابتکار منطقه ای با هدف ایجاد صلح و ثبات در جامعه هرمز بود که بسیاری از کشورها را گرد هم آورد. این پیشنهاد می تواند تحت MWADA جان تازه ای بگیرد، عمدتاً به دلیل بهبود چشمگیر روابط بین ایران، امارات متحده عربی و عربستان سعودی در حال حاضر. مشارکت بین ایران و عربستان سعودی - دو قدرت تأثیرگذار منطقه - نقش مهمی ایفا خواهد کرد. با تقویت وحدت و برادری بین مسلمانان شیعه و سنی، می توانیم با افراط گرایی و درگیری های فرقه ای که از نظر تاریخی منطقه را بی ثبات کرده است، مقابله کنیم.
کار برای منطقه ای عاری از سلاح های هسته ای و احیای توافق هسته ای ایران (برجام) از اجزای اساسی این چشم انداز است. این رویکرد نه تنها باید به منع گسترش سلاح های هسته ای بپردازد، بلکه تعهد جمعی به صلح و ثبات را نیز تقویت کند. در نهایت، چارچوب MWADA همچنین باید به همکاری در زمینه تبادلات فرهنگی، مدیریت آب، مبارزه با تروریسم و کمپین های رسانه ای که همزیستی را ترویج می کنند، اولویت دهد.
ایران نیز مانند سایر شرکت کنندگان، نقش ضروری ایفا خواهد کرد. در طول 45 سال گذشته، کشور من انعطاف پذیری و خودکفایی قابل توجهی در امنیت و دفاع از خود نشان داده است، و موفق شده است نه تنها بدون کمک خارجی، بلکه با وجود فشار از سوی قدرت های فرامنطقه ای، زنده بماند و حتی پیشرفت کند.
تصور رایج مبنی بر از دست دادن بازوهای ایران در منطقه ناشی از این فرض نادرست است که ایران روابط نیابتی با نیروهای مقاومت داشته است. مقاومت ریشه در اشغال سرزمین های عربی توسط اسرائیل و هتک حرمت اماکن مقدس اسلامی، آپارتاید، نسل کشی و تجاوز مداوم به همسایگان خود دارد. این مقاومت قبل از انقلاب ایران در سال 1979 وجود داشته و تا زمانی که علل ریشه ای آن باقی بماند ادامه خواهد داشت. تلاش برای نسبت دادن آن به ایران ممکن است به یک کمپین روابط عمومی کمک کند، اما مانع از هرگونه راه حلی خواهد شد.
ایران نیز مانند همه ملت ها با چالش ها و اشتباهات خود روبرو بوده است. مردم ایران که فداکاری های قابل توجهی را متحمل شده اند، اکنون با انعطاف پذیری و اطمینان آماده برداشتن گام های جسورانه هستند. این تغییر از یک دیدگاه مبتنی بر تهدید به یک دیدگاه مبتنی بر فرصت با چشم اندازی که رئیس جمهور پزشکیان (و من) در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری تابستان گذشته در ایران ترسیم کردیم، همسو است.
در واقع، MWADA ما را به چالش می کشد تا منطقه را نه به عنوان یک میدان جنگ، بلکه به عنوان قطب دوستی، همدلی و همدردی، که با پیگیری فرصت های مشترک و رفاه جمعی مشخص می شود، تصور کنیم. ضروری است که در گفتگوهای معنادار - و در واقع صریح - شرکت کنیم که به ما امکان می دهد آینده ای را تعریف کنیم که با همکاری، توسعه مشترک و پایدار، عدالت اجتماعی و رفاه، و امید تازه مشخص شود.
تبدیل غرب آسیا به چراغی از صلح و همکاری نه تنها یک آرزوی ایده آل است. بلکه یک ضرورت استراتژیک و یک هدف قابل دستیابی است که فقط به تعهد، گفتگو و یک چشم انداز مشترک نیاز دارد. MWADA می تواند پلتفرم تحول باشد. بیایید از این فرصت برای ساختن یک غرب آسیای باثبات، مرفه و صلح آمیز استقبال کنیم، جایی که همدلی، تفاهم و همکاری جایگزین اختلاف و تفرقه شود. ما در دولت های مربوطه کشورهای خود باید از این فرصت استفاده کنیم تا به جای اینکه اسیر گذشته باشیم، به آینده نگاه کنیم. زمان عمل اکنون است. ■
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal.
ضربه های پی در پی به هژمونی آمریکا: دیپ سیک و پهپاد غزه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
سرو استقلال
ضربه های پی در پی به هژمونی آمریکا: دیپ سیک و پهپاد غزه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ ضربه های پی در پی به هژمونی آمریکا: دیپ سیک و پهپاد غزه
اخیراً دو خبر مهم در عرصه بینالمللی منتشر شده که هر کدام به نوعی، چالشی جدی برای نظام سلطه آمریکا محسوب میشوند:
1️⃣ ظهور هوش مصنوعی دیپ سیک: هوش مصنوعی دیپ سیک که توسط چین معرفی شده، با ورود به بازار، باعث کاهش شدید سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی آمریکا و ضررهای هنگفتی به بورس این کشور شده است. این اتفاق نه تنها یک ضربه اقتصادی به آمریکا است، بلکه نشاندهنده پیشرفت چین در حوزه فناوریهای پیشرفته و رقابت فزاینده در این عرصه است.
2️⃣ استفاده عملیاتی از پهپاد غزه در رزمایشهای ایران: همزمان با این خبر، در رزمایشهای اخیر ایران، از پهپاد غزه به صورت عملیاتی استفاده شد. این اقدام، نشاندهنده پیشرفت چشمگیر ایران در حوزه فناوری پهپادی و توانایی این کشور در تولید جنگافزارهای مقرونبهصرفه و کارآمد است.
اما سوال اینجاست: این دو خبر، هر کدام چه ضربهای به قدرت آمریکا وارد میکنند؟
نظام سلطه آمریکا، بر پایه دو ستون اصلی استوار است: قدرت اقتصادی و قدرت نظامی.
➖ هوش مصنوعی دیپ سیک: این فناوری، مستقیماً به قدرت اقتصادی آمریکا ضربه وارد میکند. اساسا رویکرد چین در رقابت آمریکا پیشی گرفتن اقتصادی از این غول اقتصادی در جهان است. به هر میزان که چین رشد تکنولوژیک کند، به همان میزان، قدرت هژمونیک اقتصادی ایالات متحده آمریکا، کاسته میشود.
➖ پهپاد غزه: استفاده عملیاتی از این پهپاد، به قدرت نظامی آمریکا ضربه میزند. ایران با تولید پهپاد غزه، توانسته است با هزینهای بسیار کمتر، چیزی شبیه به یک جنگنده بسازد و راهی جدید برای تأمین امنیت هوایی و تولید قدرت تهاجمی پیدا کند. این امر باعث میشود که بازار جنگندههای گرانقیمت آمریکایی کساد شود و رفتهرفته برتری نظامی آمریکا کاهش یابد.
💢 هر دو این اتفاقات، به طور همزمان، ضعفهای اساسی در ساختار قدرت آمریکا را نمایان میکنند. ظهور دیپ سیک، آسیبپذیری اقتصادی آمریکا را در برابر رقابت فناوری نشان میدهد و پهپاد غزه، برتری نظامی این کشور را به چالش میکشد. این ضعفها، باعث تضعیف نظم جهانی مورد نظر آمریکا میشود. تضعیف ضمانت آمریکا، به تدریج باعث افول این نظم خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
📰Iran’s ‘Gaza’ drone makes military exercise debut
پهپاد ایرانی غزه اولین رزمایش نظامی را آغاز کرد
💢دو نکته مهم ذکر شده در این یادداشت
- پهپاد غزه علی رغم توانایی های که دارد در درگیری بین ایران و اسرائیل کارایی چندانی ندارد چرا که سامانه های پدافندی اسرائیل توان رهگیری آن را دارند.
- بیشترین اثر این پهپاد در بازار صادرات به دیگر کشورهاست. از جمله کشورهای خلیج فارس و روسیه و...
متن اصلی
نشریه :#Breaking_Defense
#ایران #آمریکا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: پهپاد غزه بیش از آنکه به درد خودمان بخورد، رقیب تجاری جنگنده های گران قیمت آمریکایی هستند که این یعنی رقابت با نقطه مزیت آمریکا و احتمالا تضعیف آن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
💢بالاخره فرانسه مجبور به خروج کامل نیروهای نظامی خود از چاد شد.
تقریبا سال پیش بود که در چاد و برخی دیگر از کشورهای ساحل، علیه حضور نیروهای فرانسوی، اعتراضات گسترده ای صورت گرفت.
فرانسه در کشورهای مالی، چاد، نیجر، موریتانی و بورکینافاسو، حدود 4هزار و سیصد نفر نیروی نظامی داشت، که دوسال پیش به طور کامل از مالی خارج شد و حالا از چاد.
جالب است بدانید که زمانی که فرانسه در 1917 چاد را اشغال کرد، سر 400 نفر از علمای مسلمان (بعضی فقیه، بعضی حافظ قرآن و...) را با قمه برید. به همین دلیل به این واقعه که در 15 نوامبر 1917 رخ داد، کشتار قمه گفته میشود.
#غرب_افریقا #فرانسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
۴۵ سال مذاکره ایران و آمریکا: راهبردی در سیاست خارجی یا معامله در دکان سیاست داخلی؟
🔗 در روزهای اخیر، به بهانه بررسی مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا در دوره ترامپ، به مطالعه و بازخوانی اسناد مذاکرات جمهوری اسلامی و ایالات متحده پرداختهام. این بررسی تاریخی، که در دو بخش ارائه خواهد شد، مروری بر دستورکار طرفین و نتایج این مذاکرات در دورههای مختلف دارد.
⭕️ لازم به ذکر است که این نوشتار نهتنها بر ابعاد راهبردی مذاکرات تأکید دارد، بلکه نشان میدهد چگونه در بزنگاههای حساس، مذاکرات از یک ابزار سیاست خارجی به ابزاری برای رقابتهای داخلی میان جناحهای سیاسی تبدیل شده است.
قسمت اول: هفتخوان مذاکرات ایران و آمریکا؛ بازی میان همهچیز و هیچ!
۱. یکی از نخستین مذاکرات میان ایران و آمریکا، مذاکرات مربوط به بحران گروگانگیری در سفارت ایالات متحده و بیانیه الجزایر (۱۹۸۰-۱۹۸۱) بود.
در این مذاکرات، ایران بر عدم مداخله آمریکا در امور داخلی کشور، آزادسازی داراییهای بلوکهشده، لغو دعاوی حقوقی و بازگرداندن اموال شاه و خانوادهاش تأکید داشت.
در مقابل، ایالات متحده خواهان آزادی فوری گروگانها، تضمین امنیت شهروندان آمریکایی و جلوگیری از تشدید بحران بود. ایران گروگانها را آزاد کرد، اما بسیاری از تعهدات آمریکا در عمل اجرا نشد.
۲. مذاکرات مکفارلین (۱۹۸۵-۱۹۸۶) به معامله تسلیحاتی ایران-کنترا منجر شد که هدف ایران دریافت تسلیحات جنگی و کاهش حمایت آمریکا از صدام بود، درحالیکه طرف آمریکایی به دنبال آزادی گروگانهای خود در لبنان و نفوذ در ساختار حکومتی ایران بود. این مذاکرات پس از افشاگری به شکست انجامید و موجب رسوایی ایران-کنترا شد.
۳. در طول جنگ ایران و عراق، مذاکرات غیرمستقیمی درباره قطعنامه ۵۹۸ (۱۹۸۷-۱۹۸۸) انجام شد که ایران خواهان محکومیت عراق، دریافت غرامت و توقف حمایت آمریکا از صدام بود، درحالیکه ایالات متحده هدف اصلی خود را پایان سریع جنگ و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران قرار داده بود. نتیجه این مذاکرات رویارویی مستقیم ایران و آمریکا در خلیج فارس، انهدام هواپیمای مسافربری ایرانی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران بود.
۴.پس از جنگ، مذاکرات غیر مستقیمی درباره جنگ اول خلیج فارس (۱۹۹۱) شکل گرفت که ایران در تلاش بود تا از تسلط کامل آمریکا بر منطقه جلوگیری کند، در حالی که ایالات متحده قصد داشت نفوذ ایران را محدود کرده و اجماعی علیه آن ایجاد کند.
۵. در ماجرای افغانستان و عراق (۲۰۰۱ و ۲۰۰۳)، مذاکرات غیر مستقیم و مستقیمی میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده شکل گرفت. ایران بهدنبال حفظ ثبات در مرزهای خود، کسب نفوذ در دولتهای جدید و حذف تهدید طالبان و صدام بود، درحالیکه آمریکا تلاش داشت مانع گسترش نفوذ ایران شود. همکاری ایران در افغانستان به تقویت موقعیت آمریکا کمک کرد، اما در عراق، سیاستهای واشنگتن موجب افزایش قدرت ایران شد. در نهایت امریکا ایران را محور شرارت نامید.
۶. مذاکرات هستهای ایران (۲۰۰۳-۲۰۱۵) شامل دو مرحله اصلی بود. در دوره اول (۲۰۰۳-۲۰۰۵)، ایران برای حفظ برنامه هستهای خود و دریافت تضمینهای امنیتی و اقتصادی مذاکره کرد، اما طرف غربی به دنبال توقف غنیسازی ایران و حفظ امنیت اسرائیل بود. این مذاکرات در نهایت بینتیجه ماند. مرحله دوم مذاکرات منجر به توافق برجام (۲۰۱۳-۲۰۱۵) شد که ایران خواهان رفع تحریمها و حفظ زیرساختهای هستهای خود بود، در حالی که آمریکا و اروپا رژیم بازرسیهای گسترده و مکانیسم ماشه را اعمال کردند. خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ باعث شد که این توافق به تدریج ناکام بماند.
۷. در دوران ریاستجمهوری بایدن (۲۰۲۱-۲۰۲۴)، مذاکرات غیرمستقیم برای احیای توافق هستهای انجام شد، اما ایران بر لغو تحریمها و تضمین عدم خروج مجدد آمریکا تأکید داشت، درحالیکه واشنگتن بهدنبال اعمال محدودیتهای بیشتر بر ایران بود. این مذاکرات به نتیجهای نرسید و صرفاً برخی توافقات محدود درباره تبادل زندانیان و آزادسازی داراییهای مسدودشده حاصل شد.
نقل شده از 👇👇👇
بررسی های راهبردی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
📰 سیاست “اول آمریکا”؛ آیا بازگشت به انزوا است یا رویکردی نوین در عرصه بینالملل؟ این یادداشت به بررسی دقیق این راهبرد و تفاوتهای آن با گذشته میپردازد. آیا آمریکا قصد دارد با این سیاست، متحدان خود را به خط کند؟
💢 در پی آغاز به کار دولت جدید آمریکا به ریاست جمهوری دونالد ترامپ، راهبرد “اول آمریکا” مورد توجه قرار گرفته است. این شعار که ریشه در تاریخ سیاسی آمریکا دارد، نخستین بار توسط ویلسون در سال 1915 برای توجیه عدم مداخله در جنگ جهانی اول استفاده شد و بعدها در دهه 1930 توسط حامیان آلمان نازی و ایتالیا فاشیست برای جلوگیری از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم مطرح شد. برخی اقتصاددانان نیز معتقدند استفاده از این شعار منجر به رکود بزرگ اقتصادی در سال 1929 شد.
با این حال، ترامپ با تفاوتی ظریف اما مهم، این شعار را به عنوان سیاست اصلی دولت خود برگزیده است. برخلاف تصور انزواطلبی، هدف این سیاست عدم مداخله در امور جهانی نیست، بلکه به معنای عدم صرف هزینه از بودجه فدرال آمریکا برای حل مشکلات جهانی است. در واقع، دولت ترامپ قصد دارد با تقویت متحدان خود در سراسر جهان، آنها را به گونهای ترغیب کند که با صرف منابع خود در راستای منافع آمریکا نقشآفرینی کنند. به عنوان مثال، در خاورمیانه به تقویت کشورهایی مانند قطر، عربستان، مصر و اردن میپردازد و در ناتو، انجام تعهدات را منوط به پرداخت هزینه بیشتر توسط اعضا برای دفاع مشترک میکند.
این رویکرد در واقع واکنشی به سیاستهای مداخلهگرایانه دولتهای پیشین، به ویژه دولت بوش پسر، است که با صرف هزینههای هنگفت در خاورمیانه، نتایج مطلوبی به دست نیاورد. دولت بوش پسر با تعریف نقش ژاندارمی برای آمریکا در جهان، اقدام به ترویج ارزشهای آمریکایی و دموکراتیزه کردن کشورهای استبدادی کرد، اما این سیاست با صرف هزینههای گزاف، نتایج دلخواه را به همراه نداشت.
بنابراین، سیاست “اول آمریکا” به معنای خویشتنداری و نه انزواگرایی است. این خویشتنداری به معنای تعیین اهداف بر اساس منابع موجود است. با توجه به سهم 25 درصدی آمریکا در تولید ناخالص جهانی، مداخله مستقیم با صرف هزینههای هنگفت دیگر منطقی به نظر نمیرسد. در واقع، این رویکرد، استراتژی موازنه از دور را که از دولت اوباما آغاز شده بود، با شدت بیشتری دنبال میکند.
در نهایت، سیاست “اول آمریکا” تلاشی برای حفظ منافع آمریکا در جهان است، اما با رویکردی متفاوت و با تکیه بر متحدان و شرکا. این سیاست نشان از تغییر در نگرش آمریکا نسبت به نقش خود در جهان دارد.
متن اصلی
سایت : #راوی_جهان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
🇨🇩 بیش از ۷۰۰ نفر در پنج روز درگیری در کنگو کشته شدند.
بر اساس گزارش سازمان ملل، درگیری در استان کیوو شمالی بین نیروهای مسلح جمهوری دموکراتیک کنگو و گروه شورشی M23 در شرق این کشور طی پنج روز حداقل ۷۰۰ کشته و دو هزار و ۸۰۰ زخمی برجای گذاشته است.
چند روز پیش بود که طی تظاهرات هایی سفارت های آمریکا، فرانسه، بلژیک و رواندا مورد حمله و آتش سوزی قرار گرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
سرو استقلال
🇨🇩 بیش از ۷۰۰ نفر در پنج روز درگیری در کنگو کشته شدند. بر اساس گزارش سازمان ملل، درگیری در استان کی
من حرّك مياه البحيرات؟.. أسباب معارك الكونغو الديمقراطية في 6 أسئلة/ الجزیره
📰 درگیری در جمهوری دموکراتیک کنگو: چه کسی آب دریاچهها را به تلاطم درآورده است؟ یک درگیری پیچیده در شرق کنگو در حال تشدید است، اما دلایل و انگیزهها چیست؟ این گزارش به 6 سوال اساسی پاسخ میدهد که اسرار این درگیری خطرناک را آشکار میکند.
📌 وضعیت فعلی در کنگو چیست و چرا این کشور بیثبات است؟
شکست تلاشهای میانجیگری بین کنگو و رواندا در دسامبر 2024، نشانگر خطرناکی از تشدید تنشها به دلیل درگیری مداوم در شرق کنگو است. کینشاسا، کیگالی را به حمایت از جنبش شورشی “M23” متهم میکند که مناطق وسیعی از جمله گوما، مرکز استان کیوو شمالی را تصرف کرده است. سازمان ملل متحد نسبت به خطر “وقوع جنگ منطقهای” هشدار میدهد. درگیری در شرق کنگو برای دههها ادامه داشته است و یکی از خونینترین درگیریها از زمان جنگ جهانی دوم به شمار میرود، به طوری که تعداد قربانیان آن حدود 6 میلیون نفر تخمین زده میشود.
📌جنبش ام 23 چیست و چه میخواهد؟
جنبش ام 23 [۲۳مارس] در سال 2012 توسط جداشدگان از ارتش کنگو تأسیس شد که ادعا میکردند کینشاسا به تعهدات خود بر اساس توافقنامه صلح 2009 عمل نکرده است. هدف این جنبش حفاظت از جوامع توتسی، اجرای توافقنامه صلح و رسیدگی به مسائل حکومتی و فساد است. پس از شکست در سال 2013، این جنبش فعالیتهای نظامی خود را در سال 2021 به دلیل شکست در رسیدگی به ریشههای درگیری از سر گرفت. این جنبش متهم به ارتکاب نقض گسترده حقوق بشر علیه غیرنظامیان است.
📌چه مناطقی در حال حاضر تحت کنترل این جنبش است و اهمیت آنها چیست؟
این جنبش مناطق وسیعی را در جنوب شرقی استان کیوو شمالی، از جمله گوما را تحت کنترل دارد. این کنترل موقعیت جنبش را در هرگونه مذاکرات آتی تقویت میکند و به آن توانایی کنترل وضعیت انسانی ساکنان را میدهد. شرق کنگو غنی از مواد معدنی مانند کبالت، مس و طلا است و این جنبش از این منابع برای تأمین مالی عملیات خود استفاده میکند.
📌نقش قدرتهای منطقهای چیست و چرا برخی کشورها در این درگیری مداخله میکنند؟
شرق کنگو صحنه رقابت ژئوپلیتیکی بین کشورهای همسایه است که با انگیزههای امنیتی، قومی و اقتصادی هدایت میشود. رواندا متهم به حمایت از جنبش ام 23 است، در حالی که کیگالی این موضوع را رد میکند. برخی ناظران اشاره میکنند که رواندا از نظر اقتصادی به صادرات مواد خامی که از کنگو میآید، وابسته است.
📌نقش سازمان ملل متحد در این درگیری چیست؟
مأموریت سازمان ملل متحد برای برقراری ثبات در کنگو (MONUSCO) نقش محوری در حفاظت از غیرنظامیان و ارائه کمکهای بشردوستانه ایفا میکند. این مأموریت نقض حقوق بشر را رصد کرده و از ابتکارات منطقهای برای کاهش تنشها حمایت میکند. با این حال، این مأموریت با چالشهای بزرگی به دلیل پیچیدگی اوضاع و کمبود بودجه مواجه است.
📌چشماندازهای مورد انتظار برای بحران فعلی چیست؟
سه سناریو احتمالی وجود دارد:
➖ تشدید نظامی و جنگ فراگیر: تحولات اخیر ممکن است منجر به جنگ منطقهای شود، به ویژه با شکست ابتکارات صلح قبلی.
➖ راه حلهای صلحآمیز: مداخله میانجیها و نهادهای بینالمللی ممکن است در کاهش تنشها موفق شود، اما چالشهای بزرگی مانند عدم اعتماد و مسائل ریشهدار در شرق کنگو وجود دارد.
➖ اجتناب از جنگ فراگیر و ادامه درگیری به روشهای دیگر: ممکن است طرفین از جنگ فراگیر اجتناب کنند، اما درگیری از طریق رویاروییهای غیرمستقیم و جنگهای نیابتی ادامه خواهد یافت.
➖ در پایان، درگیری در شرق کنگو پیچیده و درهم تنیده است و نیازمند تلاشهای بینالمللی و منطقهای برای حل ریشههای آن و دستیابی به صلح و ثبات در منطقه است.
متن اصلی
#الجزیره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal
📰 Rethinking US Myanmar Policy in a Second Trump Administration
بازنگری در سیاست میانمار ایالات متحده در دولت دوم ترامپ
میانمار در گرداب سیاست: فرصتها و چالشهای پیش روی دولت ترامپ
سیاست کنونی ایالات متحده در قبال میانمار، پس از کودتای نظامی ۲۰۲۱، به دلیل محافظهکاری بیش از حد و برداشتهای نادرست از واکنش چین، ناکارآمد بوده است. این رویکرد منفعل، فرصتی طلایی را برای افزایش نفوذ چین در این کشور فراهم آورده است. سقوط شهر لاشیو و دعوت مین آنگ هلینگ به کونمینگ، همگی نشان از تعمیق روابط میانمار و چین دارد. همچنین، گزارشهایی مبنی بر توافق شرکتهای نظامی خصوصی چین برای فعالیت در میانمار، زنگ خطری برای افزایش نفوذ نظامی پکن در منطقه است.
ضرورت بازنگری سیاست آمریکا و رویکرد احتمالی دولت ترامپ
دولت ترامپ فرصتی بینظیر برای تغییر این رویه ناکارآمد و اتخاذ رویکردی فعالتر و مؤثرتر در قبال میانمار دارد. رویکرد احتمالی میتواند شامل اعمال تحریمهای بیشتر علیه شرکتهای چینی مرتبط با ارتش میانمار و حمایت از گروههای مقاومت باشد. با این حال، احتمال معامله ترامپ با چین و چشمپوشی از وضعیت میانمار به منظور دستیابی به توافقات تجاری و سیاسی نیز وجود دارد. در نهایت، سیاست آمریکا در قبال میانمار نیازمند بازنگری اساسی و طراحی یک استراتژی جدید است که منافع مردم میانمار و اهداف بلندمدت آمریکا را در نظر بگیرد.
متن اصلی
#Stimson
#آمریکا_چین #جنوب_شرقی_آسیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⭕️ @Sarv_Esteghlal