سلام دوستان همراه 🌹
حالا باید تمام سعیمان را می کردیم تا هر آنچه یک کودک به آن نیاز دارد را برآورده کنیم ... اولویت برای ما ایجاد یک #حس_خوب نسبت به مسائل دینی در کودک بود!
برنامه ها را کلا #بازی_محور می چیدیم ...
#کتاب_خوانی را جزو جدا نشدنی از فعالیت ها می دانستیم ...
روی بازی های حرکتی و جنبشی خیلی تاکید می کردیم ...
باورمان این بود که بچه ها وقتی می آیند اینجا باید حسابی کیف کنند اکثر این بچه ها در #قفس_آپارتمان زندگی می کنند بگذاریم کمی اینجا انرژی هایشان تخلیه شود!
تا می توانستیم روی دست ورزی بچه ها کار می کردیم ...
سعی می کردیم آن ها را در بستر تجربه های جدیدی قرار دهیم ...
برنامه های هر روزمان از روز دیگر متفاوت بود ... به #جرات می توانم بگویم دو روز مثل هم در کانون نداشتیم!
برنامه هر ماه از ماه قبل کاملتر و پویاتر و #تجربه من و مربی ها هر روز بیشتر و بهتر و کاملتر می شد ...
حالا کم کم مادرها ما را به هم معرفی می کردند! سینه به سینه تعریف فعالیت های کانون نقل می شد ...
با بیشتر شدن تعداد بچه ها، تجربه های ما هم بیشتر می شد ... کم کم می توانستیم نیرویی برای خدمات و نظافت فضای بزرگ کانون داشته باشیم ... (تا قبل از آن خودم تمام #کارهای_خدماتی را انجام می دادم ... البته برخی از مربیانم هم کمک می کردند)
تابستان 98 را با برنامه های متنوعی برای کودکان و بچه های #مقطع_ابتدایی گذراندیم ... البته واقعیت این است که شاید همه چیز هم صد و عالی نبود ... به هر حال ما نوپا بودیم و تجربه، خیلی چیزها را به ما یاد داد ... اما فعالیت هایمان را سعی میکردیم نو و جذاب بچینیم ...
شاه توت های حیاط هم رسیده بودند و همین #میوه_چینی شده بود یکی از جذابیت های کانون برای بچه ها!!!
#ادامه_دارد ...
http://eitaa.com/joinchat/2137849872C85a84ebc33
@siranian313