[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)]
✴️انقلاب در ساختار جمهوری اسلامی(1)⛔️
#حسین_مهدیزاده
📗رد صلاحیت احمدی نژاد پدیده مهم انتخابات 96 است. این رخداد و پیامدهای ما قبل و مابعدش که البته هنوز هم ادامه دارد، یک اتفاق قابل تحلیل در وزان اندیشه سیاسیِ انقلاب اسلامی است.
❓اولین نکته ای که بخصوص توجه طرفداران احمدی نژاد را جلب کرده است، مساله مکانیزم تایید یا رد صلاحیت او است. بخصوص آنجایی که کسانی مثل مهندس میرسلیم و آقای هاشمی طبا امکان رقابت برای پست ریاست جمهوری را می یابند و تعدادی از وزرای دولت نهم و دهم که تجربه وزارت های های عریض و طویلی را هم داشتند، امکان رقابت را پیدا نمی کنند.
✅به نظر میرسد این نقد می تواند وجوه درستی هم داشته باشد. جمهوری اسلامی در سالهای اخیر از فضاهای ساده سابق خارج شده و مساله ها پیچیده تر شده اند. لذا با اینکه خیلی از سازه های نظام هنوز از لحاظ جایگاه و حتی شخصیت های متصدی آن بسیار قابل توجیه هستند، اما به دلیل ضعف در مکانیزم ها و قاعده مند سازی فرآیندهای آن، حداقل قدرت «تفاهم» نظام با مردم را کم رده است. اگر بخواهم غیر سیاسی نگاه کنم، این یک چالش فقهی-حقوقی جدید است که از حدود انتخابات خبرگان و مجلس در 94 پررنگ تر شده است. مرجع حل این مشکل هم مسئولین نظام نیستند. اولا فقها و حقوق دانان باید به دنبال سازوکارهایی باشند که در عین مشروعیت وقاعده مندی، قدرت تفاهم نظام را با بدنه نظام ارتقاء دهد. به هر حال نه اعضای شورای نگهبان به دنبال خودرایی هستند و نه نقد فعالان سیاسی که تایید صلاحیت را امری پیش بینی ناپذیر و گفتگو ناپذیر یافته اند، سخنی به گذاف می گویند.
❓دومین نکته مساله خود احمدی نژاد است.
🔆تحلیل نگارنده از مساله احمدی نژاد بررسی دوگانه موقیت 8 ساله دولت او و شخصیت خود اوست.
✅ابتدا مساله دولت هشت ساله او. اساسا احمدی نژاد در سال 84 انتخاب شد تا طبقه جدیدی را وارد عرصه قدرت کند. به این معنا که کسانی که پای شعارهای آرمانی انقلاب بودند، در دولت او برای اولین بار وارد عرصه قدرت ورزی پیچده پس از جنگ شدند. محصول این ورود، شکل گیری جریان انتقادی جدیدی در درون نظام بود که اینبار از جنس طرفداران پروپاقرص نظام و ولایت فقیه بودند. درست است که این عده پیش از این هم در دوره دولت اصلاحات، راهپیمایی و انتقاد از دولت مستقر را تجربه می کردند، اما نقد آنها در دوره سازندگی و اصلاحات از جنس نقد توده های مردمی و یا کسانی بود که فکر می کرند ساختار کلان نظام بسیار کامل طراحی شده و حتی یک ایده گلوبال است اما به هر حال در ساختار رسمی قدرت تجربه قدرت ورزی کلان نداشتند. دولت نهم و دهم این عده را به عرصه قدرت وارد کرد. این تجربه اما آوای انتقادی همین عده که با این فرصت به روابط قدرت ملحق شده بودند را بلند کرد. اینگونه بود که در درون انقلاب از «یک جریان چپ جدید» را رونمایی شد.
⚠️چپ در ادبیات سیاسی امروز دنیا به منتقدین نظم موجود اطلاق می شود. چپ ها لزوما با آرمانهای نظام خود مشکل ندارند بلکه بیشتر با نظم و سازه و ساختار مستقر مشکل دارند. مثلا چپهای سوسیالسم در دنیا با آرمان مدرنیته مشکل ندارند، بلکه با نهادسرمایه داری و نظم بازار و طبقات اجتماعی شکل گرفته بر اساس آن دست به گریبان هستند. چپ ها خود به دو دسته تقسیم می شوند، چپ های تدریجی و چپ های انقلابی.
✅در سالهای پس از جنگ و تا پیش از ورود ارمان خواهان حزب اللی به طبقات بالای قدرت -که به تجربه و تفکر کردن ایشان درباره قدرت ورزی کلان و جهانی منتهی شد- چپ در ایران به کسانی اطلاق می شد که از آرمانهای انقلاب چپ کرده بوند. حال چه به سمت نظم جهانی سرمایه داری و چه به سمت سوسیالیسم. به هر حال چون از ادبیات انقلاب و آرمانهای آن فاصله گرفته بودند و دل در گرو طرحهای بشری مدرن بودند عنوان چپ را بر آنها اطلاق می کردند یعنی «چپ از انقلاب». (البته این اصطلاح غیر از اصطلاح چپ در دهه 60 شمسی است که شبیه به اصطلاح چپ جهانی به کسانی اطلاق می شد که به نگاه های سوسیالیستی در اداره کشور علاقه داشتند.)
⁉️اما با تجربیاتی که حزب اللهی ها در این 8 سال بدست آوردند، جریان چپ جدیدی در عرصه عمومی ایران ظهور و بروز پیدا کرد که چپ از آرمانهای انقلاب نبود، بلکه چپ از ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی بود. اینها معتقدند که انقلاب اسلامی توسط مدیران غربگرا به درون سیاهچاله نظم نوین سیاسی-اقتصادی مدرن انداخته شده است و به همین دلیل است که انقلاب نمی تواند به ماموریت خود که حداقل ساخت یک جامعه مستقل از نظم نئولیبرالیسم -نظام سیاسی اقتصادی بعد از جنگ دوم جهانی- است دست پیدا کند. این جریان به دنبال «انقلاب در ساختار انقلاب» بود نه «انقلاب در انقلاب».
@satliyat
[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)]
📛انقلاب در ساختار جمهوری اسلامی(2)⛔️
#حسین_مهدیزاده
⚠️یکی از مشکالت احمدی نژاد این است که به عنوان رئیس دولتی که این تجربه در زمان او انجام شده است و به عنوان یک انسان تیزهوش که خیلی زودتر از بسیاری از این چپ ها، خودش این مساله را فهمید و به آن عامل شد، می خواهد که کل بدنه ای که به چنین نتیجه ای رسیده اند را در مسیر تحول سرپرستی کند. غافل از اینکه احمدی نژاد از زمانی که ایده های مهندس مشائی را در انظار عمومی مطرح کرد، تا او به عنوان یک متفکر برای ارائه راه حل اثباتیِ برون رفت از بن بست نظام معرفی شود خود را از رهبری حرکت به یک کنش گر کنار کنشگر های دیگر تقلیل داده بود.
✅ مشکل عمومی حزب اللهی ها با احمدی نژاد از همان جایی شروع شد که راه حل اثباتی اش را رونمایی کرد. احمدی نژاد که در عمق وجودش آرامش تحولات فرهنگی را نمتواند تحمل کند، متوجه نشد که نقدهای شکل گرفته بر «چرایی کند بودن قطار انقلاب» در طول این سالها به فکر خیلی ها رسیده و عده کثیری در حال تفکر به آن هستند. شاهد هم عده کثیری که انحراف احمدی نژاد را قبول نکردند اما خودشان را هم هزینه ادامه حیات سیاسی او نکردند. چون همزمان با او، آنها هم به نتایج اثباتی رسیده اند که مغایر ایده احمدی نژاد بود.
🔆مضاف بر اینکه اساسا از ابتدای انقلاب بعضی از جریانهای انقلابی، ایده انقلاب فرهنگی را تمام نشده می دانستند و معتقد بودند که دیر یا زود انقلاب به بن بست های نرم افزاری اش بر خواهد گشت. گفتمانی که رهبر انقلاب از همان سالهای دولت اول محمد خاتمی گفتمان آن را در میان همین حزب اللهی ها توسعه میداد. لذا تطبیق مشکلات دولت با بحران فرهنگی و نرم افزاری نظام، ایده ای نبود که تنها ذهن احمدی نژاد را درگیر کند.
✅ایده احمدی نژاد فارغ از اینکه هیچوقت نه به درستی گزارش شد و نه به درستی خوانده شد، یک مشکل عمده دارد، آن هم اینکه بیرون از سنت فرهنگی رایج، در بدنه سیاسی دولت احمدی نژاد متولد شد. نه سازمان فرهنگ سنتی ما در حوزه و. مساجد و هیاتها و بسیج پایگاه آن است و نه سازمانهای مدرن فرهنگی دانشگاه و فرهنگسراها و.... . اما احمدی نژاد سعی می کرد با ضد و بند های سیاسی آن را در جامعه تثبیت کند. سخنرانی های مکرر مهندس مشایی و احمدی نژاد در همایش های مرسوم دولتی، حاکی از این بود که احمدی نژاد انیبار هم میخواهد مساله عدم تفاهم بین خودش با نخبگان عرصه فرهنگ را با همان روش معروف «احمدی نژادی» که در 88 حل کند. چیزی که نه قبلا موفق شد و نه اینبار.
⛔️این روزها نیز طرفداران احمدی نژاد سعی می کنند تکثر افکار و ایده های چپ انقلاب اسلامی را ندیده بگیرند و نیامدن احمدی نژاد را به انسداد «انقلاب در ساختار انقلاب» معرفی کنند. اما واقعیت این است که حتی اگر بپذیریم که احمدی نژاد یک قرائت پیشرو از چپ انقلاب اسلامی است، هم اکنون قرائت های دیگری از چپ انقلاب اسلامی در ایران وجود دارند که طرح های اثباتی معارض طرح آقای احمدی نژاددارند.
✅ نگارنده خود بر این است که شرکت احمدی نژاد در انتخابات 96 بازگشت زودهنگام یک چپ انقلاب اسلامی بود. احمدی نژاد نظریه اداره اجتماعی مناسبی برای اداره 4 سال اینده کشور ندارد چه اینکه بحرانهای پولی و مالی که دکتر روحانی در عدم موفقیت برجام برای کشور ایجاد کرده است آنچنان سهمگین است که ایران آینده را در جلوی یک پرتگاه مالی بزرگ قرار داده است که عدم عبور مدبرانه و با دقت حداقل به یک تورم تاریخی منتهی خواهد شد! و نگارنده چنین تدبیری را در تیم اقتصادی دکتر احمدی نژاد نمی بینم.(گرچه تاکنون در تیم های اقتصادی هیچ کاندیدای دیگری هم ندیدم). احمدی نژاد عقبه ی آکادمیکی که برای کارهایی که باید انجام بشود پژوهش کرده باشند ندارد، اگرچه سلطان رای آوری امروز ایران باشد! لذا اگرچه دکتر خوب رای می آورد اما خوب دولتی برپا نخواهد کرد و چه بهتر که دولت بد آینده به پای اصلاح طلبان انقلابی گذاشته نشود و یکی از جریانهایی که سبقه محافظه کارانه تری دارند مسئول آن باشند؛ حتی خود دکتر روحانی! دولت بعد اگر به حیثبت انقلاب لطمه نزند، برای رئیسش آبرویی جمع نخواهد کرد.😊
🔴🔑🔴 چپ انقلاب اسلامی در چهار سال آینده باید به مدیریت اصلاحاتش از بیرون قدرت بپردازد، باید گفتمان های جزئی خود را تولید کند و آن ها را در میان نخبگان متدین به انقلاب توسعه دهد تا به کمک انقلاب بیایند. باید در مراکز تصیم سازی و تصمیم گیری کشور آنقدر تجربه اصلاحاتی به نفع انقلاب اسلامی شکل بدهند و به عبور انقلاب از این بحران کمک کنند تا بار دیگر کشور برای بازگشت چپ های انقلاب اسلامی به راس قدرت آماده شود. بدون این کار، حضور احمدی نژاد یا هر چپ انقلابی دیگر در انتخابات ها، همچون سو استفاده بازیگران و ورزشکاران از انتخابات های شورای شهر تهران می ماند.
@satliyat