📝#فرهنگ_عامه
📜#آیین #سنتها
📩#سیده_بنفشه_حسینی:
✍تازه ازدواج کرده بودم.
اهل #بندپی نبودم و از آداب و سنن این منطقه چیزی نمی‌دانستم.
روزی مادرشوهرم، صندوق قدیمی خود را باز کرد و گردنبندی بافته شده از #میخک نشانم داد؛ گردنبندی که سراسر هنر بود و زیبایی.
پرسیدم که این گردنبند از کجا آمده و چه داستانی پشتش نهفته است؟
چون مطمئن بودم چیزی که مرا محو این گردنبند کرده بود زیبایی و بُعد هنری آن نبود، بلکه عشقی بود که در تک‌تک غنچه‌های میخک آن جای گرفته بود.
🌸مادر شوهرم گردنبند را در دست گرفت و طوری که انگار داشت نوازشش می‌کرد شروع کرد به تعریف کردن:
{{" اون قَدیما، اَمه #اِدمِلا، رَسم بَر این بیه که ریکامارون، وَقتی بَدینه که وِشون پِسِر زَنِ وَر بَیّه، شینه #جنگِل و #قَلفِر جَم کِردِنه و اَتّا اَتّا تیم بافتِنه و اَتّا قَشِنگِ گِردِنی دِرِس کِردِنه و وَقتی بوردِبون مَردِمِ سِره قَیلون‌اوکَر دِنبال، اون گِردِنی ره اِشتِنه کیجای گِردِن و اون کیجا ره شه ریکای سه نِشون کِردِنه...
مه شیمار هَم وَقتی دَیه ایمو مه پیِرِ سِره، این گردنی ره شه هِمرا بیارده و وقتی مه پیِر اَره ره هِدا، مه شیمار خِشالی هَکِرده و کَلّه‌وَنگ ره سَر هِدا و دَستِمِجی هَکِرده و بیمو مه دیما و این گردنی ره همون شو شه دَستِ جا مه گِردن بشته..."}}
📌آن‌قدر ماجرا برایم جالب بود که اجازه ندادم مادرشوهرم داستانش را ادامه دهد، پریدم میان صحبت‌های زیبایش و گفتم: " مامان جان، پس چرا شما تو شب خواستگاری برام یه چنین چیزی نیاوردین؟ "
با حالتی محزون و صدایی که انگار پشتش دلی شکسته نشسته باشد گفت: " اَلان وَچون مَگه یاهان ره تحویل گیرنه؟ الان وِنه طِلا و جِواهِر پیش‌کَش هاکِنی..."
✨برخواستم و به او نزدیک‌تر شدم، دستانش را که هنوز در حال نوازش گردنبند بودند در دست گرفتم و گفتم: " کدوم طلا و جواهر می‌تونه جای این همه عشق رو بگیره..."
هنوز جمله‌ام تمام نشده بود که... دست‌های مادرشوهرم همراه با گردنبند، دور گردنم حلقه شدند...
💞روحشان شاد
💝مادران آسمانی:
مشهدی خانم بدر #علیجان‌زاده_باکر (مِلّا بَدِر)
حاجیه خانم صغری #تیرناز_باکر (میرزا باجی)
✍ بنفشه حسینی
#کرازمین_روستای_ییلاقی_جماعت_باکر_مقیم_بندپی
#ادملا_بندپی_شرقی
۱۴۰۳/۰۷/۲۶
Mohsen Baker:
✍سلام
عالییییییییییی
روح آن عزیزان و جمیع رفتگان مشمول الطلف الهی.
یادشان گرامی
..... و من چقدر قصه میخورم از انباشت داستانها، روایت ها، حکایت ها محلی و بومی سرزمینم که به خاک رفتند....
کاش بگویند و کاش بنویسند.
ارادت
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3522
🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄•
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
@edmolavand
#قرارگاه_فرهنگی_سیده_میر_مریم
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
