8 (4).pdf
حجم:
353.9K
یادداشت نماز جمعه، ظرفیتی ناشناخته در روزنامه رسالت
از قواعد رزق در اوج گرانی
✍بر باعث و بانی این گرانیها لعنت؛ از نظام سلطه و امپراطوریهای جهانی قدرت و ثروت بگیر تا فلان سلطان و بهمان مثلا اقتصاددانی که کاری جز نظریهپردازیِ گرانی ندارد، تا مسئول و مدیر فاسد و رانتخوار و بیکفایت؛ بلکه بیرحمی که دلش برای مردم نمیسوزد. این از این!
ولی همهی پروندهی رزق عالم، دست اربابان ثروت و قدرت نیست. ظلم و تبعیض هر چقدر باشد، کمی تا قسمتی سفرهی مردم را میچاپد. آن هم به اذن خدا! از آن به بعدش را میخواهند بچاپند؛ خدا نمیگذارد.
مثلا بنا بر فرمودهی امام صادق(ع): خدا از سر لطف، کاری کرد حبوبات و میوهها و غذاها آفتزده شوند. اگر خراببشو نبودند؛ سلاطین زر و زور، ميوهها و حبوبات را هم مثل طلا و نقره احتکار میکردند. [الكافي3/328] خدا هوایمان را دارد، ولی به سبک خاص و نامحسوس خودش. از ملائکة الرحمنِ موکّل بر رزق تا کک و کپک دانهها و میوهها، عواملی وجود دارند برای تنظیمِ نامحسوس بازار و تعدیل ظلم. به قول قدیمیهای صاحبنفس این عالم بیصاحاب نیست.
از آن قواعد رزق که میتواند در این گرانیهای وحشیانهی لجامگسیخته کمی آراممان کند این است که کالای مورد نیازت را اگر نیاز داشتی بخر. گران هم اگر بود، بود! دنیا که به ما سخت گرفت، خودمان در خانواده بیشتر سختش نکنیم و زیادی سیاست ریاضت اجرا نکنیم، که به قول امام صادق(ع) یکی از عوامل فرود آمدن رزق خریدن است! فرمود: بخرید، حتی اگر گران بود، چون رزق به همراه خریدن میآید؛ اشْتَرُوا وَ إِنْ كَانَ غَالِياً فَإِنَّ الرِّزْقَ يَنْزِلُ مَعَ الشِّرَاءِ. [الكافي5/150]
قطعا این فرمایش امام صادق(ع) به معنای عدم تدبیر نیست. به معنای صرفهجویی نکردن در روزهای گرانی نیست. به معنای خرید لجامگسیخته و بر هم زنندهی نظم بازار هم نیست. به معنای بیتأثیر بودن گرانی بر سفرهی مردم هم نیست. آنجایی که نخریدنِ هدفمند، مبارزه با گرانفروشی است و راهکاری برای پایین کشیدن قیمت است هم منظور نیست. حرف این است که بین این همه واقعیت تلخِ انکارناپذیر، یک قاعدهی شیرین هم هست که ورای حساب کتابهای منطقیِ دخل و خرج، کار میکند. تجربه هم شده و جواب داده است. این قاعدهی حالخوبکن را هم گوشهی ذهنتان داشته باشید. به تشخیص خودتان و با محاسبهی شرایط و اوضاع، جایگاهش را پیدا کنید و به آن عمل کنید.
روزنامه رسالت | سید مقدام حیدری
8 (5).pdf
حجم:
521.8K
یادداشت از قواعد رزق در اوج گرانی در روزنامهی رسالت
18.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیهی روز زن شهید به خانمش
👈روکمکنی به سبک شهدا🌷
👈شهدا [خیلی] زندهند🌷
#شهید_مهدی_علیدوست
خیلی دیدنی
@sayedmeqdam
هدایت شده از شیخ اسماعیل رمضانی
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️ کسی که نمازش رو اول وقت نخونه ، مجبوره نمازش رو با یک دروغ شروع کنه...
#شیخ_اسماعیل_رمضانی
#قطعهی_تصویری
#نماز
#نماز_اول_وقت
#دروغ
🏷 @sheikh_ramezani
با عضو شدن عزیزی که آیدیش یا مهدی بود، تعداد اعضای کانالم شد ۳۱۳تا😊😍
آیا کسی هست که هنوز ایمان نیاورده باشه؟😁
آیا این کافی نیست؟😂
هدایت شده از حکمران
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 حزب تمدن نوین اسلامی کارزار #دستمزد_عادلانه را راهاندازی کرد
🔸قانون اساسی به عنوان میثاق مردم و حاکمیت، زندگی شرافتمندانه را تعریف کرده و مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و امکان تشکیل خانواده را برای مردم ایران تضمین کرده است. هزینههای این امور باید دقیق محاسبه شده، منتشر شود و مبنای تعیین حداقل دستمزد باشد.
دستمزد عادلانه نه یک امتیاز، نه یک لطف دولتی و نه موضوعی قابل چانهزنی سیاسی است؛ بلکه حق مسلم، قانونی و غیرقابلانکار ماست.
این کارزار را امضا کنید.
🌐 karzar.net/277681
✨ عضو حزب تمدن نوین اسلامی شوید:
https://htni.ir/
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد🔻
@HokmranOnline
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
خدا را سپاس که قلم را آفرید
✍️سید مقدام حیدری: تنها یک ایده بلکه کمتر هم کافی است برای قلم در دست گرفتن. و از آنجا به بعدش گویا خود قلم کمکت میکند که ایدهات را بپرورانی و حتی حرفهای نویی بزنی که تا کنون از کسی نشنیدهای. اتفاقا زیباترین یادداشتهایم را که به من خیلی چسبید، درحالی نوشتهام که چندان نمیدانستم چه بنویسم. نویسندهی اهل قلم شبیه آشپز یا بنا نیست که از پیش میداند کارش چه خواهد شد و قرار است چه بشود. نوشتن چیزی از جنس نقاشی کشیدن و فرزندآوری و كشاورزی است که پایان کار، گاهی خود صاحب کار را هم شگفتزده میکند.
قلم را جزء وسائل تفریحی قرار ندادهاند، ولی بدجور حال آدم را خوب میکند. با نوشتن راحتتر میتوان گریه کرد و عمیقتر میتوان به یک موضوع توجه کرد. همین که چند سطر مینویسی ایدههای تازه و بکر به ذهنت میآیند که ناز داشتند و انگار منتظر بودند چند خطی بنویسی تا خودی نشان دهند.
عاشق و دلتنگ که میشوی کمتر چیزی مثل قلم آرامت میکند؛ خشمگین که میشوی هم همین طور. یادم است روزی در حرم امام رضا(ع) دیدم تمرکز مناجات ندارم و سیمم وصل نمیشود، به قلم پناه آوردم؛ روبروی پنجرهی فولاد نشستم و شروع کردم برای امام رضا(ع) نوشتن. و چقدر چسبید!
بهترین نوشتهها آنهایی است که هم حال نویسنده را خوب میکند و هم خواننده را. پس باید با حال خوب نوشت، یا اگر حالت بد است، جوری بنویسی که حالت با این متن خوب شود. آن وقت این متن ارزش پیدا میکند و به جای دارو میتوان تجویزش کرد.
شهدا شب شهادتشان حال خوبی داشتند؛ آخرین شب عمرشان بود و خیلیها خبر فردایشان را پیش پیش میدانستند! یعنی از حرص و طمع و حسد و غضب و شهوت و هر خاکبرسری دیگری تقریبا هیچ چیزی دیگر برایشان نمانده بود. در اوج یک حال خوب و آرامش یکی دو صفحه نوشتند و به یادگار گذاشتند. غلط املایی و نگارشی کم نداشتند البته، ولی قلمشان درست بود و حال خوب کن!
@sayedmeqdam
آتش به اردوگاه خودی نزنیم!
✍از قرار معلوم، قبیلهگراییِ حالبههمزنِ غربگراهای مدعیِ اصلاحطلبی، ما انقلابیها را از آن ورِ بام انداخته؛ طوری که هر کدام از اَعلامِ ما خطایی کند و پایش، قلمش یا زبانش بلغزد، چنان به باد انتقادش میگیریم که انگار، دُمِ خروسی تازه پیدا شد یا پرده از چهرهی منافقی الساعه کنار رفت! نه به مالهکشی و خطاپوشی جماعت اصلاحطلب که از رئیس جمهورشان گرفته تا آخوند و دانشگاهیشان هر گندی بزند، هر فتنهای به پا کند، هر چرند و کفر و ناسزایی بگوید، باز وا نمیدهند و از رو نمیروند و همچنان هوای همدیگر را دارند. نه به ما که بسانِ شربة الماء و به طرفة العينی، چوب حراج میزنیم به دار و ندار خودمان. که چه؛ که فلانی فلان جا درست تشخیص نداد؛ آن یکی در فلان قضیه توئیتش درست نبود؛ فلان کلمه توهین به نظام است؛ بهمان عبارت توهین به فلان شهید است؛ این حرف با منظومهی فکری آقا نمیخواند؛ برداشت فلانی از این آیهی قرآن غلط و تفسیر به رأی است. و قس علی هدا.
البته که منظور این نیست که انقلابیها خطا نمیکنند، یا اگر بکنند نباید نقدشان کرد. ولی نقدِ دوست با نقدِ دشمن و منافق، در چند و چون باید فرقهایی داشته باشد. سوتی و سبق لسان، کجسلیقگی در انتخاب واژه، کمدقتی در تعبیر، و حتی خطا در شناخت و تحلیل، بارها پیش میآید. ولی نه پناهیان اهل توهین به ساحت مقدس امیرالمؤمنین(ع) بود، نه شیخ اسماعیل رمضانی اهل حمله به نظام. و نه جبرائیلی اهل توهین به شهید رئیسی و مقابله با سیاستهای رهبری است. این جوری که بعضی از بزرگوارها به پناهیان حمله کردند، به شاهین نجفی نکرده بودند. کاری که بعضی از خود ما انقلابیها به خاطر یک اتهام اثبات نشده و هنوز نامعلوم، با آیت الله صدیقی و فرزندشان کردند، هرگز با مفسدترین عناصر غارتگر بیت المال نکردند. حملهای که به قاسمیان شد، به خاطر تشخیص درست یا غلطش، کافی بود برای یک عمر بیحیثیت شدن یک روحانی بااستعداد قرآنپژوه. دارم فکر میکنم اعتبار و آبروی چهرههای انقلابی را هم انگار مثل خود نظام، خدا حفظ میکند؛ وگرنه اگر به ما بود، سالها پیش خود ما از هستی ساقط کرده بودیم بندههای خدا را.
یاسر جبرائیلی نخبهی خوشاستعدادِ دلسوزی است که در اقتصاد، حرفهای جدی و نقدهای جدی دارد. ده پانزده سال است که شعار سال آقا اقتصادی است و من و امثال من کار خودمان را میکنیم و به زندگی روتین مثلا انقلابی خودمان مشغولیم. حال این که امثال یاسر جبرائیلی روز و شب با هدف محقق کردن خواست آقا دارند جهاد میکنند. الآن تکلیف ما این است که بزنیمشان؟! این که جریانی از دل مردم انقلابی سر بلند کند و نسبت به نسخههای استعماری و آمریکایی اقتصادی حساس باشد، مگر بد است؟! مگر بد است در برابر اقتصاددانهای تورم و گرانی که عدالت را از بیخ میزنند، نظریهپردازِ منافع سرمایهدارانند، به صراحت مخالف قدرت یافتن فقرا و مستضعفانند، چشم در چشم مردم در صدا و سیما میگویند مگر امام و رهبری اقتصاد خواندهاند که بخواهیم به حرفشان گوش بدهیم، در برابرشان افرادی عِلم و عَلَم اقتصاد اسلامی را بلند کردهاند که ارادتشان به اسلام و انقلاب و امام و رهبری مسجّل است؟! پروفسور درخشان به صراحت میگوید: اقتصاد اسلامی یعنی همین سخنان امام و رهبری! جبرائیلی به صراحت گفته: اگر من در اقتصاد به نسخهای برسم و آقا حرف دیگری بزند، من از نظر خودم برمیگردم. حالا این جریان را باید حمایت کرد یا زد؟! البته که هر کسی که عاشق و ارادتمند و سرباز مخلص رهبری است، گهگداری پیش میآید که فلان سخن و رفتارش با سخنان آقا تراز نباشد. خب که چه؟! بزنیمش و آبرویش را ببریم؟ یا فوقش اگر لازم شد، همان حرف را نقد کنیم و نپذیریم.
چرا وقتی حسن روحانی در ردّ سخنان آقا مرتّب حرف میزند و جواب آقا را میدهد، موجی علیهش راه نمیافتد، اما فلان شخصیت انقلابی اگر سوتی داد، خود ما آبرویش را میبریم؟! احتمال بدهیم نقد خودیها اگر خوب هم باشد، در حد واجب کفائی است. که یکی دو نفر محترمانه بگویند و تمام! نه این که پشت دست هم بازی کنیم و موج درست کنیم!
پای «ما با کسی عقد اخوت نبستهایم» به کجا بند است دقیقا؟! اتفاقا قرآن بین مؤمنین عقد اخوت بسته و رشتهی موالات بین المؤمنین را محکم بسته است. یعنی تا کسی منافق نشده، باید هوایش را داشته باشیم، خطایش را بپوشانیم، به گردن بگیریمش، از خود بدانیمش، اگر حرف دوپهلویی زد، به بهترین محمل تفسیرش کنیم. و اگر نیاز به نقد داشت، مواظب اعتبار و حیثیتش باشیم.
ما انقلابیها در این باره کم لنگ نمیزنیم و احتمالا ناکامیهای سریالیمان در انتخابات از همین جا آب میخورد. جوری همدیگر را میزنیم که انگار با منافق طرفیم. حضرت آقا دربارهی نقد خودیها سخنانی دارند. عمل کنیم خب.
سید مقدام حیدری
گوگولی شدهی همین متن بالایی، بدون اسم و نام و نشان در روزنامهی رسالت👇
ما با انقلابیها عقد اخوت بستهایم!
✍از قرار معلوم، قبیلهگرایی غربگرایان، ما انقلابیها را از آن ورِ بام انداخته؛ طوری که هر کدام از اَعلامِ ما خطایی کند و پایش، قلمش یا زبانش بلغزد، چنان به باد انتقادش میگیریم که انگار، دُمِ خروسی تازه پیدا شد یا پرده از چهرهی منافقی الساعه کنار رفته! نه به مالهکشی و خطاپوشی ناحق غربگرایان و نه به ما که بسانِ شربة الماء و به طرفة العينی، چوب هراج میزنیم به دار و ندار خودمان. که چه؛ که فلانی فلان جا درست تشخیص نداد؛ آن یکی در فلان قضیه توئیتش درست نبود؛ فلان کلمه توهین به نظام است؛ بهمان عبارت توهین به فلان شهید است؛ این حرف با منظومهی فکری آقا نمیخواند؛ برداشت فلانی از این آیهی قرآن غلط و تفسیر به رأی است. و قس علی هذا.
البته که منظور این نیست که انقلابیها خطا نمیکنند، یا اگر بکنند نباید نقدشان کرد. ولی نقد دوست با نقدِ دشمن و منافق، در چند و چون باید فرقهایی داشته باشد. سوتی و سبق لسان، کجسلیقگی در انتخاب واژه، کمدقتی در تعبیر و حتی خطا در شناخت و تحلیل، بارها پیش میآید. ولی بعد از ده پانزده سال، بلکه سی چهل سال کار و فعالیت و سخنرانی و جهاد تبیین باید شناخته باشیم آدمهای خودمان را که هر کاری بکنند دیگر خدایی اهل توهین به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام، حمله به نظام، توهین به ساحت شهدا و مقابله با سیاستهای رهبری نیستند.
پای «ما با کسی عقد اخوت نبستهایم» به کجا بند است دقیقا؟ اتفاقا قرآن بین مؤمنین عقد اخوت بسته و رشتهی موالات بین المؤمنین را محکم بسته است. یعنی تا کسی منافق نشده، باید هوایش را داشته باشیم، خطایش را بپوشانیم، به گردن بگیریمش، از خود بدانیمش، اگر حرف دوپهلویی زد، به بهترین محمل تفسیرش کنیم. و اگر نیاز به نقد داشت، مواظب اعتبار و حیثیتش باشیم.
هرازگاهی یکی از چهرههای انقلابی ما را دشمن در میدان جنگ رسانه مورد هدف قرار میدهد؛ یا با تهمت محض، یا دست و پا و زبان خودش هم جایی میلغزد و دشمن، دست میگیرد. از آن به بعدش خود ما انقلابیها کار را دست میگیریم و چنان میزنیمش که انگار منافق و کافر را میزنیم. اگر چه با منافق و کافر هم باید انصاف داشت و تهمت به گزاف نزد. دارم فکر میکنم اعتبار و آبروی چهرههای انقلابی را هم انگار مثل خود نظام، خدا حفظ میکند. وگرنه اگر به ما بود، سالها پیش از هستی ساقط کرده بودیم بندههای خدا را. حضرت آقا دربارهی نقد خودیها سخنانی دارند. عمل کنیم!
روزنامه رسالت | سید مقدام حیدری