در فرهنگ ما همه جا ما را از خسته شدن بر حذر داشتهاند! کاش فرهنگ ما از خسته شدن نمیهراسید، بلکه خسته نشدن را عار میدانست. اگر هر هفته یک فعالیت خسته کنندهای با اعضای خانواده میداشتیم که آخرش هر که خستهتر بود بیشتر احساس موفقیت و برد میکرد، آن وقت ما برای هر فتح و موفقیتی آمادهتر بودیم.
#خستگی_درمانی
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
جا دارد آخر ماه رمضانِ هر سال، محفلهایی در مساجد برگزار بشود که مردم خاطرات، برداشتها، دریافتها، و تجربههایشان در هنگام تلاوت قرآن را بازگو کنند و به اشتراک بگذارند.
✍️سید مقدام
اگر کارهای بودم، حفظ آیت الکرسی را از شروط دریافت گواهینامهی رانندگی مقرر میکردم. در ابتدای جادهها و اتوبانها هم تابلوی «آیت الکرسی فراموش نشود» را نصب میکردم. پیوند ویراست
✍️سید مقدام
خستگی پا چه اثری بر صفای معنوی و نشاط و حال خوب انسان دارد که بسیاری از آداب عبادی، با پیوست پادرد طراحی شده است؟!
پیادهروی به مسجد، بیت الحرام، کربلا، طواف، سعی، زیارت جامعهی کبیره، قنوت وتر، و تلاوت قرآن در نماز... همه کم و بیش خستگی پا میآورند. البته آخری را به یاد دیگر عبادتهای خاطرهانگیز هم میشود انجام داد. انگار درد پا، پای ثابت عبادتهای لذتبخش و خاطرهانگیز است. حتی شاید اگر رزمندهای نمازِ با پیوست درد پا بخواند، به یاد درد پای دوران جنگ و جبهه هم بیفتد.
✍ سید مقدام
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله هر کسی تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻بخشی از حمایتهایی که مرد از همسرش میکند، برخاسته از غیرت اوست نه لزوما از جوشش حس عشق و محبت او. زنی که جرعهی کمتری از غیرت معقول و لازم را میپسندد و به فراخور سبک زندگیاش شوهری با درصد غیرت ضعیفتر خواستگارش میشود، از آن بخش از حمایتهای غیرتبنیانِ مرد، محروم خواهد ماند. 🔗پیوند این ویراست
✍سید مقدام
🔻جهلی به نام علم!
✍️سید مقدام حیدری: علم، گزارههایی است که حکایت از واقعیت میکند؛ چه در حوزه و دانشگاه تدریس شود چه نشود. علم، نگاه واقعبینانه به جهان و انسان است و شناخت غیر متوهمانهی قواعد عالم است. علم اگر علم باشد، باید مسائل بشر را درست بشناسد و نسخههای واقعبینانه و کارراهبینداز برایشان بپیچد. دربارهی اقتصاد خیلیها حرف زدهاند، اما کدامش عالمانه است؟ بر چه اساسی حرف یک دانشمند، علم میشود و حرف دانشمند دیگری غیر علم؟ همین که حرفهای فلان دانشمند در دانشگاههای دنیا تدریس میشود، این شد علم؟! یعنی خودمان ملاکی نداریم برایش؟ دیگران باید برای ما مشخص کنند کدام حرف علم است و کدام حرف نه؟! گیرم اگر دانشگاه و مدرکی نبود، آن وقت هیچ راهی برای تمییز علم از غیر علم و شبه علم نبود آیا؟!
ناموس عالم و دانشمند، واقعیت و واقعبینی است. او هر مکتب و نظریهای را که با واقعیت در تعارض باشد یا در عرصهی واقع غلط از آب دربیاید به دیوار میزند؛ صاحب آن هر که میخواهد باشد. مرام یک دانشمند، همین سخن امیر المؤمنین(ع) است که فرمود: کاری به صاحب سخن نداشته باش، خود حرف را ببین؛ «لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ» [غرر الحکم/ص517]
اقتصاد لیبرال، دقیقا چه گندی باید در عالم بزند که هوادارانش دست از آن بشویند و دیگر به آن علم نگویند؟ آمار فقر، بیعدالتی، فحشا، بیخانمانی، فساد، افسردگی و خودکشی در کشورهای لیبرالسرمایهداری دقیقا به کجا باید برسد که لیبرالها، بیخیالِ این مکتب بشوند و بفهمند جنس بنجل این مکتب دیگر قابل عرضه نیست و دیگر نمیشود به آن علم گفت؟ علم اقتصاد اگر متکفل نیازهای مادی جامعه باید باشد، اگر ضامن رفاه اقتصادی مردم باید باشد، اگر باید بلد باشد عدالت را برای مردم جهان به ارمغان بیاورد، اگر چنین نقشی بر عهدهی اوست، پس هیچ کدام از این مکاتب بنجل، علم نیست. چون به اندازهی کافی و زیادی اجرا شدهاند و هیچ غلطی نکردهاند. لا جرم باید گفت حرفهایشان واقعبینانه نیست. و در خوشبینانهترین حالت باید گفت، نظریهپردازان این علمنما، بلد نیستند چگونه رفاه مردم را تأمین کنند و عدالت را برقرار کنند. اگر قرار باشد وفادار به واقعیت باشیم، همین را باید بگوییم دیگر. چسبیدن به یک مشت جزوه و کتابی که غلط از آب درآمدهاند، چه لطفی دارد؟! لیبرالسرمایهداری هیچ گلی به سر عالم نزد. اگر قرار بر رسم واقعبینی و منش عالمانه باشد، خیلی پیشتر باید استادان این مکتب، اعتراف میکردند که ما فکر میکردیم این حرفها علم است؛ نگو حرف مفت بود. علمورزی، کار هر کس نیست، جگر شیر میخواهد که مثل شهید آوینی، یک دفعه بفهمد تا حالا هر چه نوشته باطل بود و به همهاش کبریت بکشد!
قرآن، چون سخن خدای علیم است، پس از هر متن دیگری واقعبینانهتر است. و لابد کسی که زیاد در قرآن غور میکند، از کسی که به جای قرآن، کتابهای باطله را زیاد ورق میزند، حرفش حسابیتر و علمیتر است.
اگر چه حضرت امام و آقا، این علمِ اقتصادِ دانشگاهی موجود را نخواندهاند، یا به عبارت دقیقتر مدرکش را نگرفتهاند، ولی اگر لیبرالها بدشان نیاید، قاعدتا باید نظریههای اقتصادی این دو بزرگوار علمیتر، و به واقعیت نزدیکتر باشد. یادمان نرود که این دو بزرگوار، مدرک سیاست و مدیریت هم ندارند. اما مچ همهی متخصصان سیاست و مدیریت را هم در عرصهی عمل هم در عرصهی تحلیل خواباندهاند. به ما چه که امام مدرک دانشگاه نداشت؛ مهم واقعبینی این مرد است که از هر تحلیلگری دقیقتر به خال میزد. مهم واقعبینی این مرد است که وقتی گفت: سربازانم در گهوارهاند، 15 سال بعد کار تمام شد! هی مثل سیاستخواندههای اسگل غرب، هر سال، شمارشِ معکوسِ سقوطِ انقلاب را از نو کوک نکرد. مدرک اگر حکایت از واقعبینی نکند کیلو چند است؟ مهم قدرت تشخیص واقع است که علی رغم تشخیص و تحلیل همهی کارشناسان، آقا گفت: بشار اسد باید بماند. و ماند! این فقط دو نمونه از صدها نقطهزنی این دو امام است. با چنین نگاه واقعبین و نقطهزنی اگر این دو امام، دربارهی اقتصاد حرف زدند، حرفشان از نظریههای تاریخ مصرف گذشتهی صدمنیکغاز خیلی بیشتر میارزد.
#دکتر_درخشان
#دکتر_غنی_نژاد
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۶
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (2).pdf
426.8K
یادداشت جهلی به نام علم در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۶
✍سید مقدام حیدری
🔻جای شبکهی مناظره خالی!
مناظرات علمی، راهی به سوی نسخههای درست
✍️سید مقدام حیدری: شاید بشود گفت در نظام مردمسالار ما که با انتخاب مردم، مسئولین کشور بر سر کار میآیند، مهمترین مشکل، این است که گاهی مردم، دقیقا نمیدانند گره کار چیست و چگونه باید بازش کرد. مردم کوچه و بازار که سهل است، گاهی فرهیختگان جامعه هم دقیقا نمیدانند مشکل کجاست. وقتی مسائل خوب تببین نشود و رسانهها از روی عمد یا سهو، قضایا را ماستمالی کنند و مردم از داشتن تحلیل درست و نگاه دقیق محروم بمانند، آن وقت نسخههای غلط و آدمهای غلط را به راحتی میشود به این مردم غالب کرد. که خیلی وقتها غالب کردند!
الآن این تورم افسارگسیخته، زادهی چیست دقیقا؟ دزدی و رانت مسئولین؟! نقدینگی و چاپ و پول؟! دلارزدگی اقتصاد کشور؟ تحریم؟ دقیقا مشکل کجاست؟ این کدام غدهی سرطانی است که اگر ریشهکن شود، بقیهی مسائل اقتصادی کشور حل میشود یا دست کم دیگر چندان آزاردهنده نخواهد بود؟ مردم نمیدانند. نمیخواهم از شأن مردم، خدای نکرده بکاهم؛ این عدم آگاهی نتیجهی سردرگمی خود فرهیختگان و مسئولین و رسانهها است. تا حدودی هم طبیعی است. مگر چند نفر از اساتید حوزه و دانشگاه میتوانند دقیقا مشکل را تشخیص دهند و نسخهی نقطهزن برایش بپیچند؟! زیاد که نیستند.
آن وقت چه میشود؟ آن وقت مدیران کشور مطالبهی مشخصی از مردم دریافت نمیکنند. آحاد مردم که سهل است، از فرهیختگان کشور هم مطالبهی معین و مشخصی دریافت نمیکنند و زیر فشار افکار عمومی، برای اجرای یک سیاست مشخص و یک طرح معین قرار نمیگیرند.
امروز همهی مردم از دولت میخواهند تورم را مهار کند. ولی این کافی نیست. باید همهی مردم بدانند که دقیقا مشکل تورم از کجاست، و دولت برای مهار تورم دقیقا چه کاری باید بکند. هر وزیری که بین مردم میآید، باید این مطالبهی واحد را بشنود و تحت فشار قرار بگیرد که: پس کو فلان طرح و بهمان برنامه؟ چرا انجامش نمیدهید؟ ائمهی جمعه و جماعت، سخنرانان و تریبونداران، نویسندگان و گویندگان اینقدر باید آن حرف واحد را تکرار کنند که تبدیل به ادبیات شایع و مطالبهی ملی شود.
سخت است ولی کار نشد ندارد. راه چارهاش برگزاری مناظرههای متعدد ملی است. از بین هزاران استاد و متخصص، کماند کسانی که حرف جدید میزنند و نسخهی نو ارائه میدهند. تعداد اندکی پیدا میشوند که علاج واضح و مشخص ارائه میدهند و چند ساختار را از بیخ و بن به چالش میکشند. طبیعتا مخالفینی پیدا میشوند که حرفهای نوبرشان را برنمیتابند. و معمولا شروع میکنند به هو کردن و از دور لنگ کفش پرت کردن. خصوصا اگر از وضع خراب موجود، سودی به جیب بزنند.
باید فرهنگ مناظره باب شود؛ آن هم خیلی بیشتر و وسیعتر از امروزِ جامعه. نظریهپردازان باید اینقدر پنجه در پنجهی هم کشتی بگیرند تا معلوم شود، حرف محکمتر را چه کسی میزند. با کُری خواندن و از دور جواب دادن و لنگ کفش پرت کردن کاری از پیش نمیرود. کسی که حرف حساب جدید دارد، باید بتواند از پس دهها مناظره بربیاید. همچنین اگر کسی نسخهی باطلی ارائه داد، یا ادعای باطلی کرد، باید از همه جا به مناظره دعوت شود و پاسخگوی حرفش باشد. باید از دل هر مناظرهی مهم و سرنوشتسازی چند مناظرهی دیگر زاده شود. بالأخره باید دوران بزندررو را در ساحت علم و نظر هم به پایان رساند.
با گسترش و تقویت فرهنگ مناظرهی درست و علمی، آرام آرام جامعهی فرهیختهی بیطرف و باانصاف کشور، به حرف حق و نسخهی درست گرایش پیدا میکند و آن حرف و نسخه را در سطح ملی گسترش خواهد داد. و از دل همین فعالیت علمی تمیز، مطالبهی ملی شکل خواهد گرفت و نسخههای غلط و آدمهای غلط به حاشیه و محاق خواهند رفت. خود مسئولین هم آنگاه بهتر میفهمند چه باید بکنند. آنگاه مسیر اجرای سیاست مطالبه شده از سوی مردم هم هموارتر خواهد بود.
اگر جهاد تبیین یک واجب فوری است، پس صداوسیما قاعدتا باید سرمایهگذاری بیشتری برای اجرای مناظرههای وزین و سطح بالا بکند. اصلا چطور است یک شبکهی مستقل برای مناظرات افتتاح کنند؟! پیشنهاد پربیراهی نیست.
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8(2).pdf
359.4K
یادداشت مناظرات علمی، راهی به سوی نسخههای درست
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۷
✍سید مقدام حیدری