حجـت الاسـلام غُـراباتـی
📚 #رمان « جــــ❤️ــــانـم میـرود »
📚 #رمان « جــــ❤️ــــانـم میـرود »
📝 #پارت_پنجم
چرا سرپایی تو؟! بشین ببینم. مهیا با تعجب به آن نگاه مے کرد
دختره خندید...
ـــ چرا همچین نگام میکنے بشین دیگه
دختره به سمت یخچال کوچکی که گوشه ے اتاق بود رفت و لیوان آبی ریخت و به دست مهیا داد و کنارش،نشست
ـــ من اسمم مریم هستش.حالت بد شد آوردیمت اینجا اینجا هم پایگاه بسیجمونه
مهیا کم کم یادش امد که چه اتفاقی افتاد
سر گیجه، مداحی ،باباش
با یادآوری پدرش از جا بلند شد
ـــ بابام
مریم هم همراهش بلند شد
ــــ بابات؟؟نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیشمون بودی
مهیا سرش را تکان داد
ـــ نه نه بابام بیمارستانه حالش بد شد من باید برم
به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت
ــــ کجا میری با این حالت
مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد
ـــ توروخدا بزار برم اصلا من براچی اومدم اینجا بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم
مریم دستی به بازویش کشید
ـــ اروم باش عزیزم میری ولی نمیتونم بزارمت با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم برسونتمون
مریم به سمت در رفت
مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت ۱شب بود و از حال پدرش بیخبر بود. با آمدن مریم سریع از جایش بلند شد
ـــ بیا بریم عزیزم داداشم میرسونتمون
مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند سوار شدند
مهیا حتی سلام نکرد
داداش مریم هم بدون هیچ حرفی رانندگی کرد
مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید و او را آزار می داد
نمی دانست اگر برود چگونه باید رفتار مے ڪرد یا به پدرش چه بگویید و یا اصلا حال پدرش خوب است
ــــ خانمی باتوم
مهیا به خودش اومد
ـــ با منے ??
ـــ آره عزیزم میگم ادرسو میدی
ـــ اها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان .....
دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شد با پیاده شدن داداش مریم مهیا ایستاد باورش نمی شود داداش مریم همان سیدی باشد که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی
بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند
ــــ سلام خانم پدرمو اوردن اینجا
پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند
مهیا که از این کار پرستار عصبی شد خیزی برداشت و گوشی را از دست پر ستار کشید
ـــ من بهت میگم بابامو اوردن بیمارستان تو با تلفن صحبت میکنی.
√•ادامہ دارد...
#جانم_میرود
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
لب تشنه زِ عمق جگرش میگفت؛ آه
شُد ورد لبش لحظهی آخر ، ناگاه
「 لا یوم ڪیومڪ ابا عبدالله」
شهادت مظلومانه امام جواد (ع) تسلیت باد.
#والپیپر
#پروفایل
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
#تلنگــر•°🌱
.
.
اگه شما اهلِ
معنویتی دَه برابرِ همه
باید از زندگـیت لـذت
ببـرے...
.
.
#حاج_آقاپناهیـان
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
#استوریدلے📲💙 •●🇸 🇹 🇴 🇷 🇾 ●• -اللّٰھ . ! بـدونشࢪح♥️ . ┄•●❥ @sayyedghorabati
خُدایا !
در تنهایے روزگـار تو پناهـم شُدی،
میشـه همیشہ هَوامو داشتہ باشی؟!🌙🍃
#شبتونـ_پراز_آرامش.
[#یاجـــــوادالائمــــــــهادرکنـــــے🏴]
ســـــلام بــر تــــــ💙ــــو
ای امـــام جَـوانـَــم ...
#السلامعلیـــــــکیابابالمـراد
#السلامعلیـــــکیاشبابالائمه🌱
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
[#یاجـــــوادالائمــــــــهادرکنـــــے🏴] ســـــلام بــر تــــــ💙ــــو ای امـــام جَـوانـَــم ...
پرسیدند:
فرق کریم با جواد در چیست؟
فرمودند:
از شخص کریم همینکه درخواست کنید
به شما عنایت میکند ولی «جواد» خود
به دنبال سائل میگردد تا به او عطا کند...
#امام_جواد🖤
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#Story | #شهادٺامامجواد
.دلمکاظمینھ تو باب المٌراد
روی گٌنبد طلایِ امامِ جوادِ🖤⛓^^
تسلیٺ...!
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
°•﷽•°
❣السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسیـن❣
قرائتـ زیارت عـاشورا " #روز_دهم "
بہ نیابتــ شهیــد « جواد الله کرم »
#چله_زیارت_عاشورا 🌱
#چهل_روز_تا_محرم
.
.
•|💌|•
____
@sayyedghorabati
#شهداگاهۍنگاهۍ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
📚 هر روز یڪ نڪتہ ناب تفسیرے #تفسیر| ↫صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَ
📚 هر روز یڪ نڪتہ ناب تفسیرے
#تفسیر↫الم¹♥🌿
«↺الف لام میم»
.
❁ در میـٰان یِڪصد و چھارده سوره قُرآن،
که 29 سوره آن با حروف مُقطّعه شروع می شود،در بیست و چھار مورد بَعد از این حروف،سخن از قرآن و مُعجزه بودن آن است.
.
❁ دَرباره ۍ حروف مُقطّعه،اقوال مختلفۍ بَیان شده است،از جمله:
.
❁ قُرآن،معجزه ۍ الھۍ از هَمین حروف الفبا تألیف یافته ڪه در اِختیار همه است،اگر مۍ تَوانید شما نیز از این حروف،ڪَلام معجزه آمیز بیاورید.
.
❁ این حُروف،از اسرار بِین خداوند و پیـٰامبَر است.↯
ومُطابق بعضۍ روایات رُموزۍ است ڪه ڪسۍ جز خُداوند نمۍ داند.
.
❁ آرۍ،خداوند از حروفِ الفبا،ڪتـٰاب معجزه نازِل مۍ ڪند،همچِنان ڪه از دل خاڪ صدهـٰا نوع میوه و گل و گیاه مۍ آفریند و انسـٰان مۍ سازَد..
.
❁ ولۍ نِھایتِ هنر مردم این است ڪه از خاڪ و گِل،خشت و آجر بسازند!
.
.
#تفسیر
#سوره_بقره
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ڪلیپ
#تڪنیڪ_مهربانی
▫️•شـٰاید این دیالوگِ آخـر بـٰاشه!
دریغ نڪن!
بهش بـگو دوستش دارۍ!
دیالُوگ هاۍآخر، هیچ وقت اَز ذهن پاڪ نمیشن؛
هیچ وقت!♥️•°📺°•
#پیشنهادمیشہشدیداً
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
#ڪلیپ #تڪنیڪ_مهربانی ▫️•شـٰاید این دیالوگِ آخـر بـٰاشه! دریغ نڪن! بهش بـگو دوستش دارۍ! دیالُوگ ها
#معیارهاۍازدواج|↫شرط سوم،وصلَت خـٰانوادگۍ³♥️
_•اِزدواج یڪ پیوند خانوادگۍاست،نه پیوند
دو نفـر!
از سوۍدیگر، خانواده اولـین و مهـم ترین ریشه هـَر فرد و آموزشگاهۍاَست،ڪه او داشته هایش، خلق و خو، عـٰادت ها و نگـٰاهش به زندگۍرا از آنجا ڪسب ڪرده.
.
_• بنابراین مُهم اَست،بـٰا خانواده اۍ سـٰالم و اَصیل وصلت ڪنیم.
.
_•اصالت خانوادگۍ به معنـٰای سلامت خانواده و خوشنـام بودن آن ها است؛نه ثروت و اَصل و نسب و نام و فامیل.
.
_•اسلام تاڪید دارد،ڪه درباره سابقه خانوادگۍ همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانۍ و اخلاقۍ آنها در نظر گرفته شود.
.
زی را این اصالت خانوادگۍ در زندگۍجدید و نَسل بعد تأثیر خواهد گذاشت..؛)
#ازدواج_آسان
#مقاله_اجتماعی
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati
گاه علی(ع)، فاطمه(س) را
اینگـونـه خـطـاب می کـرد؛
"ای هـمـهٔ آرزوی مـن ......."
#پیوند_آب_و_آیینه💚
.
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
┄•●❥ @sayyedghorabati