eitaa logo
کشکول
80 دنبال‌کننده
823 عکس
29 ویدیو
1 فایل
شعر ، خطاطی ، تصاویر و نقاشی‌های خط خطی من
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه محرم آمدوباید دگر شوم باید به خود بیایم و زیر وزبر بشوم باید برای یاری و دلداری حسین با کاروان خون خدا همسفر شوم باید به دامن اودست التجا بزنم شاید که راه یابم و صاحبنظر شوم باید که سر بنهم پیش پای او شاید شهید گردم و حری دگر شوم باید برای غربت و مظلومی حسین از غصه خون بگریم و بی بال و پر شوم در مجلس عزای شهیدان کربلا حلقه بگوش زینب خونین جگر شوم سید محمود ضیائی
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منع عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست فرصت شمر طریقه رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
سعدی : اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی تهی از حکمتی به علت آن که پری از طعام تا بینی مولانا مثنوی معنوی : گر تو این انبان زنان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی خودم : گر تو انبان از طمع خالی کنی مخزن اسرار ربانی کنی
👍کشکول . [ ک َ ] (اِ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. (برهان ). || کجلول . (انیس الطالبین بخاری ). کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند. خچکول . در برهان آمده معنی آن کشیدن بدوش است چه کش به معنی کشیدن و کول دوش و کتف را گویند. در حاشیه ٔ برهان قاطع به نقل از تفسیر الفاظ الدخیله ٔ بستانی گوید: از آرامی «کنش کل » (بضم اول وکسر دوم وضم چهارم ) یعنی جامع کل شیئی و مراد محفظه ای است که درویشان و گدایان هرچه از مردم ستانند در آن نهند. کشکول پوست نارجیل دریائی است که در جزایر نزدیک به خط استواء عمل می آید و شبیه به کشتیی است با رنگ سیاه دو طرف لبه ٔ آن را سوراخ کنند و زنجیر یاریسمان بندند تا بتوان بدست آویخت و آن کاسه ٔ گدائی درویشان است و آنگاه که بر درخت است دو کشکول بهم چسبیده است و در میان آن مغز نارجیل است : دلم از قیل و قال گشته ملول ای خوشا خرقه و خوشا کشکول . شیخ بهائی . - کشکول چوبین ؛ کشکولی که از چوب ساخته شود. مقابل کشکول گلین . (یادداشت مؤلف ) - کشکول دریائی ؛ ثمری است معروف و بسیار بزرگ که از پوستش درویشان کاسه میسازند و در آن چیزها می خورند و این را گدایان و دوریشان استعمال می کنند (آنندراج ). نارگیل دریائی که برای ساختن کشکول بکار می رود. - کشکول گدائی ؛ کشکولی که گدایان بکار برند و مال صدقات را در آن بریزند.
ای خدای مهربان و نازنین خالق این آسمانها و زمین صاحب فرقان و قرآن مبین مالک روز جزا ٕ ویوم دین توفلک را اینچنین افراشتی کهکشانها رادرآن بگذاشتی توجبال و دشت و دریا و دَمَن‌ گسترانیدی بزیر پای من آسمان نیلی و شمس و قمر چهچه بلبل بهنگام سحر جلوهٔ زیبای آغاز فلق نوررنگارنگ خورشید و شفق اشک شبنم بر جبین لاله ها دشت سرخ مملو از آلاله ها عشقبازی گل و پروانه ها کودکان خفته درویرانه ها چالش آب و زمین و آفتاب درد دل با آسمان وماهتاب زندگی برفرش زیبای حصیر زیر سقف صاف شبهای کویر چشمهای خستهٔ بابای پیر سفره ای بانان وخرما و پنیر صحنهٔ ناب غروب آفتاب انعکاس نور آن بر روی آب هر چه زیبائیست جمله زان تست جلوه ای از حسن بی پایان تست تو مرا از حب خود انباشتی در دلم مهر نبی را کاشتی تو علی را سرور من کرده ای مقتدا و رهبر من کرده ای تو بمن حب ولایت داده ای به ولی اذن شفاعت داده ای من به زهرا و علی دلبسته ام از گناهانم ملول و خسته ام در دلم مهر محبان علیست تار و پودم رشته از خان علیست جان من قربان اولاد علیست تابع فرمان اولاد علیست تا به زهرا و علی وابسته ام از غم دنیا و عقبی رسته ام توبمن درس محبت داده ای تا بگیرم دست هر افتاده ای حال این عبد ذلیل و ریش تو اوفتاده بر زمین در پیش تو بنده ای درمانده و وامانده ام از توان واز تکاپو مانده ام ازتکدی های دنیا خسته ام چشم بر احسان مولی بسته ام تو هدایت کن مرا بر راه راست لطف کن بر بنده ات بی کمّ و کاست من ترا تنهاستایش میکنم رو به درگاهت نیایش میکنم پس به حق خامس آل عبا که ببخشی و بیامرزی مرا ای خداوند نیای هشت و چار بارش احسان خود بر من ببار « سید محمود ضیائی » 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂