eitaa logo
قرارگاه سازندگی
7.3هزار دنبال‌کننده
834 عکس
194 ویدیو
10 فایل
ادمین @heydaarii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹اشعار مهدوی و زیبای برادر شاعر عزیزمان آقای حسن باقری👇 عمریست که ما چشم به راهت هستیم http://Www.robaeientezar.blog.ir
دير گاهيست که ما تشنه ي ديدار تو ايم قد رعنا بنما،جمله خريدار تو ايم گر چه با دست و زبان موجب آزار تو ايم گل نرگس نظري ،ما همگي خار تو ايم @mahdaviuon313
💐 یا صاحب‌الزمان! تو بهترین کسی هستی که خواننده‌ای تو را می‌خواند و برترین کسی هستی که امیدواری به تو امید کند. خواسته‌ام از شما گر چه با دست خالی به درگاهت آمدم، این است که مرا از جام می محبتت ارزانی بداری تا واقعاً تو را دوست بدارم. @mahdaviuon313
بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن درختی بی‌ثمر هستم، برایت دردسر هستم خزانم... شاخه‌ای زردم، کمی آقا نگاهم کن @mahdaviuon313
ای ناگهان تر از همه اتفاق ها پایان خوب قصه تلخ فراق ها یکجا زشوق آمدنت باز می شوند درهای نیمه باز تمام اتاق ها یک لحظه بی حمایت تو ای ستون عشق! سر باز می کنند ترک ها به طاق ها بی دستگیری ات به کجا راه می بریم؟ در این مسیر پر شده از باتلاق ها باز آ، بهار من! که به نوبت نشسته اند در انتظار مرگ درختان اجاق ها ای وارث شکوه اساطیر! جلوه کن تا گم شود ابهت پر طمطراق ها @mahdaviuon313
خبر اینکه: لبریز بارانم امروز خبر اینکه: دلتنگِ دلتنگِ دلتنگ خبر اینکه: ... باید بیایی😔 @mahdaviuon313
اگر چه زود؛ می آید، اگر چه دیر؛ می آید سوار سبز پوش ما به هر تقدیر می آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می شود تفسیر، می آید زمین آبی تر از این آسمان ها می شود وقتی که آن آیینه ی سبز «خدا-تصویر» می آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ ها هم می کند تأثیر، می آید در اعماق نگاهش می توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مهرست و با شمشیر می آید چنان با ضربه های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم گلْ نغمه ی تکبیر می آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می آید @mahdaviuon313
تو موج جاری دریا در آب مردابی چه كُند می‌گذرد لحظه‌های دور از تو نمی‌كنند مگر لحظه‌ها عبور از تو هزار پنجره در هر گذر گشوده شده ست به شوق دیدن یك لحظه‌ی حضور از تو خوش آن دمی كه بیاید خبر كه آمده‌ای خوش آن شبی كه شود شهر، غرق نور از تو زمانه با تو چه شیرین، زمانه بی‌تو چه تلخ مگر بیایی و افتد به دهر شور از تو مرا به صبر نصیحت مكن كه نتوانم كه زنده باشم و باشم دمی صبور از تو تو چشم مائی و ما را جز این دعایی نیست كه چشم بد همه جا باد كور و دور از تو @mahdaviuon313
دلم براي تو تنگ است اي سرا پاخوب دلم براي تو تنگ است مثل تنگ غروب چه لحظه هاي غريبي که بي تو ميگذرند چه روزگارعجيبي است بي تو اي محبوب @mahdaviuon313
❤️ با ظهورت عالمی زیر و ز بر خواهد شد سیصد و سیزده تن از یاران به بر خواهد شد گوش به فرمان تو خواهند داد در وادیِ طور شوق دیدارِ تو هم نورِ بصر خواهد شد ظلم و جور و جنگ در عالم ز هر سویی به پاست چون اوضاعِ جهان را ختم به شرّ خواهد شد لشکر سفیان ستیزد بر بلادِ مسلمین عاقبت روزیِ این دنیا زخم و جرّ خواهد شد می سِتاند جانِ هر شیعه ز هر مرد و زنی تا که دریایی ز خون از پا به سر خواهد شد بانگ تکبیرت ز کعبه می رسد روزی به گوش یک جهانی منتظر چشمش به در خواهد شد نادم از شوق ظهورت با دعای عهد خویش هر صبحی را به شوقی با دیده تر خواهد شد محمود حاجی محمدی 💚
اے منتظرغمگيݩ مشو،قدرےتحمل بيشتر😉 گردے به پاشددرافق، گوياسوارےمےرسد😍 @mahdaviuon313
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی گاهی اگر در چاه مانند پدر، آه! اندوه مادر را حکایت کرده باشی گاهی اگر زیر درختان مدینه بعد از زیارت استراحت کرده باشی گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا آیینه ای را غرق حیرت کرده باشی در سال های سال دوری و صبوری چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی حتی اگر بی آن که مشتاقان بدانند گاهی نمازی را امامت کرده باشی یا در لباس ناشناسی در شب قدر از خود حدیثی را روایت کرده باشی یا در میان کوچه های سرد و تاریک نان و پنیر و عشق، قسمت کرده باشی پس بوده ای و هستی و می آیی از راه تا حقّ دل ها را رعایت کرده باشی پس مردمک های نگاه ما عقیم اند تو بوده ای بی آن که غیبت کرده باشی! @mahdaviuon313
❤️ لب های خشک جاده به دریا نمی رسد باران به خشکی لب دنیا نمی رسد هر کس که هست مدّعی نوکری تو سلمان اگر نگشت به منّا نمی رسد بار گناه باز زمینم زده ببین اهل گنه به عالم بالا نمی رسد هر کس سحر نداشت به جایی نمی رسد هر کس سحر نداشت به معنا نمی رسد این چشم من لیاقت دیدن نداشته وقتی به روی یوسف زهرا نمی رسد حسرت کشیده ام،جگرم تیر می کشد دستم به دامن تو اماما نمی رسد گیرم تمام عمر صدایت زدم ولی بر گوش من صدای تو آقا نمی رسد. @mahdaviuon313
تو پنهان مانده ای تا تشنه باشیم تمام روزها را تشنه باشیم دلت می آید آیا این همه سال تو جاری باشی و ما تشنه باشیم @mahdaviuon313
اگر چه زخم طاقت سوز خوردیم غم دیروز را امروز خوردیم ببخش ای خوب اگر در غیبت تو من و دل، نان به نرخ روز خوردیم @mahdaviuon313
همین که دست قلم در دوات می لرزد به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد نهفته راز «اذا زُلْزِلَتْ» به چشمانت اگر اشاره کنی کائنات می لرزد «هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست» بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن که آیه آیه تنِ محکمات می لرزد کنون نهاده علی سر، به روی شانه ی در به روی گونه ی او خاطرات می لرزد غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر میان چشمِ سواری فرات می لرزد سپس سوار می افتد، تو می رسی از راه که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد غروب جمعه کنار ضریح، روی لبم به جای شعر، دعای سمات می لرزد... @mahdaviuon313
کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته دل دریایی ما را به دریا می برد روزی به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته @mahdaviuon313
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها وا شود همین! اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا آقا برای تو نه ! برای خودم بد است هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین شاید غلام خانه زهرا کنی مرا @mahdaviuon313
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟ برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟ @mahdaviuon313
چشم آلوده كجا ديدن دلداركجا؟ دل سرگشته كجا وصف رخ ياركجا؟ قصه عشق من وزلف تو ديدن دارد نرگس مست كجا همدمي خاركجا؟ سرعاشق شدنم دل بشودخادم تو... خدمت عشق كجا نوكرسرباركجا؟ كاش درنافله ات نام مجنون هم ببري كه غافل شود ازحب دنيابرسد بروصل مراد كه مراددل مجنون چون تويي ليلي وبس كه دعاي توكجا عبدگنه كار چومجنون كجا؟ @mahdaviuon313
🌹ویرانه آن است که جمشید بنا کرد ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که هرجمعه به شوقت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت @mahdaviuon313
دارد دوباره رنگ می بازد حنایم پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم راه گلویم را دوباره بغض بسته آقا ببین که در نمی آید صدایم دستی بکش بر این دل غربت گرفته شاید کمی آرام گردد دردهایم پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم آقا زمین خورده دوباره نوکر تو فکری به حالم کن که مشغول هوایم این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا بدجور دلتنگ اذان کربلایم وحید محمدی
🌹خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ وحید محمدی