🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
🌹بعد از شهادت ایشان، آقا که به منزل ما تشریف آوردند و سه ربع، از یک ساعت را از شخصیت حاج حسن صحبت کردند و فرمودند: حاج حسن در کار خودش آنقدر سریع و تند پیش میرفت که بعضی مواقع من او را نگه میداشتم و مانع میشدم که جلوتر نروید...به نقل از خانواده ایشان
🌹در كارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یك داد سر كسی نمیزد، به اطرافیانش بسیار محبت میكرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نكنید، اما میآمد من را میبوئید و میبوسید، مثل كسی كه گلی را بو میكند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است كه مادری فداكار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی كه لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یك پسر هجده ساله، شیرین زبان وخندان بود...ایشان چند خوبی داشت كه من در آن شبی هم كه حضرت آقا زحمت كشیدند و به منزل ما تشریف آوردند، وقتی از من خواستند كه دربارهی خصوصیات پسرم صحبت كنم، همین خوبیها را گفتم. یكی اینكه به شركت در نماز جمعه پایبند بود. من یاد ندارم كه نماز جمعهی ایشان ترك شده باشد. دیگر آن كه عصرهای جمعه كه معمولاً فرزندان ونوهها و عروسهایم هم در منزل ما بودند، او هم میآمد و دعای سمات میخواند. بعد از دعای سمات، حدیث كساء را میخواند و خیلی خوب تفسیر میكرد. حسن آقا همیشه موفق بود. در زندگی ذرهای از كمك به مستضعفان غفلت نمیكرد. از دعا و اشك برای حضرت سیدالشهدا (ع) جدا نمیشد. حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میكرد در هر جایی كه هست، نماز جماعت تشكیل بدهد. امام جماعت محل كارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یك ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میكرد... راوی: مرحومه فاطمه جلیلی، مادر شهیدان تهرانی مقدم
🌹حاج حسن آقا هر وقت به دیدن مادر میآمد، دست او را میبوسید و میگفت اینجا بهشت است! همهی ما را هم توصیه میكرد دست مادرمان را ببوسیم؛ ما افتخار نوكری مادرمان را از حاج حسن آقا یاد گرفتیم...
برادر شهید، حاج محمد
🌹پدرم فردي نظامي بود اما ما اطلاع زيادي از كار آن نداشتيم. چون كار را با تمام سختی و مصائبش در پشت در خانه می گذاشت و تنها با عنوان پدري دلسوز وارد خانه می شد. اين يكي از ويژگي هاي عالي پدرم بود كه تا زمان شهادت وي، سختي كار و فشار محيط كارش را به منزل منتقل نكرده بود. تواضع و اخلاص پدر از ويژگي هاي منحصر به فرد او بود. برايم جالب بود كه بعد از شهادت پدرم فهميدم در طول زندگي اش، گروه هاي سني متفاوتي را در جبهه و هم پشت جبهه تحت تاثير رفتارش قرار داده. اين را از صحبت هاي متفاوت افراد و بعد از شهادت وي متوجه شدم... نماز اول وقت برای پدرم در حکم اوجب واجبات بود. تحت هیچشرایطی نماز اول وقتش قضا نمیشد. اگر امکانش بود، خودش را به مسجد میرساند. اگر نه، هرجا که بود (تأکید و تکرار میکند: «هرکجا که بود») بهسرعت گوشهای مشغول نماز میشد. در مسافرتها، همیشه زیراندازی پشت ماشین داشتیم که رأس اذان، آن را کنار جاده پهن میکردیم و همراه پدر به نماز میایستادیم. نماز جمعه هم رکن دیگر خانهی ما بود. برای پدر این که ما به نماز جمعه نرویم، بههیچوجه تعریفشده نبود. هرطور بود، هرجمعه همگی به مراسم نماز جمعه میرفتیم. تا یاد دارم، این سنت در خانهمان بوده است... همیشه میگفت: کاری که ما میکنیم خیلی حساس است و اهمیت دارد و اصلاً صرف ایران نیست که از این کار استفاده کند. اعتقاد داشت این موشکها در واقع اختراع شیعه است و میگفت: میخواهم روی این موشکها بزنم «ساخت شیعه» و به اذن خدا و کمک اهل بیت کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت دارد. در جواب بچهها که از او میپرسیدند: چرا بابای همه را تلویزیون نشان میدهد، اما شما را نشان نمیدهد؟»... هیچ وقت نمیگفت که همه این کارها، کار ماست، تنها چیزی که این اواخر میگفت، این بود که: ما کاری داریم میکنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور را فراهم شود، وقتی حضرت بقیة الله تشریف بیاورند، شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما صبور باشید، در اجرا این کار شریک خواهید بود و ما از این حرفها انرژی زیادی میگرفتیم... به نقل از همسر و فرزندان ایشان
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(2)
🌹ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کردند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم...
اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند...
🌹روی تمام موشکها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را مینوشت و به این موضوع #اعتقاد قلبی داشت.همه #موشکها را با وضو وتوسل شلیک میکرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت میگفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل میکنیم و تو هستی که ما را به هدف میرسانی. در توپخانه دیده بان میگفت مثلا فلان جا را بزن، میگفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن میگفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشکها درست به هدف میخورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاجحسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان میگفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آنها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آنها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد میرسیم. وقتی آنها توانستند ما هم میتوانیم. اگر آنها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما میتوانیم از این مسیر کار را انجام دهیم...
🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را می شناختند. ايشان در رعايت اخلاق سرآمد بود. هر كس كه با ايشان آشنا می شد فكر می كرد ايشان بهترين و صميمي ترين دوست اوست. ايشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهيدي بزرگوار بودند كه تمايل داشت گمنام باشد و گمنام از بين ما برود. ايشان از همان ابتدا تمايل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهي از خواص سپاه كسي ايشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(3)
🌹 رغبتي به پست و مقام نشان نمي داد، وقتي كه چند سال قبل او را به جانشيني نيروي هوايي سپاه دعوت كردند و براي او حكم هم زدند. ولي حسن آرام از مقر فرماندهي به كارگاه و سوله هاي تحقيقاتي اش رفت و تيم دانشمندي از برادران قديمي را جمع كرد و كارهای بزرگي را شروع كرد. در شهرك محل سكونت و در شهر، ميان خلق، زندگي عادي داشت بي آنكه نامحرمان بدانند او كيست؟... چه مي كند؟... اطرافيان، همسايه ها، همه مي دانستند كه او مردي بزرگ بود، اما نمي دانستند بزرگي روح او چقدر بود؟... و تا كجا امتداد داشت؟... غلامعلي رشيد، جانشين رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح
🌹ايشان توكل خيلي بالايي داشتند ، هر وقت كاري را انجام می دادند و در آن كار موفق می شدند می ديديم، در يك بيابان ابتدا نماز شكر می خواندند. ايمان قوي در شكستها مشخص می شود، ايشان در واقع ايمان فوق العاده داشتند، و در هركاري توسل هاي خاص خود را داشتند و به حضرت زهرا (س) علاقه خاصي داشتند. ايشان تيمي کار می كردند و همه در آن نقش داشتند، از دانشمنداني كه با آنها كار می كرد تا راننده اش همه بودند. ايشان از لحاظ مناعت طبع طوري بودند كه راننده و دانشمند از نظر جايگاه برایش فرقي نمی كرد. همان رفتاري كه با آن دانشمند داشت با آن راننده هم داشت. ممكن بود، روي زمين بنشيند با راننده اش غذا بخورد، و با آن دانشمند هم روي زمين می نشست و غذا مي خورد. ساده ترین دفاتر در بخش صنعتي مال ايشان بود، ايشان ميز 4 متري نداشت، ايشان انسان قانعي بودند. بيشتر اهل كار بود. اهل اين نبود در دفتري كه براي او در نظر گرفتند زندگي كند... دکتر منوچهر منطقي
🌹از ويژگي هاي شهيد مقدم همين گمنامي ايشان است. اگر دقت كنيد می بينيد تا شب شهادت ايشان ما هيچ تصويري از او در رسانه ملي نداشتيم، هيچ صحبتي درباره ي ايشان نداشتيم. شايد تنها در محافل محدود و داخلي سپاه داشتيم، اين گمنامي است. اما بعد از شهادت درمی يابيم كه وي يكي از شخصيت هاي برجسته سپاه بود. براي سپاه خيلي شناخته شده بود، اما براي عوام خيلي گمنام بود. خداوند عظمتي می دهد كه يك مرتبه ايشان تبديل به يك چهره محبوب و دوست داشتني می شوند كه خيلي از جوانان آرزو می كنند كه ايشان الگو و نمونه آنها باشد. اگر توجه كنيد، شهيد مقدم بعد از شهادتش دركمتر از چند ساعت تبديل به يك چهره شناخته شده می شود كه همه مردم ايران و همه كساني كه علاقمند و وفادار به انقلاب هستند، حتي دركشور لبنان و فلسطين اشغالي هم برايش مراسم می گيرند... سردار رمضان شريف، رئيس اداره روابط عمومي سپاه
🌹بايد تولي و تبري در موضوع ولايت متعادل باشد، و اينطور نباشد كه در برخي موارد بخواهيم در مقابل دشمن كوتاه بياييم .در سفری ايشان را به يك رستوراني دعوت مي كنند، كه در سر ميز اين رستوران مشروب سرو مي شد. شهيد مقدم با ديدن اين منظره دوستانش را بلند مي كند و از آنجا خارج مي شود، وقتي ميزبان علت را جويا مي شوند، ايشان ضمن تشكر بابت دعوت از آنها مي گويد ما مسلمان هستيم نه تنها مشروب نمي خوريم، بلكه حتي در مكاني كه مشروب سرو شود نيز حاضر نمي شويم... حجت الاسلام علي سعيدي، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه
🌹ای نگاه آسمان همراهتان!
ای امام عصر خاطر خواهتان!
ای در آتش سوخته! پرهای من!
ای بسیجی ها! برادرهای من!
ای بسیجی ها! چه تنها ماندهایم
از گروه عاشقان جا مانده ایم
ای بسیجی ها! زمان را باد برد
آرزوهای نهان را باد برد
شور و حال جان سپردن هم نماند
بخت حتی خوب مردن هم نماند
غرق در مانداب لنگرها شدیم
غافل از جادوی سنگرها شدیم
از غریو موج ها غافل شدیم
غرق در آرامش ساحل شدیم
(کتاب دو داغ بی نهایت، ص 50)
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(4)
🌹شاخص هاي دين باوري از قبل از انقلاب در ايشان بود و انقلاب باعث تبلور اين شاخص ها در وجود ايشان شد،كه اگر انقلاب نمي شد ما نمي توانستيم انسان هايي همچون حاج حسن را با خصوصياتي همچون نترس بودن، عظمت و پشتكار ايشان را نمي توانستيد بشناسیم. فرق افرادي مثل حاج حسن، اين است كه ايشان شجاعت و اخلاص را از قبل داشتند. دين باوري و سخت گيري به خود را از قبل داشتند... محمد رضا وكيلي
🌹یک مدت پيش رفتم مركزعترت فاطمي، اين ها 5 هزار يتيم را سرپرستي می كنند. تا وارد شدم به من گفتند ما تا چند روز پيش نمی دانستيم يكي از حاميان چند تا از ايتام ما، حسن تهراني مقدم است. نوعاً كارهايش اين گونه بود. ايشان به خيلي ها كمك می كرد اما از كسي كمك نمی گرفت. به شدت مخلص بود. هميشه اميدوار بود، هميشه اميدواري اش محكم بود. آدم هايي كه با خدا معامله می كنند، خدا سكينه ای بر قلب شان می گذارد، كه يأس و نا اميدي در او راه نداشته باشد. در هيچ شرايطي لب حاج حسن را بي ذكر و بي خنده نديدم... حاج محسن رفيق دوست
🌹شهيد مقدم در اين دنيا به حقش رسيد اين دنيایي كه ما گرفتاريم. يك انسان با سعادت بتواند رخت بربندد، يك افتخار بلند است.حاج حسن از انسان هايي بودند كه با تمام تحولاتي كه در جامعه ما اتفاق می افتاد مخصوصاً در دهه بعد از جنگ شامل اين تحولات نشد، اخلاص حاج حسن مثال زدني بود. من اخلاصي كه از وي در سال 65 ديدم سال 87 همان بود. همان صبوري كه آن موقع داشت در آن سال ها داشت. البته پخته ترشده بود. نگاه حاج حسن به دنيا هيچ گاه تغيير نكرد و شاید همه ما تغييركرديم. كساني كه نگاه شان تغيير نكرد معدود بودند. حاج حسن مقدم يك فرد آينده نگر بود و ارادت خاصي به حضرت زهرا (س) داشت و در همه كارها میگفت ما حضرت زهرا را داريم. در يك كلام دنيا ايشان را فریب نداد، در صورتي كه دنيا خيلي از ما را فریب داد. حاج حسن تهراني مقدم پايش را از محدوده هدف استراتژي كه داشت بيرون نگذاشت. نه وارد حوزه هاي اقتصادی و نه سياسي شد. فقط حوزه خودش را توسعه داد و همان را ادامه داد،در صورتي كه خيلي از امكانات برايش فراهم بود... عباس پورمحمدي معاون لجستیک سپاه
🌹شهید مقدم شوخی اش به جا بود. اهل صفا، شادی، کوه،. نماز اول وقت، گذشت و اهل زیارت عاشورا و... بود. ممکن نبود کاری را آغاز کند و نامی از حضرت زهرا (س) نبرد، او در مراسم عزاداري امام حسين (ع) عزادار واقعی بود نه عزادار تشریفاتی، شهید تهرانی مقدم واقعا جز استثنائات بود. من فکر می کنم افراد با گرایش ها و روحیات مختلف وقتی با شهید تهرانی مقدم انس می گرفتند ترک شهید مقدم برایشان ممکن نبود. از ویژگی های شهید حسن مقدم این بود که برای کسی فرقی قائل نبود. در برخورد کردن همان احترامی را که برای راننده اش قائل بود برای دیگران هم بود.یقین کنید شهید تهرانی مقدم با زیر دستانش به مهربانی و عطوفت برخورد می کرد به گونه ای که همه خجل زده حاج حسن بودند اگر کاری انجام می دادند... دكتر محمد باقر قاليباف
🌹ایشان در كارش خيلي جدي بود وقتي كه حاج حسن زياد می خنديد نشانه عصبانيتش بود، كساني كه او را خوب می شناختند اين را متوجه می شدند. اين انسان، اخلاق ، رفتارش و چهره اش محمدي بود. اصلاً نبايد در اين مورد شك كرد. كسي كه يك عمر لبخند و محبت بر روي لبش باشد و به تمام معنا با تو رفاقت داشته باشد كم نيست. ما چنين انسان هاي كم داريم. همه كارهايش با عشق بود. هيچ كاري نبود كه ايشان بخواهد انجام بدهد ولی ندهد. همه كارهاي سخت جلوي چشمش راحت و شدني بود...
ناصر شهسواري از دوستان شهید
🌹ما یک زمین خریده ایم برای ساختن حوزه علمیه خواهران. هرکس کمکیمی کرد. یک روز دیدم حسن آقا آمد، بدون اینکه پیغام داده باشیم، آمد یک چک 30 میلیونی داد؛ گفتم این چیست؟ گفت برای کمک به ساخت حوزه. انگار با خبر شده بود. بعد از شهادت ایشان خانم های حوزه وقتی فهمیدند آن روز کسی که آمده حسن تهراني مقدم بوده، گریه می کردند...
آيت الله سيد علي لواساني
🌹حاج حسن كوهي از مجموعه خصایل نيكو بود آنچه كه بيش از همه واقعاً در ايشان متبلور بود آن نگاه بلند و همت عالي وسخت كوشي و ايمان به راه و يقين موفقيتش بود. شهید مقدم يك انسان واقعا مومني بود. مومن به معناي اينكه ايمان داشت به نصرت الهي، به كمك خدا، به موفقيت در راه و به پيروزي. وقتي حرف می زد گويي اين موفقيت و پيروزي را دارد مثل روز جلوي خودش می بيند و از آن حرف می زند بدون هيچ ترديد و نقصي آن را شفاف می ديد. می گفت ما تجربه كرديم و خدا را در همه كارها ديديم. ما خدا را و نصرت خدا را در هر گام و هر روز ديديم و حس كرديم و مطمئن هستيم بعد از اين هم خدا با ماست...
سردار محمد حجازی
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(7)
🌹حق شهید مقدم شهادت بود، و از این باب من ناراحت نیستم. حق شهید تهرانی مقدم غیر از شهادت عدالت نیست. ولی باز بر این باورم که این بچه ها قابل جایگزین نیستند. اگر امروز به ما بگویند انقلاب چگونه آدم تربیت کرده و نمونه آن چه کسی می تواند باشد. در یک جمله من معتقدم شهید مقدم عصاره فرهنگ شهادت و فرهنگ امام خمینی(ره) در زندگانی عادی امروز است... دكتر محمد باقر قاليباف
*
🌹روزي امام (ره) فرمودند اين معنا را كه "ما نمي توانيم" بايد از ذهن خودمان خارج كنيم، اين نكته ای بود كه امام(ره) فرمودند و پيروان حقيقي ايشان با آن موضوع آشنا شدند. باور انسان اساس تمام امور است كه اين هم عبارت ديگري بود كه حضرت امام فرمودند. پس دو مطلب را بايداز امام(ره) كنار هم بگذاريم...
1- نمي توانيم را بايد ازفرهنگ خودمان خارج كنيم. 2- باور انسان، اساس همه امور است.
اگر اين دو را با هم تلفيق كنيم يك انسان وارسته ی ولايتمدار می شود. اين دو جمله امام (ره) تابلوي حركتش می شود. شخصيتي مثل شهيد تهرانی مقدم اين دو را در عمل شروع كرد؛ يعني نمي توانيم را از فرهنگ انقلابي و ديني ما حذف کردند. باور انسان اساس امور است؛ انسان بايد باور كند كه مي تواندكاري را انجام دهد كه ايشان با اين دو نگاه وارد کارهای بزرگ شده بودند، و قدم هاي بسيار بزرگ و اساسي را در زمينه تخصصي موشكي انجام دادند، و به نتايج بزرگي نیز رسيدند... سردار علي شمشيري دستیار و مشاور عالی وزير دفاع
*
🌹 ايشان چنان پر انرژي بود كه بنده از دوستانش شنيدم كه 3 روز از محل كارش خارج نشده و به منزل نرفته است. با آنكه منزل اش در تهران بود.يعني به جايي میرسيد كه بايد براي كار وقت می گذاشت حتماً اين كار را می كرد. این لقب دانشمند برجسته که مقام معظم رهبری در پیامشان برای شهادت ایشان فرمودند واقعاً تعارف نبود، مقدم واقعاً دانشمند بود و در این زمینه کارهای بسیار زیادی انجام داد، او یک مهندس، متخصص بود. روحيه بلندي داشت و به وضعيت موجود قانع نبود. در زمان جنگ كه همه دنبال اين بودند كه بدانند چيزهاي كوچك مثل آر پي جي چيست، ايشان آن زمان در اوائل جنگ دنبال اين بود كه بداند خمپاره چيست؟... آن زماني كه ديگر اوج امكانات و دستيابي به تجهيزات پيشرفته به لحاظ آن روزها بود. وقتي ديد كه توپ به سرانجام خود رسيده، به دنبال تشكيل توپخانه رفت. ايشان يكي از كارهاي بزرگي كه انجام دادند، در سال1361 اهواز بود. شايد چند ماهي كه شكل گرفت آنجا را كرد مركز تعميرات توپخانه. بعد اين مركز تحقيقات فني به تهران منتقل شد تا افراد سرشناس و متخصصين بتواند استفاده كنند. به خاطر اين روحيه بلند پروازانه و خلاقي كه ايشان داشت، توانست در خيلي از مسائل توانمندي به روز پيدا كند. ايشان استعداد و هوش بسيار بالايي را داشت. چيزي را يادداشت نمی كرد، حفظ می کرد. هر چه كه می گفتيم ايشان حفظ می شد و نياز به يادداشت كردن نداشت.
🌹خيلي چيزها در محفوظات ايشان بود.
ذهن بسیار خلاقي داشت. ايشان پشت هيچ خاكريزي گير نمی كرد. همه اش برنامه ريزي می كرد و نظرمی داد، ذهن خلاقي داشت. ايشان مبتكر هم بود. ما سالهاي زيادي با ايشان بوديم. درجاهايي بوديم كه همه چيز متوقف میشد، موانع طوري بود كه ديگرراهي نداشتيم. آنجا كه همه راه ها به بن بست می رسید. حاج حسن يك راه جديد پيدا میكرد و مسير جديدي را جلوي ما می گذاشت، متوقف نمی شد، توكل عجيبي داشت، به هر جا كه می رسيد توسل می كرد. ايشان هر جا كه گير می كرد با زبان شيرين و اخلاق خوب خودش همه موانع را رفع می كرد... راوی: سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه