eitaa logo
بچه های مدرسه
390 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
127 فایل
@RAHIMI_313 :ارتباط با ادمین @hozhabrimj
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎳هنری کسینجر: اگر می خواهید انسان ها را کنید آنها را در اختیار بگیرید. ╔═.🍃.══════╗ @alamatha ╚══════.🍃.═╝
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. این چند دقیقه شنیدنی را از دست ندهید. در این ساعات پایانی ماه مبارک رمضان، از فرصت باقی مانده استفاده کنیم و برای همدیگر دعا کنیم: خدا در فرج امام عصر (عج) تعجیل و عاقبت همه ما را عاقبت به خیر کند. @ketabsarayekosar
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چراصهیونیست ها به دنبال تخریب مسجدالاقصى هستند؟ 📌 چرا قدس برای ما مهم است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کوتاه سوراخ سیاه این فیلم 3دقیقه‌ای، با پایان‌بندی تکان‌دهنده‌اش، مخاطب را میخکوب میکند. این فیلم برنده‌ 4جایزه بین‌المللی شد. 🔺سوراخ سیاه در مغز انسان یا همان سیاه چاله طمع است که هرگز پر نمی‌شود!
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه‌ای جالب و شنیدنی از لحظه مرگ @BisimchiMedia
حمایت ستاره‎های "لیورپول" و "فنرباغچه" از مردم فلسطین 🔹"محمد صلاح" در حمایت از مردم فلسطین نوشت: من از تمام رهبران جهان می‎خواهم هر کاری که می‌توانند برای پایان دادن به خشونت و کشتار مردم بی‌گناه انجام دهند. 🔹"سادیو مانه" نیز تصویری از مسجدالاقصی با عنوان "فلسطین آزاد" را منتشر کرد. 🔹بازیکنان تیم فوتبال فنرباغچه ترکیه نیز با هدایت "مسعود اوزیل" قبل از مسابقه خود در لیگ ترکیه، پیراهن‌هایی با پرچم‌هایی در طرفداری از مردم فلسطین که روی آن نوشته شده است "فلسطین آزاد" پوشیدند. 🆔 @Masaf
🖋 باید زورت به خودت برسد... 📆 به مناسبت ۱۹ اردیبهشت، زادروز تولد جبار باغچه بان 🕊 ده سالم بود و ماه رمضان روزه می‌گرفتم. یک روز دلم از گرسنگی ضعف ‌رفت. دزدانه رفتم توی آشپزخانه. یک تکه نان از سفره برداشتم و یکی دو لقمه خوردم. تا دم افطار به پدر و مادرم نزدیک نشدم. شنیده بودم از لب‌های آدم معلوم می‌شود که روزه‌خواری کرده یا نه. وقت افطار با نگرانی سر سفره نشستم و زیرچشمی مواظب پدر و مادرم بودم اما بو نبرده بودند. بعد از آن، دو سه بار دیگر همان کار را کردم و باز هم نفهمیدند اما چند روز بعد ترسی به جانم افتاد. به خودم گفتم «اما خدا چی؟ خدا هم ندید و نفهمید؟» ترسم بیشتر و بیشتر شد. در آن شرایط تنها کسی که می‌توانستم به او پناهنده شوم مادرم بود که گرچه سواد خواندن و نوشتن نداشت اما زنی روشن و روشنفکر بود. مادرم از وضع و حال من متوجه شده بود که اتفاقی افتاده؛ پرسید «چرا نگرانی؟ از چه می‌ترسی؟» اعتراف کردم. به او گفتم حتماً خدا دیده و فهمیده و روز قیامت مرا توی جهنم خواهد انداخت. مادرم با خنده‌رویی مرا دلداری داد و گفت «بیخودی می‌ترسی، خدا با تو کاری نخواهد داشت، خدا هیچ بچه‌ای را آتش نمی‌زند». از صدا و نگاهش معلوم بود که به آنچه می‌گفت اعتقاد داشت. راحت شدم. مادرم به حرفش ادامه داد و گفت «نه به جهنم خواهی رفت، نه مجازات دیگری خواهی دید اما گیرم کسی ندید و نفهمید تو که خودت را دیده‌ای و می‌دانی چه می‌کردی. تو باید از خودت خجالت بکشی، برای اینکه زورت به خودت نرسیده و عهدشکنی کرده‌ای. تو بزرگ خواهی شد. مَرد خواهی شد و هزار جور سختی و بلا به تو رو خواهد آورد. تو باید زورِ جنگیدن با آن‌ها را داشته باشی و مردی که زورش به خودش نرسد، زورش به هیچ چیز دیگر هم نخواهد رسید» سال‌ها گذشت و من بزرگ شدم، مرد شدم. آمدم تبریز. کارم سخت بود. زباندار کردن لال‌ها و آموختن خواندن و نوشتن به آن‌ها در شهری که کسی مرا نمی‌شناخت، کار آسانی نبود. جنگی سخت و طولانی را در برابر خودم می‌دیدم. فارسی‌ام آن‌چنان نبود. لهجه‌ی ترکی داشتم. هنوز نتوانسته بودم تابعیت ایران را بگیرم. مهاجر قفقازی بودم و گذرنامه‌ی آذربایجانی داشتم. یاد حرف مادرم افتادم که می‌گفت «اگر مرد زورش به خودش برسد، به خیلی چیزهای دیگر هم زورش خواهد رسید.» تصمیم گرفتم سالی یک ماه روزه بگیرم. غیر از این تصمیم گرفتم در این ماه از خشم و عصبانیت هم روزه باشم، چون تدریس به کر و لال‌ها صبر و حوصله می‌خواهد.گاهی فهماندن یک کلمه ممکن است از یک ساعت هم بیشتر طول بکشد و آدم بدون این که دستش پر باشد ممکن است عصبانی شود و تشر بزند. منبع: کانال نشر اطراف
🔺خرده روایت 🔸 او فکر می کرد برادرش پس از بمباران محله شان کشته شده است ... در بیمارستان بود که ناگهان برادرش را زنده می یابد... و او را چنین در آغوش می گیرد..