ای کاش ڪسی برای آقا تب داشت
یادی ز امـام #منتظــر بر لبـــ داشٺ
قربان غریبی ات شوم #مهـدی جان
ای کاش که صاحب الزمان #زینب داشٺ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@scnd_s_rvltion
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
•°|#کلام_الشهدا
بهش گفتم : محمدرضا
اینقدر از حضرت زهرا (س) خواندی،
آخر چه شد؟
گفت :
همین که تو بغل فرزندش #مهدی (عج)
جان دادم برایم کافیست.
•شهید محمدرضا تورجی زاده
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@scnd_s_rvltion
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
#مقام_معظم_رهبرے(حفظهالله):
•
شاید در #تاریخ بشر ڪمتر دورهاے
اتّفاق افتاده باشدڪه #آحاد_بشرے
به قدر امروز احساس #نیاز بـه یڪ
#منجی داشته باشند، احساس نیـاز
بـــه #مهدے(عج)، احســـاس نیـــاز
به یڪ دست قـدرت #الهے احساس
نیــاز بــه یـڪ #امامت معصــوم...!
.
.
.
.
.
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@scnd_s_rvltion
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
📖داستان های از امام زمان
⭕️مولودی که از نسل من به دنیا خواهد آمد.
اصبغ بن نباته مي گويد: به خدمت #اميرالمومنان علي بن ابي طالب عليهالسلام شرفياب شدم، ديدم که در درياي #فکر غوطه ور است و با انگشت مبارکش به زمين مي زند. عرض کردم: اي اميرمومنان! چه شده؟ شما را انديشناک مي بينم؟! با انگشت مبارک به #زمين مي زني! مگر به آب و گل علاقمند شده اي؟! فرمود:نه، به #خدا سوگند، حتي يک روز هم به اين خاک و به اين دنيا علاقمند نشدم. ولي داشتم فکر مي کردم درباره ي مولودي که از نسل من به دنيا خواهد آمد. او يازدهمين فرزند من است. او #مهدي ماست (عليهالسلام)، که زمين را پر از #عدل و داد کند، پس از آنکه از جور و #ستم پر شده باشد. براي او دوران غيبت و سرگرداني هست. در آن ايام اقوامي از راه #حق منحرف مي شوند و اقوام ديگري به شاهراه #هدايت رهنمون مي شوند.
اصبغ مي گويد: عرض کردم: اي اميرمومنان! آيا اين کار شدني است؟ فرمود:آري، آن حتمي است، از قلم تقدير گذشته است. اي اصبغ! تو چه مي داني که اين امر چگونه است؟! آنها بهترين اين امت هستند با بهترين اين عترت.اصبغ پرسيد: سپس چه خواهد شد؟ فرمود:آنگاه خداوند هر چه اراده کند، انجام مي دهد که براي او اراده ها، هدفها و غرضهايي است.
🙏التماس دعای فرج
🤲 اللهم عجل لولیک فرج بحق الزینب کبری سلام الله علیها
📚کمال الدين/ ص289 و کفاية الاثر/ ص220
بیست وسه خردادسالروزشهادت فرمانده دلاورارتش اسلام سردارسرتیپ
#شهید_مهدی_طیاری🌷
🔰خانواده شهیدطیاری تهیدست اما #متدین بودند. او دوران کودکی را در روستا گذراند و دبستان📚 را در عنبرآباد طی کرد و سپس به هنرستان #کشاورزی جیرفت آمد. در روزهای هنرستان شکل گیری شخصیت مذهبی و سیاسی مهدی کامل شد👌 و همین آغاز مبارزه جدی با #ظلم و فقری شد که همواره در کنار آن زندگی کرده بود.
🔰او نوجوان بود که درآن نقطه دور افتاده به #رساله_امام دست یافته بود و سراپای وجودش از محبت💖 صاحب این رساله می سوخت. وقتی جنگ از سوی دشمنان این انقلاب آسمانی شروع شد پای #مهدی به خاک جبهه ها باز شد. ماند و جنگید مجروح💔 شد اما از پا نیفتاد✘
🔰درعملیات #بیت_المقدس هفت فرمانده گردان دلاور چهارصدو نوزده لشگرسرافراز ۴۱ ثارالله کرمان بود، ترکش خمپاره ای💥 که بر #قلب مهربانش نشست نقطه سرخی بر پایان زندگی زمینی این فرزند راستین خمینی (ره) بود🕊
#شهید_مهدی_طیاری
#سالروز_شهادت 🌷
📕داستان هایی از امام زمان
⭕مولودی که از نسل من به دنیا خواهد آمد
📖اصبغ بن نباته مي گويد: به خدمت اميرالمومنان #علی_بن_ابی_طالب_عليه_لسلام شرفياب شدم، ديدم که در درياي فکر غوطه ور است و با انگشت مبارکش به زمين مي زند. عرض کردم: اي اميرمومنان! چه شده؟ شما را انديشناک مي بينم؟! با انگشت مبارک به زمين مي زني! مگر به آب و گل علاقمند شده اي؟! فرمود: نه، به #خدا سوگند، حتي يک روز هم به اين خاک و به اين #دنيا علاقمند نشدم. ولي داشتم فکر مي کردم درباره ي مولودي که از نسل من به دنيا خواهد آمد. او يازدهمين فرزند من است. او #مهدي ماست (عليهالسلام)، که زمين را پر از #عدل و داد کند، پس از آنکه از جور و #ستم پر شده باشد. براي او دوران #غيبت و سرگرداني هست. در آن ايام اقوامي از راه حق منحرف مي شوند و اقوام ديگري به شاهراه هدايت رهنمون مي شوند.اصبغ مي گويد: عرض کردم: اي #اميرمومنان! آيا اين کار شدني است؟ فرمود:آري، آن حتمي است، از قلم تقدير گذشته است. اي اصبغ! تو چه مي داني که اين امر چگونه است؟! آنها بهترين اين امت هستند با بهترين اين عترت.اصبغ پرسيد: سپس چه خواهد شد؟ فرمود:آنگاه #خداوند هر چه اراده کند، انجام مي دهد که براي او اراده ها، هدفها و غرضهايي است.
📚کمال الدين/ ص289 و کفاية الاثر/ ص220
📕داستان هایی از امام زمان
⭕مولودی که از نسل من به دنیا خواهد آمد
📖اصبغ بن نباته مي گويد: به خدمت اميرالمومنان #علی_بن_ابی_طالب_عليه_لسلام شرفياب شدم، ديدم که در درياي فکر غوطه ور است و با انگشت مبارکش به زمين مي زند. عرض کردم: اي اميرمومنان! چه شده؟ شما را انديشناک مي بينم؟! با انگشت مبارک به زمين مي زني! مگر به آب و گل علاقمند شده اي؟! فرمود: نه، به #خدا سوگند، حتي يک روز هم به اين خاک و به اين #دنيا علاقمند نشدم. ولي داشتم فکر مي کردم درباره ي مولودي که از نسل من به دنيا خواهد آمد. او يازدهمين فرزند من است. او #مهدي ماست (عليهالسلام)، که زمين را پر از #عدل و داد کند، پس از آنکه از جور و #ستم پر شده باشد. براي او دوران #غيبت و سرگرداني هست. در آن ايام اقوامي از راه حق منحرف مي شوند و اقوام ديگري به شاهراه هدايت رهنمون مي شوند.اصبغ مي گويد: عرض کردم: اي #اميرمومنان! آيا اين کار شدني است؟ فرمود:آري، آن حتمي است، از قلم تقدير گذشته است. اي اصبغ! تو چه مي داني که اين امر چگونه است؟! آنها بهترين اين امت هستند با بهترين اين عترت.اصبغ پرسيد: سپس چه خواهد شد؟ فرمود:آنگاه #خداوند هر چه اراده کند، انجام مي دهد که براي او اراده ها، هدفها و غرضهايي است.
📚کمال الدين/ ص289 و کفاية الاثر/ ص220
🔰خوابی که خبر از شهادت مهدی را داد
🔸دو روز مانده به #شهادت مهدی مادر بزرگش خوابی می بیند. وی در این خواب می بیند که از یک #زیرزمین تاریک و غبار آلود🌫 آقایی نورانی💫 بیرون آمد. از آن اقا پرسید که اینجا کجاست⁉️ وی پاسخ داد " آمده ام سرباز خسته #دمشقم را ببرم "
🔹این خواب دو روز بعد با #خبرشهادت مهدی تعبیر شد و با صحنه هایی که خانواده شهید در معراج شهدا🌷 دیدند مطابقت پیدا کرد.
🔻مادر شهید می گوید: صد در صد از #راهی که انتخاب کردم راضی هستم👌 و این باعث #افتخار من است. اگر برای مهدی غیر از این پیش می آمد من باید شـ⚡️ـک می کردم. #شهادت لیاقتش بود.
🔸مهدی حالت خاصی داشت. هیچ وقت نمی توانستم وی را با #دل_سیر نگاه کنم. برای همین هر وقت می آمد جلوی پایم می نشست سریع بلند می شدم👤 یا می آمد جلویم می ایستاد سرم را پایین می انداختم گویی قلبم💓 کَنده می شد. این حالت را از کودکی نسبت به #مهدی داشتم. هر وقت در نماز می نشست ساعت ها دست به دعا بود وگردنش کج. من میگفتم خدا من که نمی دانم این چه می خواهد😔 هر چه می خواهد #حاجت_روایش کن.
#شهید_مهدی_عزیزی
🌹🍃🌹🍃
🍄🌿🍄🌿🍄
🌾سر مهدی تشنه لب را به #زانو گذاشته بودم .دیدم لب مهدی به هم میخوره ؛گوشم را نزدیک بردم ؛ گفت: #آقارضا سرم را روی زمین بذار،
🌾بیهوش بودم #مهدی با لباس👕 یکپارچه از نور با لبخند ☺️کنارم آمد،
گفت: حضرت زهرا(س) #میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی #زانوت رو زمین بزاری .
راوی: #شهید_رضا_پور_خسروانی🌷
#شهید_مهدی_نظیری🌷
♡بسم رب الشهدا🌸🍂
🔅دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش💕 مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند ، بیقراری میکرد گویی در #منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد.❌
🔅و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه 🔞فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب #نجات دهد و تا منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
دلش گرم بود به #ارباب ، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
🔅به گمانم از همان اول #مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد #شهید باشد تا شهید شود...
مادرش اما نمیخواست #شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این #شیرینی را به کامش تلخ نکنید.
🍃تولدت مبارک مدافع. 🎉
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
به مناسبت ایام ولادت
#شهید_مهدی_عزیزی🌷
🔰دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه میگفت نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت مینگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های دخترک را به ذهن💬 میسپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد
🔰صدای دخترک بلند نبود اما به گوش #آسمان رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از #کربلا تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه صبرش لبریز از انتظار شده😔
🔰آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس اشک ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا #مهدی
🔰قلم نیز بغض کرد، از حسرت نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمیکرد😓
🔰رزمآورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با #لبیکی ره آسمان میپیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما تکراری نه
🔰انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به #شهادت ختم میشود، عقیده ای که #سوریه را خط مقدم انقلاب و ایران🇮🇷 بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد
🔰دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکسکننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به نور است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣
#شهادتت_مبارک
*نهال: اسم دختر شهید♡
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مهدی_قاضی_خانی
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
درپیامرسان ایتا به گام دوم بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/166330391C2def9bc049
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
@scnd_s_rvltion
•┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•