داستان چهارم 🌷
سرمای شدیدی خورده بود. احساس میکردم به زور روی پاهایش ایستاده است.
من مسئول تدارکات لشکر بودم.
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش
بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که
توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
🕌🌙 @sebghah🕌🌙
هدایت شده از نواے نینوا
1_538454796.mp3
9.58M
وقتی دلت برای شهدا تنگ میشه و در کارت گره میوفته...
دلتنگ #شهدا...🥀
🎤 #حاج_مهدی_رسولی
🌷🌷🌷🌷🌷
💢 @navay_neynava نواے نینوا
هدایت شده از مسجد صاحب الزمان (عج)
Tahdir quran joze5 (www.mplib.ir).mp3
4.05M
#جزء پنجم قرآن کریم.
@M_gavkosh_delfan
هدایت شده از ✴⋆ 🎀 𝑅𝑒𝓎𝒽𝒶𝓃𝑒 𝒱𝒶𝓀𝒾𝓁𝒾 🎀 ⋆✴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁مسااااابقه داااااریم🥇🥈🥉
🎉🎊🎀🎊🎉🎀🛍🎁🎈
🎁هرماه یک مسابقه برای شما عزیزان
🌙🕌 @sebghah 🕌🌙
http://eitaa.com/sebghah
هدایت شده از رنگــ خُدایی✔
روزه اولی ها ثبت نام کنند(بعد ماه مبارک) جایزه بگیرند به(قید قرعه) 🌈
گل دخترای 9ساله🌸
آقا پسرای15ساله☺️
اینجا:👇
@Rsamera