#مرثیه
#رحلت_امام_خمینی_ره
روز وداع پیر جماران ، جهان گریست
دریا شبیه دیده آتشفشان گریست
آموزگار مکتب آزادگی که رفت
عالم به داغ رهبر آزادگان گریست
بود ارمغان آمدنش انفجار نور
وقتی که رفت چشم زمین و زمان گریست
پیر طریق بود و ولایت چراغ او
از داغ ماتمش دل پیر و جوان گریست
بودند شاهدان عشق ، فدائیّ راه او
حتی شهید از غم او درجنان گریست
مهرش رسیده بود به عالم چو آفتاب
خورشید و ماه از غم ان مهربان گریست
تا ناخدای کشتی این انقلاب رفت
دریای عشق از غم او بی کران گریست
او مقتدای خلق ستمدیده بود و خود
در هر کلام با غم مستضعفان گریست
فصل بهار و نیمه خرداد و داغ او!
در سوگ رفتنش به گمانم خزان گریست
تا پر کشید روح بلندش به آسمان
از داغ آن منادی حق آسمان گریست
چون جسم اطهرش به دل خاک جا گرفت
چشم زمین ز غصه ی او بی امان گریست
روز عزای ماه جماران بدون شک
چشم شریف حضرت صاحب زمان گریست
شکر خدا که نایب بر حق او علیست
او هم بر این مصیبت عظما عیان گریست
قلب "شقایق" از غم او رنگ لاله شد
هر لاله ای ز ماتم او خون فشان گریست