eitaa logo
🌷 مسجد سبقت در خیرات 🌷
190 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
556 ویدیو
129 فایل
📢 🕌 یک مسجد مجازی! ارائه محتواهایی از تفسیر آیات قرآن، درس اخلاق و شیوه بهتر زندگانی، شرح و توضیح دعاها و احادیث معصومان همراه با آيت الله دکتر حيدري فر (حفظه الله) مفسِّر قرآن مجيد و استاد حوزه و دانشگاه ارتباط با ما: @sebqat_14
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژگی ها و روش های فرقه های انحرافی الف) روش‌های اعمال نفوذ رهبران ۱- نشان کردن و جذب افراد ساده لوح. ۲- دروغ‌ های بزرگ برای جذب افراد ۳- اخاذی پنهان از پیروان و مریدان ۴- پنهان‌کاری روابط خود با هواداران. ۵- وادار نمودن مریدان به بی اخلاقی ۶- تعبیر خواب‌ها به شکل دلخواه ۷- تفسیر به رای آیات و روایات ۸- تکفیر افراد مخالف با عقاید آن ها ۹- مسافرت اردویی برای تاثیرگذاری ۱۰- دادن تکلیف و ماموریت به مریدان ب) وجه مشترک رهبران فرقه‌ ها ۱- ادعای ارتباط با عوالم غیب ۲- ادعای پیامبری و امامت نوعی ۳- ادعای داشتن شعور کیهانی ۴- ادعای طالع بینی و ستاره شناسی ۵- ادعای رفع حاجات با دادن طلسم ۶- القاء اذکار و اوراد خاص به افراد ۷- ادعای پیشگویی و آینده‌نگری ۸- ادعای فرادرمانی و انرژی‌درمانی ۹- ادعای صلح کل و دوستی جهانی ۱۰- کیش شجصیت و تقدس رهبران ج) عوامل گرایش به فرقه‌ها ۱- روحیه تکثرگرایی و تنوع‌طلبی ۲- فضای جهانی‌سازی و جهانی‌شدن ۳- رشدمهاجرت‌ و ارتباطات فرهنگی ۴- تبلیغات گسترده رسانه ای ۵- رشد سایت های فرقه‌ ها ۶- عدم اطلاع‌رسانی و روشنگری ۷- چهره شدن رهبران فرقه‌ ها ۸- انتشار گسترده کتاب‌های فرقه ها ۹- بی‌توجهی به جریان‌سازی دشمنان ۱۰- ورود گسترده اندیشه های وارداتی
🌺🍀🌼🌹🌼🍀🌺 یار من، یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست ای گل زیبای من، از غربتت اشکی نریز نازنین، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست گرچه در هر جمعه، ای زیبا دعایت می کنند بهترینم، این دعاها جنسشان مرغوب نیست.
🦋 🦋 🔸سوره نحل، آیه ٣۴: فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ⚡️پس كيفر بدى هايى كه انجام دادند، به آنان رسيد و آنچه را كه آنان به مسخره مى گرفتند، آنان را فراگرفت. 💥دود اعمال بد، به چشم خود انسان مى رود. 🍁كيفر مسخره کردن دین یا ديگران، در همين دنيا به انسان مى رسد.
🔸️به در خانه استادم حضرت آیت الله شیخ حسین حلی رحمه الله علیه رفتم،در زدم و خود ایشان در را باز کرد و فرمود: برویم داخل اتاق. وارد اتاق شدم دیدم کاغذهای پاره پاره جلویش گذاشته و مطالعه می کند. ایشان یک چشمش نمی دید با یک چشم مطالعه می کرد، عرض کردم آقا این کاغذهای پاره چیست؟ فرمود: ما وقتی درس آقای نایینی و آقاضیای عراقی می رفتیم، پول که نداشتیم یک دفترچه بخریم، این کاغذهای پاره پاره را از کوچه ها برمی داشتم، اصل مطالب را یادداشت می کردم جمع کردم میان یک کیسه ای گذاشتم و دانه دانه می خوانم و درس می گویم. 📚عمرم چگونه گذشت( آیت الله شیخ علی آزاد قزوینی)، ص۲۲۰.
*دورهمی* ■سالها قبل در شهری کار می کردم که از شهر زادگاهم فاصله داشت و هیچ قوم و خویشی در آن نداشتم. تقریبا بیشتر همکارانم وضعیت من را داشتند. □برای اینکه در روزهای کوتاه پاییز و زمستان که هیچ وسیله سرگرمی نداشتیم حوصله امان سر نرود و تمدد اعصابی بکنیم قرار گذاشتیم هفته ای یکبار به صرف عصرانه در منزل یک نفر دور هم‌ جمع شویم. این برنامه عصرانه یک قانون داشت و آن این بود که یک عصرانه بسیار ساده با یک نوع میوه و چای. و هر کسی از این قانون پیروی نمی کرد جریمه میشد. جریمه اش این بود که دو نوبت پشت سرهم از حضور در مهمانی محروم میشد. ●دور همی ها عالی بود. می‌گفتیم و می خندیدیم. آنقدر بهمان خوش می گذشت که گذشت زمان را احساس نمی کردیم. تا اینکه روزی رسید که قانون شکسته شد. در خانه یکی از همکاران، کنار سینی چای یک ظرف بزرگ شیرینی تر خود نمایی کرد. البته میزبان گفت که دیشب مهمان داشته و آنها برایش آورده اند و خودش تهیه نکرده است. اماطعم شیرینی تر بدجوری زیر دندانمان رفت خصوصا اینکه در ظرف زیبا و مخصوصی چیده شده بود. ○دور همی بعدی که شد شیرینی بیشتری در یک ظرف زیباتر همراه یک ظرف آجیل در خانه همکار دیگر سرو شد. قانونی را که خودمان وضع کرده بودیم را شکستیم. کم کم تعداد خوراکیها در ظرفهای شکیل بیشتر و بیشتر شد. ■بعد عصرانه جای خود را به ناهار داد و ناهارهای ساده به تدریج با انواع سالاد و دسر و چندین نوع خورشت و کباب مزین شد. هر چقدر غذاها متنوع تر شد. رفت و آمدها سخت تر شد. هر کس میخواست روی دست نفر قبلی بلند شود و دست پخت و سلیقه اش را به رخ همه بکشد. و این آغاز شروع چشم و هم‌چشمی ها شد. □دیگر به غذا بسنده نکردیم و رفتیم سراغ وسایل خانه. اما بعد از مدتی، تغییر دکوراسیون هم راضی‌مان نکرد و شروع کردیم به بزرگ تر کردن خانه ها؛ خانه هایی بزرگ با وسایل لوکس. ●دورهمی های هفتگی جای خودش را به دیدارهای چند ماهه یک بار داده بود. آنقدر سرگرم‌ شیک کردن خانه هایمان شدیم که گذر عمر را متوجه نشدیم. زمانی به خودمان آمدیم که کمی دیر شده بود. ○این را زمانی فهمیدیم که خانه هایمان بزرگ و شیک بود اما خالی از مهمان. همه ما در خانه هایی بزرگ با لوازم و اسباب و اثاثیه ای لوکس و شیک تنهای تنها صبح را به شب می رساندیم. دیگر روابط مان در حد تماس های تلفنی و حضور در تلگرام و واتساپ شد. ■اما برای از بین بردن این فاصله ها باید فکری می کردیم. یک نفر یک جا می‌بایست کاری می کرد... با خودم‌ گفتم‌ چرا آن یک نفر من نباشم! پس دست به کار شدم. یک روز همه را به یک رستوران دعوت کردم. اما یکی کار داشت، آن یکی وقت دکتر داشت، دیگری با دونفر قهر بود و نمی خواست با آنها روبرو شود و خلاصه هر کس برای نیامدن بهانه ای تراشید. □خیلی دلخور شدم. ولی نباید ناامید می شدم. چند هفته ای که گذشت به یکی از همکاران زنگ زدم و گفتم بیمار شده ام و در فلان بیمارستان بستری هستم. ساعتی نگذشت که سیل تماس ها و پیام ها روانه شد. من هم با حال زار گفتم دلم می خواهد همه شما را با هم ببینم. گفتم شاید فرصت دیگری نباشد.... ●بعد هم زدم زیر گریه! سپس ساعتی را تعیین کردم تا همگی در زمان مقرر آنجا باشند. درست روبروی بیمارستانی که نام برده بودم یک پارک بزرگ بود. نقشه ام کار خودش را کرد و حسابی کلکم گرفت. روز موعود که رسید یک آش رشته جانانه درست کردم، یک فلاسک بزرگ چای و یک زیر انداز، این همه چیزی بود که همراه خودم برده بودم. ○همه سر ساعت آمدند برای عیادت از بیمار ی که من باشم. اما من همه را سوپرایز کردم. صورت های مهربان همکارانم که بعضی از خوشحالی گریه می کردند دیدنی بود. حالا عیادت از یک بیمار در محیط بیمارستان تبدیل شده بود به یک دورهمی صمیمانه در یک پارک با صفا. ■حال و هوای همان سال های قبل به همه ما دست داده بود. مثل آن زمان از هر دری گفتیم و شنیدیم و خندیدیم. الان مدت هاست که این برنامه دورهمی را داریم هر هفته همان پارک همان ساعت. خانه ها و وسایل قیمتی اش را هم گذاشتیم به حال خودشان باشند و اصلا اجازه نمی دهیم وارد دور همی هایمان شوند. □البته هر چند وقت یکبار، چند نفری به جمع مان اضافه می‌شود. آن قدر لحظات خوبی را در کنار هم داریم که هرگز راضی به از دست دادنش نیستیم. زندگی و لحظه لحظه اش را غنیمت می دانیم و از کنار هم بودن ها لذت می بریم.... 💐💐💐💐💐💐💐
🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🕌زیارت امام سجاد و امام محمدباقر و امام جعفرصادق(عليهم السّلام) در روز سه شنبه 🔆السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ 🔆أنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ 🔆اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ 🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ 🔆يا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. 🕯التماس دعای مخصوص🕯 🕋مجاهدان مخلص راه خدا و شهیدان راه حق و فضیلت بویژه حریم ولایت و مظلومان # را در # زیارتتان شریک فرمائید.🕋 https://eitaa.com/sebqat14
طاووس دسته مارمولک ها!!!