eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
153 دنبال‌کننده
104 عکس
85 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
زوار آستان تو از شیخ تا به شاب تقصیر اگر کنند ، به طاعت شود حساب .. پیوسته بحر لطف تو در جزر و مد بُوَد جزرش بُوَد معاصی و مَدَّش دهد ثواب .. بادی که از کرانه شهر نجف گذشت ، ده درصدش هواست ، نَوَد درصدش شراب! ♥️
نجف به رقص در آرد مرا به رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت به اختیار کشیدم ، ز جبر خویش خجالت خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج .. 😍
♥️ طفل را دست کسی غیر پدر نسپارند کار ما را که سپـردند دو دنیـا به علی #١۱۰ـ
¹²⁸ سعادتی‌بہ‌جھان‌مثلِ‌ . . دوست‌داشتنت‌نیست‌ آقای‌امام‌حسین :) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
- هزار مرتبه شکرت خدای عاشق ها . . که در میان ِخلائق به ما حسین دادی !
ازآن دم که این میکده باب شد خریدار اشــعــــار شد نوشتیم با از ما این چنین شد
ان شاءالله هر چقدر توان دارید شمام بانی بشید وعده مون ان شاءالله بزودی نجف مولا
در میان نامه اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنیست
ما را دچارِ عشقِ خودت کردی و سپس با یک نفس به عشق "حُسینت" دچارتر
حرمت بوی محرم دارد بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد...
من غصه دار غصه های بی قرینم من کربلا را یادگار آخرینم من یادگار روزهای خاک وخونم من یادگار چهره های لاله گونم
به یاد کودکی اش از رقیه"س"میخواند چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد...
دلم پر مى ‌زند امشب برای حضرت باقر که گويم شرحی ازوصف وثنای حضرت باقر نديده ديده ى گيتے به علم و دانش و تقوا کسى را برتر و اعلم به جای حضرت باقر
بار دگر مدینہ غمے تازه دیده است داغے دگر به جان و دل او رسیده است تنها مدینہ نیست ڪہ در سوگ و ماتم است ماتم نشین و غم زده هر آفریده است ‎
کسی که کودکی‌اش رأس ساعت سر بود رسیده بود به حرفی که حرف آخر بود تمام خاطرۀ کودکی این آقا پر از حضور غریب گلو و خنجر بود 🏴
تفسير دشت در سينه‌ى توست دلها گرفتار غم ديرينه‌ى توست...
هر چه شنیده اید، غریبانه دیده ام باور نمی کنید چه رنجی کشیده ام از کوفه تا به شام در ایام کودکی همپای عمه ام رقیه دویده ام
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت دیدیم تمام غُصه را در چشمت چشمان تو از روضه ی مکشوف پر است پیداست تمام کربلا در چشمت
با دو چشم خویش دیدم ارباً اربا شد علی داغ اکبر آتشی زد بر دل خون خدا با دو چشم خویش دیدم مشک سقا پاره شد فرق او از ضرب کینه شد شبیه مرتضی
با دو چشم خویش دیدم جدّ مظلومم حسین در میان قتلگاه خویش می زد دست وپا با دو چشم خویش دیدم خیمه ها آتش گرفت الامانِ کودکان ، می آمد از ارض و سما
با دو چشم خویش دیدم عمّه را سیلی زدند معجر از سر می کشیدند دشمنـانِ بی حیا 🖤
مـن تـمـام ماجرای کربلا را دیده ام عمر من سر شد مـیان گریه و بزم عزا با دو چشم خویش دیدم حلق اصغر پاره شد آنچنان تیر سه پر را زد که شد رأسش شد جدا
نظرت می رسد آن لحظه اسیرت کردند سمّ اسبان عدو یکسره زیرت کردند...
زخم اسارت دیده ای ای داد بیداد دعوای غارت دیده ای ای داد بیداد در مجلس اغیار بر لبهای بابات چوب جسارت دیده ای ای داد بیداد...