eitaa logo
دو بیتی ناب ۳۱۵
155 دنبال‌کننده
107 عکس
87 ویدیو
1 فایل
حسینم در اوج بی سوادی ام استاد می شوم وقتی که می شود همه ی دانشم حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
رزق کریم می طلبی ! بیا! قاسم گشوده سفره ی احسان
غزال مجتبی امشب نگاهی از غزل دارد بهشت خانه ی مولا بهاری در بغل دارد صراط مستقیم است او، قرار هر دل مست او است او کرامات از ازل دارد
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است
🌷 مرڪب سوارِ ڪوچڪِ ڪرب وبلا شدے زَهرا شدے، عَلے شدے و مُصطَفے شدے وقتے عسل ز لعلِ لبٺ بوسہ اے گرفٺ تنها سواره ے حَسـنِ مُجتَبـے شدے از بس عزیز هستے و از بس ڪه محشرے بین قنـوٺِ زیـنب ڪبـرے دعا شدے
💚 بی حُبِّ حسن مشکلِ دل ، حل شدنی نیست جز عشقِ حسن ، عشق مُسجَّل شدنی نیست گر چه نمکِ سفره‌ی هر فیض ، حسین است بی نام حسن ، فیض که اَکمل شدنی نیست... 💚
💔 برای روضه او با کنایه می‌خوانم مدینه ، کوچه ، فدکنامه ، گوشواره ، حسن...💔 💚
شش سحر، شش دانگ قلبم را بدان از شش جهت نذر گوش تو کردم یا ..
بہ روی دسٺ بابا در ٺب ذڪر لبِ اهل یارب یارب زد ٺیر سہ شعبہ را،بمیرم ای ڪاش چشمان را بگیرد 😭
نیستم اهل حساب و هندسه اما بدان بین اَشکال ریاضی عاشقِ ام
باز هم حرف دل و عقل هماهنگ نشد شبش رفت و براي تو تنگ نشد..😭
پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسف زیباتری را در بغل دارد
رمضان میگذرد زمزمه و اشک به پاست چشمه ی زمزم عشقیم که جوشش داریم ششمین روزهُ شش گوشهُ شش ماهه ی شاه ما عجب معرکه ای با عدد داریم
آمده روز قبل اذان هم روزه م علی اصغر بِنگَر تر از هر روزم...😭
یک شب بطلب سر به بگذارم جز گوشه ی گوشه ات آرام ندارم😞
شش سحر آمده ام ، شاه به من توشه بده ششمین روز شده ، روزی شش گوشه بده
هـر ڪه دُنبالِ بَراتِ حرمِ شش گوشہ ست از شش ماهہ بگیرد امشب
سحرگاهان ميان سفره لطفت ميان سجده سبزت ميان ربناي دست پر مهرت اگر بر خاطرت رد شد خيال من ، دعايم کن که محتاج دعايم من .. 🙏🌹 ‌ ‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" رباب " است و خروش و خستہ حالی بہ دامن اشڪ و جای طـــفل، خالی اگــر گهــواره را پس داده بودنـــد دلــش خوش بود، با طـفل خیالی (نایب الزیاره شما هسم)
به طوس رفتم ناله زدم :غریب!غریب! ندا رسید ز سوی رضا(ع) : حسین ؛ حسین (ع)
... به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن
بغض هایی هست ؛ نفس را بند می آورد ... گشودن شان کار یک نفر است : "امام رضا" ...
حتى اگر نبخشد، این چشم تر می ارزد این دور هم نشینى، وقت سحر می ارزد گریه م گرفت و دیدم دست مرا گرفتند پیش کریم خیلى،خون جگر می ارزد منکه توقع قرب ، از هیچکس ندارم اصلا همینکه هستم این دوروبر می ارزد
روضه ی این سحرم بس! همین یک جمله تا که گفت سر به خوردش دادند..😭
😭 خواهد اگر خدای ، نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنین مهربان دهد آن پرچمی که بر سر کوی مزار توست راه را به محبان نشان دهد..
داغي كه حسين از غم اكبر به جگر داشت جز خالق اكبر ز دل او كه خبر داشت؟ تا آن دم آخر كه بريدند سرش را او ديده ي حسرت به سوی جسم پسر داشت
روز هشتم شاعران دنبال مضمون نیستند هشت یعنی السلام ای ضامنِ آهو «رضا(ع)»
دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمي دست و پا بزن پسرم ز مصحف تنت اين آيه هاي ريخته را چگونه جمع کنم سوي خيمه ها ببرم...
ز دستم‌ مي‌ روي‌ اما صدايم‌ در نمي‌آيد دلم‌ ميسوزد و كاري‌ ز دستم‌ بر نمي‌آيد سرم‌ را مي‌گذارم‌ رويِ‌ كِتف‌ِ خواهرم‌ زينب‌ الا اي‌ محرم‌ دردم‌ چرا اكبر نمي‌آيد...
گر چه خاصیت یک نخل ثمر داشتن است نیمی از درد سرم چند پسر داشتن است به تو و قد رشیدِ تو حسودی کردند کار ِاین خیره‌ سران چشم نظر داشتن است...
ارباً اربا بس كه گرديده تنت ناتوانم من ز خيمه بردنت بر مزار ِ خويش تا شمعت كنم بايد از رويِ زمين جمعت كنم