💎 دستنوشته یک جراح چشمپزشک (بخونید، زیباست)
🔹از خوزستان آمده بود، سلام كرد و پشت اسليت نشست، جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديد چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته!
🔸-سن ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت اینجوری شده؟!
-١٦ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلا نمیبينم!
🔹به جوان همراهش كه ده سالی بزرگتر از او بود رو كردم :
- چرا اينقدر دير؟
سرش را پايين انداخت: حالا ميشه كاری براش كرد؟!
🔸-عملش ميكنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد، زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود.
نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به پذيرشي كه برايش مينوشتم، سوالش را از چشمان نگرانش خواندم!
-پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم، هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد.
-انگار دنيا را به او داده باشند، خدا خيرت بده آقای دكتر
-فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او...
🔹-غير از من كسی همراهش نيست!
-خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک ميكرد، نپرسيدم!
🔸پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سوالات و فضولی های گل كرده ام را بجويم؛
🔹عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟!
🔸 *اين پسر در فقر مطلق است، پدرش به سختی توان سير كردن شكم فرزندانش را دارد... نسبت قومی با او ندارم، معلمش هستم ، چند روزی مرخصی گرفتم تا پی درمان او باشم...*
*-هزينه اش؟!*
*-با خودم!*
🔹 *بر دلم تحسين همت بلند اين جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد "رايگان" !*
🔸فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گروئه روح بزرگ انسانهايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش برميدارم...
🔹پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش: آقا داريم میبينيم، آقا داريم میبينيم.
🔸اشک آقا معلم سرازير شد، با سر و چشم نگاهی به سقف انداخت و زير لب گفت خدايا شكرت، پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد.
🔹موقع رفتن گفت خدا رو شكر كه شما رو سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر....
اشتباه میكرد، در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی میرسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد!
🔻 *عشق یعنی نان ده و از دین مپرس، در مقام بخشش از آیین مپرس*❣
✍ دكتر سيدمحمد ميرهاشمی
✍معلمان مهربانترین و صادق ترین قشر جامعه ماهستند .
33.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♈️ اظهارات بسیار سنجیده و واقعگرایانه سخنگوی وزارت کشور در اعتراض به عملکرد برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مشکلات پیش روی دولت و لزوم گفتگوی مستقیم ایران با غرب و آمریکا؛ 👏🎤👌🎤👏
🔺یک هفته گرمتر از نرمال و سپس یک هفته سرد در راه هستند
🔹وضعیت جوی پیش روی کشور برای دو هفته پیش رو به این صورت خواهد بود که هفته پیش رو شاهد دماهایی گرمتر از نرمال و هوایی شبه پاییزی در بسیاری از نقاط خواهیم بود
🔹اما از اواخر هفته پیش رو با ریزش هوای بسیار سرد به کشور شاهد وقوع یخبندان و دماهای زیر صفر درجه سانتیگراد در بسیاری از نقاط خواهیم بود که هوایی بسیار سرد را میهمان کشور خواهد کرد
🔹با وقوع این سرما، سردترین روزهای سال در این بازه زمانی رقم خواهد خورد که البته برای نیمه غربی و شمالی کشور بارش برف نیز خواهد داشت.
دیدار صمیمانه فرماندار گلپایگان با مردم در روز 12 بهمن؛ احترام به مردم و ارج نهادن به ارزشهای انقلاب اسلامی
در روز 12 بهمن ماه، همزمان با سالگرد ورود تاریخی امام خمینی (ره) به ایران، علی اکبر رضایی،فرماندار شهرستان گلپایگان، باحضور در میان مردم این شهرستان، لحظاتی پر از صمیمیت و احترام را برای آنان رقم زد.این روز که یادآور بازگشت پرشکوه امام خمینی به میهن است، برای مردم ایران نمادی از پیروزی و استقامت در برابر رژیم شاهنشاهی به شمار می آید.
فرماندار گلپایگان که توجه ویژهای به مردم شهرستان دارد، در این روز مهم به طور ویژه با مردم ارتباط برقرار کرده و ضمن تبریک این مناسبت تاریخی، ارزش و احترام خاصی برای آنان قائل شد.باتصاویر دوربین بیان ؛وی با لبخندوسخنان دلگرمکننده، توانست احساس نزدیکی و همدلی با مردم را تقویت کرده و فضای جشن و شادمانی را در میان آنها ایجاد کند.
حضور فرماندار در میان مردم به ویژه در چنین روز تاریخی، پیام مهمی را منتقل میکند: احترام به مردم و ارج نهادن به آرمانهای انقلاب اسلامی. فرماندار گلپایگان با این رفتار خود، نشان داد که حتی در مقام مسئولیت، پیوستگی با مردم و توجه به احساسات و نیازهای آنها اولویت دارد.
اینگونه رفتارها و ارتباطات صمیمانه بین مسئولین و مردم، نه تنها به تقویت اعتماد عمومی کمک میکندبلکه باعث میشود نسلهای جوانتر نیز به درک عمیقتری ازارزشهای انقلاب اسلامی وتاریخ کشور برسند. روز 12 بهمن،فرصتی بود تا علی اکبر رضایی ازنزدیک با مردم شهرستان گلپایگان دیدار کرده ودرمیان آنها،یاد امام خمینی (ره) وپیام انقلاب را گرامی دارد.
خبرنگار:اکرم محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️علایم افسردگی بعد از زایمان چیست؟
🔹حمایت شوهر از خانم و کمک در کارهای خانه و فرزندداری، اثر قابل توجهی در پیشگیری از افسردگی بعد از زایمان دارد...
شماره هایی که یکروزی لازمت میشه:👍
شهرداری 131
شکایت از اورژانس 190
تقویم و ساعات شرعی 192
اداره پست 193
شکایت از مخابرات 195
شکایت نیرو انتظامی 197
حفظ منابع طبیعی 1504
حفظ محیط زیست 1540
مشاوره بهزیستی 1480
وزارت بهداشت 1490
اموزش و پرورش 1520
پزشک خانواده 1590
بهزیستی 123
مبارزه با گرانفروشی 124
دادگستری 129
امداد جنگل 1504
داروخانههای شبانهروزی 191
شماره تهیه داروهای کمیاب 1490
اطلاعات پرواز فرودگاه 199
🔺عباس عبدی: آقای علم الهدی، روحانیت را همان گونه معرفی می کند که ضدانقلاب می خواهد/ روحانیت باید پناه مشکلات مردم باشد
روزنامه هم میهن نوشت:
🔹روحانیت باید پناه مشکلات مردم باشد و الا در قدرت بودن و تریبون سیاسی یکسویه داشتن کمکی به حفظ رابطه آنان با مردم نمیکند که بخواهند مردم را به دو گروه درون و بیرون روحانیون تقسیم کنید. اگر این گونه ادامه داده شود، درونی باقی نخواهد ماند، اگر تا حالا تمام نشده باشد. کافی است در خیابان راه بروید تا واکنش و نحوه رفتار مردم عادی را با خود ببینید.
سید حسن خمینی: مهمترین وعده آقای پزشکیان، دادن کار به کارشناسان است
🔹دشمن نقطه قوت ما یعنی امنیت را هدف گرفته است
🔹در زمینه سیاست خارجی، دوستان کتاب ارزشمند دکتر ظریف -که خدا حفظشان کند- «پایاب شکیبایی» را مطالعه کنند
🔹هرگاه به ذهنتان خطور کرد که کاری را به خاطر فحش و ناسرا انجام ندهید، در مسیر شیطان گام برداشته اید/ جماران
خبر ویژه | محتوای طرح پیشنهادی ترامپ به ایران
🔹نشریه اکونومیست در گزارشی به ابعاد سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ برای مقابله با برنامه هستهای ایران پرداخته و از محتوای طرح پیشنهادی او خبر داده است.
🔹اکونومیست مدعی است که ایران اینک میتواند اورانیوم مورد نیاز برای ساخت پنج بمب را طی حدود یک هفته غنی کند.
🔹️ ترامپ با احیای سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران و سختگیری علیه صنعت نفت ، تهران را به تن دادن به راهکار دیپلماسی وادار میکند.
🔹️همزمان بریتانیا، فرانسه و آلمان نیز میتوانند اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل را علیه ایران از طریق فعالسازی مکانیسم ماشه کلید بزنند
🔹️ترامپ همزمان با افزایش فشارها بر تهران، توافقی را پیشنهاد میکند که «شامل رفع تحریمها و حمایت از عادیسازی مداوم روابط با عربستان سعودی است، مشروط بر اینکه ایران دو اقدام عملی را انجام دهد.»
🔹اقدام اول محدود کردن جدی برنامه هستهای ایران و اقدام دوم هم این است که ایران فعالیتهای منطقهایای خود را مورد بازبینی قرار دهد و به حمایت نظامی از حماس، حزبالله و انصارالله یمن پایان دهد. /دنیای اقتصاد
شعر (خواب گلفاگون) را که پارسال توی گروه گذاشته بودم امروز اصلاحش کردم و اینجا میگذارمش.
(خواب گلفاگون)
دیشب خواب دیارمونا دیدم
شهر پُر از وقارمونا دیدم
دوران باستان بود و ادوارِ دور
گلفاگونا دیدم سراسر غرور
باصفا و آبادتر از این که هَه
با مردمونی شادتر از این که هَه
آب تا دلد بخواد تو جوق و قنات
تا پاچی کوه آبادی بود و رباط
بارویی داشت با دیوارای سنگی
یه رُدخونی پُر آب، به چه قشنگی
اینجا که پُل قاضی را حالا بِسّن
دروازهای داشت که شبا میبِسّن
شهر یه کمی کوچیکتر از این که هه
خیابوناش باریکتر از این که هه
داخل شهر چار طرفش عمارت
بیرونِ شهر سرتاسرش زراعت
مراتع و باغا و کشت و کارش
بیرون از اندازه بود و شمارش
از برکتِ اون حمه اُو که داشتن
تموم دشت گندم و جو میکاشتن
یه ابزارایی داشتن بَخ فلاحت
خوش دسّ و خوش بارت و سریع و راحت
رخت و لباسشون مثّ امروز نبود
کفشا به جُز گیوهٔ دسدوز نبود
اسمِ آبادیا با حالا فرق داشت
حَمّی چیز از پائین تا بالا فرق داشت
این جا که عمرانست و پنجا دستگا
یه چَن تا تیله بود و خیمه خَرگا
لهجهای داشتن مثّ حالا شیرین
با اصطلاحاتی اصیل و دیرین
اِسمای مردم مثّ حالا نبود
اصغر و حجت و ماشااله نبود
شیرو بود و ایرج و اسفندیار
اردشیر و فریدون و مازیار
خجسته و خورشید و خاورخانوم
سوسن و سودابه و آذرخانوم
اسب و خر و قاطر تو شهر فراوون
مادگوآ با گوسفندا تو بیابون
دشت و بیابوناش پُر از علفزار
سرتاسر هُمواریاش چمنزار
کاه و دونِ حیوونا بَخ زمسّون
میرفتن و میاُردن از بیابون
خرای سرحال و زرنگی داشتن
پالونای رنگی روشون میذاشتن
پالونای سرخ و سفید و آبی
عُیسارای زنجیری و طنابی
چه احترامی به خرا میهشتن
هُمرا خرا با احتیاط میگشتن
وظیفی خر، حملِ مسافرا بود
باقی کارا به عُهدی قاطرا بود
مردمی داشت سادهتر از این که هه
شوخ طبع و آزادهتر از این که هه
هوچ جوونی مِث حالا ویلون نبود
اصّه جایی به اسم تیرون نبود
خودش یه پا مرکز گردشگری
قطب تجارت بود و دامپروری
هر کی میخواس بِره به عزم گردش
سرِ خرا اینوَری کج میکردش
میمَدن از شهرای دور و نزدیک
کرد و لر و بلوچ و ترک و تاجیک
جَعدهها از شلوغی باریک میشد
یه وَختایی طرحِ ترافیک میشد
میشِسّن از کوچری، بُنکو بُنکو
تا تنگ غرقاب و تا اون ریشی کو
هر درهای چشمه و نهرِ آب داشت
درختاشون میوههای خوشاب داشت
رفتم یه جا کُمّ دوآر نِشِسَّم
آسااَکی یَقی پیرَنما بِسَّم
مونده بودم اِگه بِگن تو کیسّی
چیشی بگم، گلفاگونیم تا ویسّی !؟
حاکم شهر اومد از اونجا رد شَد
سلامی کردم که مبادا بد شَد
گفتم جناب شهر قشنگی دارین
صحرا و دشت رنگارنگی دارین
معلومه شهر رئیس عالی دارد
حاکم با فهم و کمالی دارد
خواسّم تشکر کنم از کارِدون
از همّت و از هوش سرشاردون
بِشدون بگم مقام والا دارین
با کارادون هزار ماشالله دارین
مرحبا بر این حَمه انصافِدون
خیابونای خوشگل و صافِدون
نگاهی کرد به سر تا پای بنده
نگاهی از روی صفا و خنده
گفت آخاله تا میتونی صفا کن
صفا با این طبیعت و هوا کن
شهری با این لطافت و قشنگی
سرتاسرش گلهای رنگارنگی
مردمونی شاد و رها ز محنت
غنی ز هر نعمت و پُر ز مکنت
چاه و قنات و چشمههای پُر آب
درختایی با میوههای خوشاب
شهری پر از نظم و نظام عالی
تدابیری در جهت (تعالی)
علیالخصوص حاکم اینچنینی
دیگه مگه فقط تو خواب ببینی
(شعر از عمار تعالی)