فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐#زنگ_تفریح
👌ماجراهای آقا و خانم کتابدار
🔖این قسمت: سلفی در کتابخانه
https://eitaa.com/sedaketab
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab
📚#معرفی_کتاب
📗صحیفه مهدیه
✍ مرتضی مجتهدی سیستانی
🏷این کتاب مجموعه مهمی از نمازها ، دعاها و زیارت هایی که از ناحیه مقدسه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شده و یا درباره آن حضرت از بقیه امامان علیهم السلام نقل گردیده است.
🏷عناوین کتاب:
بخش اوّل: نمازها؛ بخش دوّم: دعاهاى قنوت؛ بخش سوّم:ادعيۀ بعد از نمازها؛ بخش چهارم:دعاهاى ايّام هفته؛ بخش پنجم:دعاهاى هر ماه؛ بخش ششم:دعاهايى كه مخصوص روز معيّنى از ايّام هفته نيست؛ بخش هفتم:توسّل به حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه)؛ بخش هشتم:عريضه ها؛ بخش نهم:استخاره ها؛ بخش دهم:دعاهايى كه حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه از پدران بزرگوار خود نقل فرموده اند؛ بخش يازدهم:زيارت ها؛ بخش دوازدهم:زيارت نوّاب امام عصر ارواحنا فداه
#قم_جهانشهر_معنویت_و_معرفت
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab
یک نفر تو را دوست دارد.mp3
2.49M
📚#داستان_کودک_و_نوجوان
📗 بچه کجایی؟
✍ علی باباجانی
🎙 آرش راسخ
❇️این قسمت «بچه کجایی؟»
🌹سلام بچهها. میخوام امروز داستان دوستهای خوب و بد رو بگم؛ اینکه دوستِ خوب داشتن، چی به آدم اضافه میکنه و دوستِ بد چقدر میتونه به ما آسیب بزنه و اینکه پیامبر اکرم (ص) در اینباره چه فرمودهاند.
#قم_جهانشهر_معنویت_و_معرفت
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab
صدای کتاب
📚#معرفی_کتاب 📗 دور از اجتماع شوریده ✍ توماس هاردی 🍃داستان این کتاب دربارۀ دختری سرسخت و مستقل به ن
D1738651T14855480(Web).mp3
7.88M
📚📣 کتاب صوتی #دور_از_اجتماع_شوریده
✍ به قلم: توماس هاردی
🎙 با صدای: شیرین سپه راد، میلاد تمدن
🔸 قسمت چهارم
❇️ داستان این کتاب دربارۀ دختری سرسخت و مستقل به نام «بثشبا اوردین» است که به روستای خالهاش میآید. کمی بعد بثشبا مزرعهی بزرگی را از عموی تازه درگذشتهاش به ارث میبرد و تصمیم میگیرد که آنجا را بهتنهایی اداره کند...
#قم_جهانشهر_معنویت_و_معرفت
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab
✍#تلنگر
🍃زندگى مثل يک كامواست
از دستت كه در برود، مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود،بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله وا كنى
🍃زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشود
🍃 " يادمان باشد "
گره هاى توى كلاف همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد سر و تهش را بريد.
🍃زندگى به بندى بند استْ به نام "حرمت" كه اگر پاره شودتمام است.
خوش آمدین به محفل دوستداران کتاب
🏷لینک عضویت در کانال
https://eitaa.com/sedaketab
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketa