#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
قبلا صحبتهایی از سادگی رهبر شنیدهبودم و زمانی که ایشان وارد منزل شدند، به عینه دیدم.. خیلی بیریا روی صندلی نشستند..آنقدر در حال و هوای خودم غرق بودم که به خاطر ندارم چه لباسی به تن داشتند.
حتی صحبتهایشان را هم به خاطر ندارم. همان قدر می دانم که اول با پدر و مادر شهید صحبت کردند و گفتند:خدا شما را برای ما حفظ کند...سپس از تربیت مادر شهید تمجید کردند...
📚#رویای_بیداری
🖋#نسرین_پرک
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
از خدا خواستم تمام عمرم برای معرفی شهدا به دیگران صرف شود؛ چراکه هرچه دارم به برکت خون شهداست.. از آن روزی که با شهید عباس آشنا شدم چندین محبت از شهید دیدم که یکی از آنها را تعریف میکنم. یک روز در راه رفتن به مسجد بودم که مهرم گم شد.. علاقه زیادی به این مهر داشتم؛ زیرا از تربت امام حسین بود که از کربلا برایم آورده بودند.. چندین بار راه خانه تا مسجد را رفتم و برگشتم ولی از پیدا کردنش ناامید شدم از شهید درخواست کمک کردم گفتم داداش عباس، خودت میدونی چقدر این مهر رو دوست دارم کمکم کن پیداش کنم دو قدم که برداشتم دیدم جلوی پایم افتاده است...🌱🌱
📚رفیق شهیدم مرا متحول کرد
🖋مومن دانشگر
#قم_جهانشهر_معنویت_و_معرفت
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
✅@sedaketab