گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا #شهریار

چند تا صهیونیست لباس مسلمون‌ها رو پوشیدن، رفتن توی «بیمارستان» جنین، سه تا بیمار رو «کشتن» و برگشتن. نیروی حماس نه‌ها! زن و بچه‌ی غیر نظامی که توی بیمارستانن! تو روز روشن، سی‌ام ژانویه‌ی بیست‌بیست و چهار میلادی، توی دنیای مدرن، مقابل چشم تمام دنیا.

دقیقا همون موقعی که عجله داری کندترین و مزخرف‌ترین راننده‌ی جهان گیرت میاد.

🖋 سفر بغداد - قسمت دوم 🎙با قلم و صدای سید علی حسنی #⃣ #سفر_بغداد | روایتی از حال و هوای کشور عراق در چهارمین سالگرد شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی و #ابومهدی_المهندس 🆔 @radio_snn

من پای این بخش متن زیاد اشک ریختم.

چند روز قبل اگه یادتون باشه توی حمله‌ی پهپادی به یه پایگاه نزدیک مرز اردن-سوریه، سه تا آمریکایی سقط شدن و حالا آمریکا هم می‌خواد پاسخ بده و گویا به صورت جدی چندتا گزینه دارن، بنابر این باید انتظار هرچیزی رو داشت.

این بیانیه‌ی کتائب خیلی ناراحت کننده بود. مخصوصا جایی‌ش که میگه: «برادران ما در محور مقاومت خصوصاً در ایران نمی‌دانند ما چگونه جهاد می‌کنیم و بارها به تشدید تنش‌ها اعتراض داشته‌اند»

تمام سیبیلامو از استرس جوییدم. درود بر ایران.

به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را #شهریار

در شرایط پیچیده و سختی که پشت به پشت جلسه و کار ریخته سرم، یادم افتاد امشب عروسی هم دعوتم و تمام ذهنم شده شیطنت‌هایی که می‌تونه مراسم کسل‌کننده‌ی عروسی رو جذاب‌تر کنه.

نه وقتی از هرکجا به شهرم بازگردم آدمی با دسته‌ی گل منتظرم هست، نه صبح و شبم را سلامی یا بوسه‌ای به‌خیر می‌کند، نه کسی دوستم دارد و نه کسی را دوست دارم، نه مضمونی برای سرودن باقی مانده و نه حوصله‌ای برای نفس کشیدن، کاش علاوه بر آدم‌ها جمعه هم تنهایم بگذارد.

لذت‌بخش، زیبا و غرورآفرین. الگوی توسعه‌ی ژاپن هم رفت تو آفتابه‌ی ایرانی.