#ارسالی_مراجع
از صحبتهاتون خیلی ممنونم
همه حرفهاتون باعث شد که من اتفاقهای اطرافم برام روشن بشه
جریانات زندگیم مثل یک پازل با هم ارتباط برقرار کردن !
انگار یه چراغ دادید دستم !
یه چیز جالب بگم براتون
من میفهمیدم که این چالشی که باهاش روبرو شدم قطعا یک امتحانه
ولی نمیفهمیدم باید باهاش چکار کنم
بچه سوم رو هم به نیت امام زمان و برای جهاد فرزند آوری و انتخاب رنج خوب به جای رنج بد آوردم
میدونستم که این تصمیم یک کلاس فشرده خودسازی برام خواهد شد
تصمیم داشتم اسم بچم رو بذارم ابراهیم
چون حضرت ابراهیم برام نماد بت شکستن و مبارزه در عین اقتدار بود
پسرم اول شعبان به دنیا امد
من بین اسم ابراهیم و حسین مردد شدم
توی دلم گفتم من این بچه رو به خاطر آقا آوردم
حالا توی این روزهای سخت بعد از زایمان و توی این تردید اسم یعنی آقا به یادم هست؟
این نذر رو از من قبول میکنه؟
کاشکی حالا که این بچه نذر آقاست خود آقا هم اسمش رو به دلم مینداختن یا یه نشونه ای برام میفرستادن
همین صحبتها رو داشتم با آقا میکردم که خوابم برد انگار خود آقا امدن و بهم گفتن
" اسمش رو بذار حسین اسم حسین که میاد شکوفه ها گل میکنن"🌷
اینقدر اسم "حسین" رو قشنگ به زبون آوردن که من هر وقت پسرم رو صدا میکنم دلم قنج میره
برداشت من توی خواب از این جمله این بود که اسم حسین که میاد دل ما شاد میشه
هر وقت این خواب رو یادم میاد اشک میاد توی چشمام
حالا رابطه این امتحان و حضرت ابراهیم و امام حسین رو میفهمم....