ازپیرمرددانایےپرسیدند:
تابهشت چقدر
راه است؟
گفت یک قدم.
گفتند: چطور؟
گفت: یک پایتان را
که روےنفس شیطانی
بگذارید پای
دیگرتان دربهشت است
#داستان
@Sedaye_Badan
ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ، ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ :
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ...
ﺁنطﺮﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ ﻫﺎ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ...
ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻗﺎﺗﻞ...
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪﻱ ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ...
ﻣﻮﺟﯽ آمد و ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ...
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ : "ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ ﺍﮔﺮﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ"
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد، حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد...
#داستان
@Sedaye_Badan 🍃🤍
پرندهای در بيابان زندگی ميكرد، خیلی بيمار بود، پرهايش ريخته بود و چیزی برای خوردن و آشاميدن نداشت، سرپناهی واسه زندگی نداشت و دائم، به زندگيش بد و بيراه ميگفت.
روزی، فرشتهای از آن بيابان ميگذشت، پرنده فرشته را متوقف كرد و پرسيد : "كجا میروی ؟"
فرشته پاسخ داد: " به ملاقات خدا ميروم "
پرنده به فرشته گفت: "لطفا از خدا بپرس كه رنج من كی تمام ميشود؟"
فرشته گفت: "حتما ميپرسم"
و با پرنده خداحافظی كرد.
فرشته به خدا رسيد و پيام پرنده را بخدا رساند، فرشته بخدا گفت كه وضعيت پرنده خیلی رقتانگيز است و پرسيد كه كی رنج پرنده تمام ميشود؟
خدا پاسخ داد: "پرنده بايد تا هفت زندگی بعديش همينطور رنج بكشد، بدون هيچ شادمانی "
فرشته بخدا گفت كه پرنده وقتی اين را بشنود، نا اميد ميشود. آیا ميشود راه حلی واسه اين مسئله پيشنهاد كنيد؟'
و خدا پاسخ داد: بهش بگو كه اين كلام را مدام تكرار كند *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*
فرشته پرنده را ديد و پيام خدا را به او داد.
بعد از هفت روز، فرشته باز از آن مسير رد شد و ديد كه پرنده خیلی خوشحال است، بدنش پر در آورده بود، گیاهی در بيابان در آمده بود،
برکهای كوچك آنجا بود، و پرنده داشت با شادی آواز ميخواند و ميرقصيد.
فرشته از آن كه چطور اين اتفاق افتاده، حيرت زده شد، با اين سوال در ذهنش كه خدا گفت كه برای هفت دوره بعدی زندگی، هيچ شادی برای پرنده نيست"... رفت تا خدا را ببيند.
فرشته سوالش را از خدا پرسيد و
خدا پاسخ داد: "بله، مقدر شده بود كه برای هفت دوره بعدی زندگی پرنده شادی نباشد، اما چون پرنده مدام در هر وضعیتی تكرار ميكرد كه
*"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، وقتيكه روی شنهای داغ افتاد، گفت *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، وقتيكه نميتوانست پرواز كند، گفت *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*، بنابراين صرفنظر از چگونگی هر وضعيت، پرنده تكرار ميكرد *"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"* و بدينگونه کارمای هفت دوره زندگی بعدی پرنده، در هفت روز از ميان رفت "
شنيدن اين داستان، انرژی متفاوتی به من داد، و تغيير زیادی در احساسات، افكار، پذيرش و نگاه خود به زندگی حس كردم. من اين كلام را در زندگيم بكار گرفتهام.
در هر وضعیتی، شروع كردم به تكرار
*"خدايا برای همه چيز ازت سپاسگزارم"*
اين كار كمک كرد تا نگاهم را از آنچه ندارم بردارم و به آنچه دارم توجه كنم.
بطور مشابه، شروع كردم به بكار گیری، اين كلام در روابطم، مسائل مالي، مسائل عاطفی، زندگی اجتماعی، تجارت، با دوستان، خدمتگزاران، همكاران و هر چیزی كه با آن ارتباط دارم. همچنين اين داستان را با عزیزانم در ميان گذاشتم، كه تغيير بزرگی در رفتار آنها ايجاد كرد.
اين كلام ساده واقعا تاثير عمیقی در زندگی من داشت، من احساس كردم چقدر *خوشبختم*،
چقدر *شادم*، و چقدر *زندگی خوب* است.....
هدف از به اشتراك گذاشتن اين داستان، اين است كه ما را آگاه سازد كه، سپاسگزاری چقدر قدرتمند است.
اينكار ميتواند فرم زندگی ما را تغيير دهد.
يک كلام ساده، يك تفكر ساده، كه به ما ياد ميدهد سپاسگزاری برای هر چیزی كه در زندگی داريم، قدرت آنرا دارد كه كارمايی را كه در زندگیهای متعدد با خود حمل ميكنيم را از بين ببرد.
بياييد اين كلام را مدام تكرار كنيم
تا تغيير را در زندگیمان تجربه كنيم، اين موضوع را با متن زیبای زير تمام ميكنم:
*سپاسگزار باش و تغيير را در روش زندگی و نگاهت ببين*
#داستان
@Sedaye_Badan
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند:
"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی"
اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در میآورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود.
زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: من به این درویش ثابت میکنم که هرچه کنی به خود نمیکنی.
کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: من بازی کرده و خسته و گرسنهام کمی نان به من بده.
درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: درویش! این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد.
زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش میزد و شیون میکرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .
آنچه را که امروز به اختیار میکاریم فردا به اجبار درو میکنیم.
پس در حد اختیار، در نحوهی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم!
🍃
🌺🍃شبتون ستاره باران
#داستان
@Sedaye_Badan
💠پیرزنی در خواب خدا رو دید و به او گفت...
🍃پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت :
خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .
🍃پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
🍃چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد .
پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .
🍃پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.
🍃این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .
پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت
🍃نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .
این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد .
🍃پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.
شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .
🍃پیرزن با ناراحتی گفت:
خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟
🍃خدا جواب داد :
بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی
#داستان
@Sedaye_Badan
از حکیمی پرسیدند:
چرا از کسی که آزارت می دهد
انتقام نمی گیری؟
جواب داد:
آیا حکیمانه است
سگی را که گازت گرفته
گاز بگیری ؟
#داستان
@Sedaye_Badan
لیست مطالب کانال:
✅ رزومه کاری
✅ مشاوره تلفنی در مورد کسب و کار و اعتیاد
✅دوره جسم واقعی من
✅اطلاعات دوره جسم واقعی من
✅ تمرین قدرتمند آلفا
✅ قانون ارتعاش چگونه عمل میکند؟
✅ دچار اضطراب شدی این موارد رو به خودت بگو
✅ 5 عادتی که به اعتماد به نفس شما ضربه میزنه
✅ راز انسان های موفق چیه؟
✅ اصول پنج گانه موفقیت و آرامش
✅ 9 جمله طلایی
✅ عادت هایی که باعث افسردگی میشن
✅ 5 قانون برای زندگی شادتر
✅ 4 قانون موفقیت
✅ چگونه خانه هایی پربرکت داشته باشیم؟
✅ ده راهکار برای جذب انرژی مثبت
هشتگ های پر طرفدار:
#آموزشی
#آیه
#انگیزشی
#تکنیک
#جملات_تاکیدی
#دوره
#داستان
#رضایت
#رزومه
#سخن_بزرگان
#شکرگزاری
#معرفی_کتاب
.
لیست مطالب کانال:
✅ رزومه کاری
✅ مشاوره تلفنی در مورد کسب و کار و اعتیاد
✅دوره رایگان جسم واقعی من
✅ تمرین قدرتمند آلفا
✅ قانون ارتعاش چگونه عمل میکند؟
✅ دچار اضطراب شدی این موارد رو به خودت بگو
✅ 5 عادتی که به اعتماد به نفس شما ضربه میزنه
✅ راز انسان های موفق چیه؟
✅ اصول پنج گانه موفقیت و آرامش
✅ 9 جمله طلایی
✅ عادت هایی که باعث افسردگی میشن
✅ 5 قانون برای زندگی شادتر
✅ 4 قانون موفقیت
✅ چگونه خانه هایی پربرکت داشته باشیم؟
✅ ده راهکار برای جذب انرژی مثبت
هشتگ های پر طرفدار:
#آموزشی
#آیه
#انگیزشی
#تکنیک
#جملات_تاکیدی
#دوره
#داستان
#رضایت
#رزومه
#سخن_بزرگان
#شکرگزاری
#معرفی_کتاب
#رادیو_مرسی
.