eitaa logo
صدای سپاهان شهر
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
901 ویدیو
68 فایل
توضیحات: 💚﷽💚 باسلام خدمت همه دوستان🌹 رسانه ای برای اخبار و اطلاعیه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی سپاهان شهر و... به همراه مطالب سرگرمی و علمی و... @DmzDmz ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴پدر ژپتو کت زمستانی‌اش (فرش زیر پایش) را فروخت تا برای پینوکیو کتاب بخرد و او را به مدرسه بفرستد (به امید عبرت‌آموزی و آگاهی‌بخشی). گربه نره و روباه مکار وسوسه‌اش کردند تا کتاب (دانش و میراث مادی و معنوی‌اش) را بفروشد و بلیط نمایش خیمه‌شب‌بازی بخرد (در غفلت مشغول سرگرمی دنیا شود). پینوکیو قاطی عروسک‌های نمایش شد و آنجا را به هم ریخت تا فوکوی آدمخوار که صاحب خیمه‌شب‌بازی بود، تصمیم بگیرد او را هیزم آتش اجاقش کند (سزای ساده‌لوحانی که گروگان گرگان عالم می‌شوند). گریه‌های بی‌امان پینوکیو و تعریف ماجرای فقر خانوادگی‌اش (خزانه‌ی خالی) ظاهراً دل فوکو را به رحم آورد تا چند سکه پاپاسی کف دست پینوکیو بیندازد (گشایش‌های آب‌نباتی) و او را دک کند. گربه نره و روباه مکار (پلیس خوب و پلیس بد) دوباره برای مذاکره سراغ پینوکیو رفتند تا از فقر و نداری‌اش سوء استفاده کنند. آنها پیشنهاد سرمایه‌گذاری در مزرعه‌ی معجزات (دهکده جهانی) را به پینوکیو دادند (درِ باغ سبز). پسرکِ چوبیِ مغزفندقی تمام سکه‌هایش را در مزرعه‌ی موهومی کاشت (همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد) تا درخت سکه بروید (تحول اقتصادی با رویافروشی)! وقتی پینوکیو رفت تا کلاهش را پر از آب و کاشته‌هایش را آبیاری کند، گربه و روباه سکه‌ها را از زیر خاک، کش رفتند و فلنگ را بستند تا سر پسرک بی‌کلاه بماند (خسارت محض). نتیجه‌گیری اخلاقی: در دنیایی که پر از گرگ و روباه و گربه است، مهم این است که پینوکیو نباشیم. ✍‌ زهرا محسنی فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدمها ساعت شنی نیستند که سر و تهشان کنی دوباره از اول شروع شوند آدمها گاهی تمام می شوند مواظب دل آدمها باشیم با همراه باشید📣 https://eitaa.com/sedaye_sp ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔸دیدار عمومی حاج حسن مهرپرور ریاست شورای هیئات مذهبی اصفهان با مسئولین محترم هیئات سپاهان شهر ⏱زمان: جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۱ صبح 📍مکان: مسجد صاحب الزمان(عج) سپاهان شهر با همراه باشید📣 https://eitaa.com/sedaye_sp ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
۲۳ الی ۲۹ فروردین.jpg
6.61M
🗓 برنامه شیفت پزشکان تخصصی ˛ فوق تخصصی ˛ کارشناسان˛ پزشکان عمومی و دندانپزشکان مرکز درمانی شهدا 🟢 تاریخ به روزرسانی ۲۲ فروردین ماه 🔴 اعتبار تا ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ ✅ از ساعت ۰۸:۰۰ صبح روز قبل حضور پزشک˛ می‌توانید از طریق سامانه شفاداک جهت رزرو نوبت پزشکان تخصصی˛ فوق تخصصی و کارشناسان اقدام نمایید. ✅ داروخانه، اورژانس و پزشـکان عمومی در این مرکز درمانی بــه صورت شبانه روزی حضور خواهد داشـت. با همراه باشید📣 https://eitaa.com/sedaye_sp ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗯سرنوشت این سه نفر دیدنی بود؛ حسنی مبارک حاکم مصر معمر قذافی حاکم لیبی علی عبدالله صالح حاكم يمن هر سه نفر مستقیم بدون واسطه و در سطح عالی با مقامات آمریکایی خوش بش داشتن جلسه و دیدار میکردن و در آغوش آمریکا بودن یکی در قفس محاکمه شد تا مرد.. اون یکی رها شد تا ترور بشه .. دیگری رو سلاخی کردن.. با همراه باشید📣 https://eitaa.com/sedaye_sp ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
قرار بود من پزشک شوم. یعنی این قرار را با پدرم گذاشته بودیم. قرار بود درسم را خوب بخوانم، بعد در بهترین دانشگاه ایران قبول شوم و پزشکی بخوانم. این قرار مال وقتی بود که اصلا نمی‌دانستم دانشگاه و کنکور چیست. از برق چشمان پدرم - وقتی از پزشکی حرف میزد - فهمیده بودم باید چیز قشنگی باشد. اما اصلی‌ترین تصمیم زندگی‌ام را در پانزده سالگی گرفتم. پدرم گفت باید مهندس شوی. مهندسین ارشد محل کارش او را قانع کرده بودند که پول در مهندسی ست. بعد با عجله خودش را به خانه رسانده بود و گفته بود: پسرم پزشکی سخت است،‌ آخرش هم معلوم نیست تخصصی که میگیری به درد پول در آوردن بخورد یا نه. اما مهندسی خیلی بهتر است‌، چهار سال درس میخوانی،‌ می‌شوی مهندس. یک امضا میزنی و تمام. بعد ماشین‌های خوشگل و مدل بالا میخری، خانه‌های آنچنانی. حتی می‌توانی در هر شهر یک خانه داشته باشی. این‌ها را میگفت و لذت می‌برد. احساس می‌کرد یک لیموزین مشکی صفر کیلومتر ایستاده است جلوی خانه‌مان و دو بادیگارد مشکی‌پوش خوش‌تیپ من را بدرقه خانه کرده‌اند. آن زمان اما من عاشق دختری شده بودم که خانه‌شان روبروی خانه ما بود. درست روبرو. هر شب یک ربع مانده به دوازده بدون اینکه قرار قبلی گذاشته باشیم، می‌آمدیم جلوی پنجره و همدیگر را نگاه می‌کردیم. هر شب برایش نامه می‌نوشتم که دوستش دارم و قرار است پزشک مشهوری شوم و برایش یک خانه زیبا و النگو بخرم. بعد که تصمیم بابا عوض شد تمام نامه‌ها را پاره کردم و دوباره برایش از مزایای همسر یک مهندس شدن نوشتم و توضیح دادم که مهندس‌ها خانه‌ها و النگوهای بهتری برای همسرشان می‌خرند. هیچوقت قسمت نشد نامه را به او بدهم، چون تا می‌آمدم تصمیمی بگیرم، قرارهایمان عوض می‌شد. یک روز راننده اتوبوس می‌شدم،‌ یک روز حسابدار، یک روز فوق‌تخصص قلب می‌شدم و یک روز مخترع سامانه‌های موشکی. فکر می‌کردم قبل از اینکه کسی را دوست بداری باید تکلیف قرارها با پدرت را مشخص کنی. بالاخره وقتی همسر آینده‌ات از تو النگو خواست،‌ باید بتوانی بگویی چشم. یک روز هم دیدم که دست به دست پسری که حداقل پنج سال از من بزرگتر بود قدم می‌زند. رگ غیرت شرقی‌ام باد کرد و آمدم دوباره همه‌ی نامه‌ها را پاره کردم و ریختم توی چاه توالت. دیگر هیچوقت پای پنجره نرفتم،‌ هیچ وقت تلاش نکردم تا بدانم اسمش چیست و با پدرش قرار گذاشته است که چکاره شود. بعد از آن دیگر قراری با پدرم نگذاشتم. نه دکتر شدم و نه مهندس، نه نابغه ریاضیات و نه تکنسین ماهر الکترونیک. شاعر شدم ‌و تمام زندگی‌ام با کلمه گذشت. یک روز کاغذی برداشتم و بزرگ روی آن نوشتم: یادم باشد قبل از اینکه با پسرم قرار بگذارم که چکاره شود،‌ به او یاد دهم که خوب عاشق شود‌، خوب عاشقی کند و بجای النگو و خانه‌ی زیبا‌، برای معشوقش قشنگ بخندد ‌و جرأت کند که روزی چند بار به او بگوید:‌ دوستت دارم. مهندسی که نداند چگونه باید بگوید دوستت دارم‌، به درد لای جرز دیوار می خورد. پزشکی که نداند درد دل بی‌صاحاب معشوق‌اش را چگونه باید دوا کند‌، آمپول‌زن هم نیست. بعد نامه را تا کردم و گذاشتم توی صندوقچه‌ای که نامه‌های زیادی را از قبل در دلش جا داده بود. ✍️ مهدی صادقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ✍ فریب افکار عمومی با قیمت دلار نهایت دروغ پراکنی و ساده انگاری شعور اجتماعی ست! سری به قیمت کالاها و میوه و مایحتاج اصلی مردم در بازار بزنید و آنوقت با شرافت باشید و در مورد اثرگذاری مثبت اخبار مذاکرات اطلاع رسانی کنید. کمی خجالت بکشید و از این همه ساده انگاری ماجرا دست بردارید. این که دیگر ربطی به تندرو بودن و همراهی به اسرائیل ندارد. بابت این نوع فریب،‌کمی خجالت بکشید. قیمت دلار با تحریم های جدید اوج نگرفت که بخواهد با مذاکرات جدید فروکش کند. 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari