eitaa logo
صدای تدریس | پاک نژاد 📚
98.8هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
941 ویدیو
75 فایل
🟢 حسین پاک نژاد 🔵 مدرس #روش_تدریس ✅جهت تعلیم‌وتربیت باید انسان‌سازی باشد نـه پـرورشِ انـســان نمـاهـــایِ تحـصیل کـــرده 💌پاسخگو @admin_tadris 📣مشاوره دوره‌ها @moshaver_doreh
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام. حسین پاک نژاد اینجاس😊 بریـــم ســــراغ گزارش روز ســــوم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. بازدید مون از این مدرسه شروع شد👌 با ۸۵۰ تا دانش آموز پایه اول تا نهم با معماری کاملا خفن و فکر شده .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. معلم های این مدرسه نیم ساعــــــت زودتر از دانش آموزانشون تو مدرسه حاضر میشن. شما چطور؟👇 @hpak313 .
. سلام به روی ماه همتون. عصر پاییزیتون بخیر😍 .
. رفقا یه مدت کمتر بودم عرض معذرت 🙏 خداییش دلیلم موجه بود😊 .
35.9K
. ایشون یکی از دلایلشه😊 شدیدا دلتنگ شده بودن. از وقتی که اومدم حکم امام زاده پیدا کردم😂 همینجوری دورم میگردن☺️ دختردارها میگیرن من چی میگم... اصلا نمیذارن کار کنم .
. الانم بچه ها رو آوردم شــــمال کـــه بیشتر باهاشون باشــــم. یه کوچولو خلا اون یک هفته جبران شه. ولی کلی حـرف باهاتون دارما. منتظر باشیــــد. برم فعــــلا بازی با بشــری و هـــدی😁 بـــرمیــــگردم حتمـــــا از ماجرای شیرین استکهلم سوئد امشـب بابت یه عنایت قرآنی میخوام واستون بگم .
. قبل از اینکه وارد سوئد بشیــــم. یه چیزی از درون باعـث آشوبم شده بود. یه ســری چیزا از ذهنم مرتب رد میشد👇 ⚫️ داری وارد کشوری میشـــی کـــه اینجــا قرآن ســـوزی اتفــاق افتاد و دولتش کـــاری نکرد. ⚫️ داری وارد کشوری میشــــی کــــه اینجا سلوان موميكا لعنتی (هتاک بـــــــه قـــــــرآن کریم) داره نفس میکشه. .
. خیلی با خودم کلنجار رفتم. یه کاری یـــــه فکری یــــه حرکتـــــی یه چیزی انجـــام بدم و حالا که تا اینجا اومدم از قــــرآن حمایت کنم. تا اینکه یه ایده ای به ذهنم رسید👇 برم تو همون لوکیشن قرآن سوزی و اونجا یه کلیپ در حمایت از قرآن ضبط کنم👌 .
. اما وقت ضیق بود و از طرفی هم سوغاتی هارو نگرفته بودم و گذاشته بودم روز آخر 🙈 این وسطا هـم یادم افتاد قـرآن هم با خودم نیاوردم. این دوره زمونه همه دیگه قرآن رو تو موبایل هاشون دارن دیگه... .
. حــالا تو ایـــن کشـــور مــــن دنبال قــــرآن و لوکیشن مورد نظر میگردم. ولی پشت سر هم به درب بسته میخوردم و واقعـــــا هـــم نمیدونستم که چـــه حکمتی داره💁‍♂ بهــم آدرس رو داده بودن ولی قرآن پیدانمیشد دیگه خوردم به شب و مجبور بودم برگردم هتل. فقط فرداش رو تا ظهر فرصت داشتم همه این کارهارو انجام بدم. ۱. پیداکردن قرآن ۲.خرید سوغــــاتی ۳. رفتن اون لوکیشن برای ضبط .
. فقط سه ساعت وقت داشتم هر چی دو دو تا چهار تا کردم دیدم اصـــلا شدنی نیست. بهتره برم ســـــراغ سوغـــاتی و بیخیال ایــن ماجرا شم. ولی ته دلم هم ناراحــت بودم که تا اینجا اومدم و هیـــــچ کاری نتونستم بکنم😕 .